به چند دلیل و انگیزه کتاب را به پارسی برگردانده ام: نخست به خاطر رسالت ستودنی روزنامه نگاری انسانگرا که با بی طرفی و در دفاع از ارزش های انسانی، بخش های ناگفته ای از رنج بشر در جنگ های سازمان داده شده از سوی قدرت های جهانیِ مدافع استعمار و فاشیسم را باز می گوید.
دوم: نگرش های روشنگرانه ی او در باره ی شخصیت های معروف با نگاه و زبانی متفاوت...
سوم: سیمونف با آن که خود را یک کمونیست می داند، اما رویکردی شفاف و تا حدی انتقادی به فرهنگ و شماری از شخصیت های حزب/نظام کمونیستی کشور و زمانه اش مانند استالین و خود شیفته های دور و برش دارد...
چهارم: سیمونف آیینه ی فرهنگ اتحاد شوروی و فرهیختگی انسان روس بوده و از این رو، به شناخت ژرف ما از دستاوردها، کاستی ها و پیروزی/ شکست های حکومت تک ساحتی متکی بر نظام عقیدتی/ ایدئولوژیک، از دوران تزارها تا اتحاد شوروی سوسیالیستی یاری می رساند..."
هاشم حسینی که سوابق پر بار ۵۰ ساله ای در نوشتن داستان، شعر، نقد کتاب و جستارهای آکادمیک در مطبوعات کشوری دارد، تا کنون کتاب های متعددی را ترجمه کرده که از آن میان می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
- نمایشنامه ی "آسایشگاه"/ هرولد پینتر؛
- رمان "از جایگاه"/جان گریشام؛
- من، پینوکیو/ مایکل مورپورگو؛
- پیاله ای ساکی زیر درختان پرشکوفه ی گیلاس(کاغذی و صوتی)/ یوشیدا کِنکو؛
- کوری/ ژوزه ساراماگو؛
- شهریار و شهروندان/ گریس گودل؛
- شکوه گدایی/ داستان های کوتاه از نویسندگان آفریقا..."

او می افزاید:
"... کتاب حاضر دریچه های تازه ای به سینما: روش های فیلم سازی چارلی چاپلین و فیلم سازان آمریکایی، فرانسوی و آلمانی؛ هم چنین سینمای مستند زمان جنگ؛ شیوه های داستان نویسی همینگوی، تالستوی، بولگاکف، شولوخف و خلاقیت های شعری لورکا، ناظم حکمت، نرودا و دیگران می گشاید...
امید است این کتاب گشاینده ی راه تازه ای در فضای راکد/ تیره ی نقد کشور، رو به آینده ی روشنی سرشار از رواداری دگراندیشی گردد..."
مترجم در پاسخ به نام بردن از عنوان کارهای چاپ نشده اش، موارد زیر را برشمرد:
- مجموعه داستان کوتاه خود از دنیای کار و محیط های پروژه ای با نام: "احضار"؛
- رمان طنزِ "مدیر ما دمب داره" در باره ی مدیرانِ نابغه خونه خراب کن!؛
- ترجمه ی داستان های کوتاه از خاور و باختر آفریقا با نامِ "بازگشت مادلتا ار اسارت"؛
او که دو مجموعه شعر با نام های " پچپچه در باد"(۱۳۶۷) و "مترسکی در مترو"(۱۳۹۹) را منتشر ساخته، از کلیات سروده هایش در قالب های سنتی و نو با عنوان "اودیسه به ساعت سنگ" خبر می دهد...
چند خط از کتاب "خاطرات و مقالات در گذر از خطرات" را با هم می خوانیم:
"...تصنیف 'منتظرم باش' ترانه ای عاشقانه است که کنستانتین سیمونف سرباز، در خطوط مقدم مقاومت در برابر ارتش متجاوزگز سرود و به دلدارش والنتینا سِرُوا تقدیم کرد. دیری نگذشت که در زیر رگبارهای مرگ به خانه ها سرک کشید و در بستر زنان تنها، گلدسته های امید و ایستادگی را پخش کرد. سنگر به سنگر، خانه به کارخانه و از خیابان ها تا کشتزارها ره سپرد و همدم دل های عاشق گشت. مرزها را درنوردید و شورها آفرید...در اقتباس از آن، اجراهای متفاوتی در گوشه و کنار جهان اجرا می شود...
بند اول از کل تصنیف که مزیّن به عکس هایی از سراینده و دلداده اش است:
نازنین!
برخواهم گشت
منتظرم باش!
با تمام داشته هایت منتظر باش!
آن گاه که زردازرد
باران های اندوهبار به تو می گویند:
"منتظر نباید بمانی"
آن گاه که
تنداتند
فرو می ریزد برف
رو به من بنگر!
امیدوارم این کتاب به تقویت رواداری دگراندیشی، نقدگرایی تحلیلی و همبستگی فرهیختگان برای حفظ و گسترش صلح جهانی بیانجامد.