به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، کمی دوربین را جابه جا کنید، یک بار صحنه را از بالا ببینید، بایدن آمده خاورمیانه برای تشکیل ناتوی منطقه ای علیه ایران، ایران نهیبی می زند، کشورهای عضو ائتلاف فرضی یکی یکی تکذیبیه می فرستند، سعودی ها هم می گویند ما نبودیم و اصلا نمی دانیم چه کسی اولین بار از چنین لفظی استفاده کرده!
بایدن برمی گردد، مهم ترین دستاوردش می شود ابتلا به کرونا و آبریزش؛ البته از بینی. مقامات سیاسی و نظامی آمریکایی می گویند پهپادهای ایرانی مسیر جنگ اوکراین را تغییر داده اند، اخبار غیررسمی می گوید روس ها برای آموزش آمده اند به کاشان، دنیا را می بینی، آرزوهای میرزاتقی خان فراهانی و عباس میرزا و مصدق و... را جمهوری اسلامی برآورده کرده است.
این وسط اما یکدفعه فیلمی منتشر می شود از یک ون و مادری که التماس می کند دخترم مریض است نبریدش. آنقدر دکوپاژ قوی است که در نگاه اول واقعا به فیلم می خورد اما فقط در همان نگاه اول. جالب است بعضی اکانت های فیک و لشکر کذا که ماموریت شان توجیه همه چیز است و نسخه آپدیت شده صاحبان شعار «مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است» هستند هم می گویند ساختگی است، اصلا مگر می شود ساختگی نباشد، تا اینکه پلیس رسما عذرخواهی می کند و از برخورد با مامور متخلف خبر می دهد. عذرخواهی پلیس خوب است اما آتش زیر خاکستر ماجرای حجاب که چند روزی است روشن شده، دوباره گر می گیرد؛ کمپین ها شکل می گیرد، نه به فلان، نه به بهمان، نه به آنها که گفتند نه به فلان و بهمان و... ، نقد و طعن و کنایه و حتی فحاشی به هر انتقادی در تریبون های رسمی و غیررسمی در روز جمعه تشدید می شود. برخی ائمه جمعه هر که سوال دارد را به اهل صفین متناظر می کنند، پیش تر هم در فضای مجازی با شمر و خولی و سنان و مابقی اشقیا قیاس شده بودند، واقعا اگر کسی از سر دلسوزی برای ثبات اصل حجاب گفته است با رویه گشت ارشاد مخالف است قابل قیاس با همه بدمن های صدر اسلام است؟
خداقوت شما تصویر کاریکاتور را کامل کردید.
آن ابرقدرت نظامی، دفاعی، امنیتی کجا؟ این جامعه گسسته و تکه تکه که اهالی اش نمی توانند با هم دیالوگ کنند و روی مشترکات شان بایستند کجا؟ آن سیاست منطقه ای و دفاعی که دنیا زبانش را می فهمد کجا؟ این سیاست فرهنگی که نمی توانیم برای مردم توضیحش بدهیم کجا؟ خداقوت ما همه کاریکاتوریستیم!
حجاب؛ مساله امنیتی یا فرهنگی؟ یا هر دو؟
شاید یک نفر تا همین جای متن را بخواند و بگوید این شلوغ بازی ها چه معنایی دارد؟ یک نفر یا اصلا یک جمع یک خطایی انجام داده اند و از آن سوءاستفاده شده، بقیه اش دیگر رطب و یابس است که شما جماعت روزنامه نویس خوب بلدید به هم ببافید. اما واقعا مساله یک خطای فردی است؟ بیایید برخی موضوعات را با هم مرور کنیم.
از اوایل دولت احمدی نژاد بود که بحث گشت ارشاد مطرح شد. سه نگاه عمده مطرح بود. نگاه اول می گفت حجاب یک واجب شرعی و یک قانون است و حکومت وظیفه دارد با همه ابزارهایش که ازجمله آنها تعزیرات و گشت است با مظاهر تخلف برخورد کند، نگاه دوم هم می گفت درست است حجاب واجب شرعی است اما راهش کار درازمدت فرهنگی و فکری است و هر نوع برخورد سلبی از اساس محکوم به شکست است، نگاه سومی هم بود که معتقد بود حجاب اساسا بحثی فردی است و رعایت یا عدم رعایتش ربطی به حکومت ندارد.
اگر از دیدگاه سوم عبور کنیم که نه پایگاه چندانی بین تصمیم گیران داشت و نه ادله محکمی برای اهل علم، باید بگوییم عرصه عمل در سال های اخیر شاهد کشمکش دو دیدگاه اول بوده است. هرگاه وضع خیابان ها خراب و به اصطلاح موارد منشوری و گشتی زیاد می شد دیدگاه دسته اول رجحان پیدا می کرد و هرگاه فیلمی از نوع مورد اخیر وایرال می شد استدلال گروه دوم موضوعیت می یافت.
