گستره سیاست بین الملل این روزها بیش از هر زمان دیگری تجلی آنارشی نگران کننده ای است که پس از چندین دهه نبردهای نیابتی و جنگ های نامتقارن، شاهد شمشیرهای از نیام آخته بازیگران بزرگ است. بازیگرانی که با توجه به افسارگسیختگی اقدامات قاهرانه و مجاب سازانه آنان بازهم ثابت گردید که حقوق بین الملل، سازمان های بین المللی و حتی سازمان ملل متحد عملاً تا چه اندازه صورتک هایی سرگردان و ناتوان هستند.
کارتل های سنتی قدرت و ثروت در سیاست بین الملل هرجایی که احساس کمترین تهدیدی برای امنیت و منافعشان داشته باشند نقاب از چهره انداخته و خوی پلنگی خویش را هویدا می کنند.
در چنین وضعیت هابزی برای هر بازیگر عاقلی، چاره ای جز خودبسندگی در تأمین امنیت ملی و منافع ملی باقی نمی ماند.
ولادیمیر پوتین پس از احساس تهدید از پروژه تحریک کننده گسترش ناتو به سمت شرق از زمین، دریا و هوا کشور مستقل اوکراین را آماج حملات همه جانبه ساخته است.
در این میان ولودیمیر زلنسکی که سودازده افسون حمایت شوالیه های غربی بود به سان سلطان محمد خوارزمشاه، چنگیزخان و مغول های موحش او را جدی نگرفت و فارغ از نتیجه این جنگ عافیت سوز ظرف همین یک هفته بخش عمده زیرساخت های نظامی، اقتصادی و مدنی اوکراین را در این قمار بزرگ بر باد فنا داد. اما این واقعه درس ها و عبرت هایی روشن برای هر تحلیل گر بی طرفی دارد:
اولاً، تأمین منافع و امنیت ملی و قوام بخشی به بقای هر بازیگری باید متکی به خوداتکایی و خودبسندگی تمام عیار باشد. رویکرد «امنیت عاریتی و آویخته وار» این روزها در خارکیف، خرسون، اودسا، ماریوپل و ...زیر شنی تانک های روسی لگدکوب شده است.
پس بدیهی می نماید که نباید برخی ها داشتن موشک های بالستیک، پهپادهای پیشرفته، توان تسلیحاتی بازدارنده و داشتن ارتشی کارآزموده و البته درون زایی ساخت جنگ افزارهای راهبردی را میلیتاریسم تلقی کنند و آب به آسیاب بنگاه های خبری غربی، عبری و عربی بریزند.
ثانیاً، یکی از آزاردهنده ترین اتفاقات این روزها شیوه واکنش دولت ها، خبرگزاری ها و حتی شهروندان غربی به این حادثه است. بدیهی است که ما کمترین تألم و آزاری را بر آحاد انسانی نه می پسندیم و نه می پذیریم. ظلم و ظالم ناپذیرفتنی ترین مفاهیم در قاموس انسانی و اسلامی ماست.
اما در کمال تعجب و تحیر ده ها بار خبرنگاران غربی با اشک و آه گزارش می کنند و خبرسازی می نمایند که این آوارگان و آسیب دیدگان اروپایی هستند. سفیدپوست، چشم رنگی و بلوند هستند، اینجا خاورمیانه و آفریقا نیست و ...!!!
به راستی که این راسیسم-نژادپرستی- رسوخ کرده در نهاد انسان غربی با داعیه های بشردوستانه و پرهیاهوی آن ها هیچ قرابتی ندارد. در روزگاری که؛
-در هر بیست دقیقه یک کودک یمنی از گرسنگی و بیماری جان خود را از دست می دهد...
-در عصری که پهپادهای آمریکایی برای تمرین کارایی خود عروسی ها و تجمعات را در عراق و افغانستان به عزا مبدل می کردند...
-وقتی که هیولاهای از چراغ جادوی غرب رهیده داعش، کرور کرور انسان بینوا را مثله می کردند و به بردگی جنسی می گرفتند...
-و البته چشم فروبستن همیشگی و حمایت همه جانبه بر قریب به 75 سال نسل کشی و توسعه طلبی ایدئولوژیک صهیونیست های جرار ...
و بسیاری فجایع و مصیبت های دیگر، ابن سؤال به وجود می آید که
در این مکاره بازار، وجدان ظاهراً بیدار ولی گزینشگر و نژادپرست غربی ها، در کدام تعطیلات تاریخی کنج عزلت گزیده و بر این حراج جابرانه انسانیت و تاراج ارزش های انسانی چشم فروبسته بود؟!!!
ثالثاً، بدون شک برخلاف ادعای سفیر پرحاشیه روسیه در تهران، ایرانی ها به عنوان یکی از بیرق داران فرهنگ و تمدن بشری هرگز بر هیچ تجاوزی صحه نخواهند گذاشت و راضی به آوارگی، عسرت و تباهی هیچ دیارالبشری نیستند.