راه حل چهارم وجود ندارد؟ چرا؛ تقویت ارزش های پایه و محدود کردن برخورد به حلقه های امنیتی نه عامه مردم
از خود سوال کرده ایم که نسبت باور به حجاب و رعایت آن با ارزش های پایه ای انقلاب ما چیست؟ شاخص هایی چون عدالت، آزادی، کارآمدی و... با رعایت حجاب چه نسبتی دارند؟ در تاریخ 44سال انقلاب زمان هایی که این شاخص ها وضعیت بهتری داشته اند و حس عمومی مثبت بوده، میزان پایبندی به حجاب و عفاف چطور بوده است؟ در اساس چه میزان بدحجابی یا تظاهر به بدحجابی شکل اعتراضی به معنای سیاسی و اجتماعی دارد؟ اگر قائلیم بخشی از مساله شکل اعتراضی به وضعیت معاش دارد آیا اقدام سلبی خود به این فضا دامن نمی زند؟
تابه حال یک پژوهش نظام مند، جامع، غیرسفارشی و بدون پیشداوری درباره اثربخشی گشت ارشاد به شیوه فعلی در هیچ دانشگاهی صورت گرفته است؟ اگر اعداد و ارقام نشان داد مسیر را اشتباه آمده ایم شجاعت این را داریم که روند را اصلاح کنیم؟ برخی کمپین های اخیر نشان داد توجیه ادامه گشت ارشاد حتی برای برخی معتقدان به حجاب هم محل تردید است.
حال شاید عده ای بگویند منتقدان گشت ارشاد و معتقدان حجاب هیچ ایده جایگزینی ندارند.
به فرض محال که ایده جایگزین ندارند، آیا این مجوزی به ما می دهد که مسیر غلط و خسارت زا را ادامه بدهیم؟
از سوی دیگر واضح است که بخشی از ترویج بی حجابی به مثابه یک پروژه امنیتی درحال دنبال شدن است، اظهارات علنی مواجب بگیران سیا و وزارت خارجه آمریکا، مد شدن یکباره برخی لباس ها و پوشش ها در کشور و... همه خبر از یک طراحی امنیتی دارد، طراحانی که لزوما همان هایی نیستند که در خیابان با آنها برخورد می شود، افرادی کارکشته و آموزش دیده که با آن دانشجوی ترم یک و دویی که تازه به تهران آمده و ممکن است شل حجاب باشد، تفاوت دارد. مواجهه امنیتی و سلبی با این بخش حتما ضرورت دارد و اگر کسی به بهانه لزوم کار فرهنگی قصد تعطیلی این بخش از مواجهه را دارد حتما ساده اندیشی می کند. اما آیا می توان برخورد با یک باند و گروه ضدامنیتی را به کف خیابان و تا سطح مردم عادی ادامه داد؟ آیا می توان به جای برخورد با مصادیق مشخص از باندهای ضدامنیتی باب برخورد سلیقه ای را گشود؟
با تناقض هایش چه می کنیم؟
مساله گشت و مواجهه سلبی را اگر محصور در خطای یک راننده یا مامور ببینیم یک مشکل مهم تر هم ایجاد می کند؛ عدم اصلاح و استمرار این روش و این خطاها حس نوعی ریاکاری را به جامعه القا می کند. مگر می شود رسانه در انتخابات و راهپیمایی ها و مراسم ادعیه و زیارت عتبات و مشهد و... قابش پر از تصاویر افرادی باشد که در حالت عادی سوژه ون و ارشادند؟
مگر این مردم از امت عصر رسول الله و حجاز بهتر نیستند؟ پس تشدید گشت چه معنایی دارد؟
به دنبال جمع زدن 88 و 98 هستید؟
حجم قطبی سازی های مخرب در این چند روز را دیده اید؟ می دانید خواسته یا ناخواسته چه اتفاقی درحال وقوع است؟
در تیر 78 و فتنه 88 طراحان امنیتی خارجی و داخلی تلاش کردند طبقه متوسط با مساله آزادی های اجتماعی را رودرروی نظام و کشور قرار دهند، در دی 96 و آبان 98 با بی تدبیری دولت وقت خواستند بخشی از طبقه مستضعف را به مواجهه بکشانند. بازی با ماجرای حجاب، لغو کنسرت در اهواز توسط چند وانتی و... در کنار گرانی های افسارگسیخته یعنی تلاش برای جمع زدن 88 و 98، یعنی تلفیق نارضایتی طبقه متوسط و قشرهای محروم.
فرصت دولت آقای رئیسی و دو قوه همگرای دیگر ظرفیتی مهم برای کاهش شکاف های اجتماعی است، این فرصت بزرگ را تبدیل به تهدید نکنیم.