اما ابهام و استفهام بزرگ آن است که چگونه است که؛ اشغال کشورهای مستقلی چون عراق، افغانستان و مداخله گری لجام گسیخته در اقصی نقاط گیتی در لفافه «دکترین مداخله بشردوستانه و دکترین مسئولیت حمایت» پیچیده شده و غسل تعمید داده می شود-فارغ از دلایل رئالیستیکی که کرملین اقامه می کند-ولی تجاوزگری غیرخودی ها، نقض فاحش قواعد آمره و حقوق بنیادین بشردوستانه تلقی می شود؟!!
تجاوز، جنایت و نقض حاکمیت ملی از جانب هر بازیگری که باشد -غربی یا شرقی- قباحت و رذالت ذاتی خود را دارد و تغییر نام و عنوان مجرم، رافع مسئولیت و توجیه کننده آن نیست.
لذا جنایت و تجاوز با برند یانکی و یا مدل اسلاوی ماهیت مشابه و به یک اندازه سبعانه، نامبارک و عافیت سوز داشته و دارد.
رابعاً، در بسیاری از تحلیل ها و داده های خبرگزاری ها مرتباً این گزاره برجسته و هایلایت می شود که اینجا اوکراین است، قلب اروپاست. عراق، سوریه و افغانستان نیست و منطقاً نباید کانون جنگ، بحران و آوارگی باشد!!
یاللعجب، شما چقدر شعور جمعی و حافظه تاریخی نوع بشر را دستکم گرفته و چه بسا به سخره گرفته اید؟!
-هزار سال تباهی، ملوک الطوایفی و زندگی در وضعیت طبیعی هابزی در دوران قرون وسطی...
-دو قرن جنگ صلیبی خشونت بار، جنگ های سی ساله مذهبی و نبردهای صدساله بین انگلیسی ها و فرانسوی های مثلاً متمدن...
-قریب به پنج قرن دومینوی موحش جنگ های استعماری و استثماری و به بردگی بردن صدها میلیون انسان به جرم ناکرده رنگ و نژاد متفاوت...
-نسل کشی سیستماتیک بومیان آمریکا و استرالیا و ...
-تحمیل دو جنگ جهانی خون بار و ویرانگر با قریب به هفتاد میلیون نفر تلفات انسانی...
-طراحی و عملیاتی سازی ده ها کودتا و جنگ داخلی و درانداختن ملت های بینوای ویتنام، شیلی، عراق، سوریه،
افغانستان در نایره آتش و ...
تنها گوشه ای و شمه ای شوم از شیرین کاری های تمدن غرب و بازیگران غربی است ولی در کمال تعجب، این چنین بازهم تجاهل می کنند و نعل وارونه می زنند!!
فرجام کلام آن که به نظر می رسد؛
جهان در توالی «جنگ نظم ها و نظم جنگ ها» این روزها در حال پوست اندازی و درانداختن نظم و ترتیبات امنیتی و ساختاری نوینی است.
معمولاً تطورها در قدرت و جابجایی ها در ساختار سیاست بین الملل، روندهایی پرحادثه و اغلب از مسیر جنگ و ستیزش بوده اند.
لذا ضرورت دارد دولتمردان و تصمیم سازان کشور با نهایت دقت و مراقبت در قول و فعل خویش تدقیق کنند و مهره های خود را به درستی در مسیر ارتقا و قوام بخشی به منافع ملی، امنیت ملی و جاویدان سازی بقای این ملک و ملت حرکت دهند و نباید سر زلف امنیت، منفعت و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را به ملاحظات و مناقشات بین بازیگری بین المللی گره بزنند.
به یاد داشته باشیم که ما در وضعیت اتحاد استراتژیک با هیچ بازیگر بزرگ و یا همگرایی با هیچ صف بندی منطقه ای و بین المللی نیستیم پس بدیهی می نماید که کمترین هیجان زدگی و اشتباه محاسباتی برای ما بسترساز خسران و حرمان در درازمدت خواهد بود.
به جرئت می توان گفت که قابلیت ها و ظرفیت های دفاعی و استراتژیک ایران، با هیچ مقطعی در سده های اخیر قابل مقایسه نیست. منزلتی که برآمده از جان فشانی شهیدان نامیرای مام میهن و خلاقیت و مجاهدت دردانه های مستور این سرزمین است. پس ضرورت دارد که در فضای آنتاگونیستی و تخاصمی به وجود آمده بین روسیه و غرب، ما هم از این آب گل آلود ماهی مقصود خویش را صید کنیم.
فی المثل مجالی تاریخی برای مشارکت تأمین انرژی-خصوصا گاز اروپا- فراهم آمده است، فرصتی که با توجه به بلند شدن دود سفید از مذاکرات وین بیش از هر زمان دیگری امکان تحقق دارد.
از طرفی احتراز از گروکشی ها، شانتاژها و دعواهای باندی، جناحی و مشاجره های حیدری-نعمتی ضرورتی انکارناپذیر در این زمانه شتابان و پرمخاطره است، چراکه در این روزگار آخرالزمانی ما به همه قابلیت ها و ظرفیت های نرم افزاری و سخت افزاری خویش نیازمندیم.
بدیهی می نماید که صیانت از هویت، حاکمیت و معیشت ایران اسلامی و مردمان نجیب این سامان، رسالت سترگی است که باید نصب العین همه ما گردد و بر هر امر دیگری مقدم و راجح باشد.
3 سال پیش
3 سال پیش