اماره فراش چیست؟
یکی از قواعد فقهی، قاعده الفراش است. این قاعده از قواعد مشهور و مورد قبول مسلمانان است. که اصل آن به روایتی از پیامبر اسلام(ص) بر می گردد:فرزندی که از زن شوهردار متولد شده است، از آن شوهرش است. ماده ۱۱۵۹ همین قاعده را برای کودکِ متولدشده پس از انحلال نکاح نیز مؤثر می داند؛ بنابر این ماده، چنانچه زن پس از انحلال نکاح، شوهر نکرده باشد و کودک در فاصله زمانی ده ماه از پایان نکاح تا روزِ تولد زاده شده باشد، ملحق به شوهر است؛ مگر اینکه مشخص شود از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از شش ماه و یا بیشتر از ده ماه گذشته است.
اقسام فراش
فراش بر دو قسم است:
- قوی : فراش قوی فراش زن عقدی است.
- ضعیف: ضعیف آن فراش ام ولد می باشد.
نظر کمیسیون در دعوای نفی نسب
براساس همایش قضایی جزایی، قاعده فراش مهم ترین مبنا برای تشخیص نسب است، اما این قاعده و قانون مطلق نیست، بخاطر این که فقها براساس دلایل شرعی و قانونی ،اثبات خلاف قضیه را مبنا قلمداد می کنند، ولی قاضی می تواند برای اثبات نسب از آزمایش DNA نیز استفاده کند که در مواد ۲۱۱ و ۲۱۲ قانون مجازات اسلامی مصوبه ۱۳۹۲ ذکر شده است. علاوه بر آن، قاضی میتواند از اهل خبره نیز استفاده کند و به استناد به نظر آن ها، حکم نفی نسب را صادر کند.
اماره فراش در زمان زوجیت
ماده ۱۱۵۹ قائل به اعتبار این اماره در زمان زوجیت است. بنابر این ماده، فرزندی که پس از عقد نکاح زاده شود، به شرطی که از تاریخ نزدیکی زوجین تا زمان تولد فرزند، کمتر از شش ماه (کوتاه ترین مدت بارداری) و بیشتر از ده ماه (بلندترین مدت بارداری) نگذرد، کودک به شوهر ملحق است و دیگران هیچ حقی نسبت به آن ندارند. برخی از دانشمندان بر این باورند که شرط انجام نزدیکی بی مورد است و صرفِ نکاح کافی است؛ زیرا حفظ عفت خانوادگی ارزش والایی دارد. از سوی دیگر، اثبات نزدیکی و دخول کار آسانی نیست. مسائل جنسی از مواردی است که زوج ها تلاش به پوشیده داشتن آن دارند؛ درنتیجه، باید از روابط ظاهری آن ها متوجه شد. بنابراین، اگر کودکی در فاصله شش ماه تا ده ماه از انعقاد نکاح زاده شود، در اصطلاح حقوقی، اماره بر الحاق کودک به شوهر است. اما اگر تولد کودک در این فاصله زمانی نباشد، اماره فراش جاری نمی شود.
اماره فراش پس از نکاح دوم
گاهی نکاح منحل می شود و زن پس از پایان مدت عده، با شخصی دیگر ازدواج می کند و پس از نکاح دوم، صاحب فرزند می شود. در این وضعیت، سه فرض قابل تصور است:
-
فرض اول
این است که کودک پس از گذشت هشت ماه از نکاح دوم متولد می شود که در این حالت براساس اماره فراش نمی تواند به شوهر سابق ملحق شود. برای نمونه، تصور کنید در روز اول فروردین، نکاح اول منحل می شود؛ زن باید سه ماه عده نگاه دارد. پس در اوایل تیر، می تواند دوباره ازدواج کند. حال اگر کودک در بهمن همان سال به دنیا بیاید، از تاریخ انحلالِ نکاح اول یازده ماه می گذرد. پس قاعده فراش اِعمال نمی شود و کودک به شوهر دوم ملحق است.
-
فرض دوم
فرض دوم این است که کودک در مهر یا آبان همان سال متولد شود؛ در این حالت، کمتر از ده ماه از انحلال نکاح اول می گذرد و از نکاح دوم کمتر از شش ماه؛ در این صورت، نسبت به نکاح اول اماره فراش جاری شده و کودک به شوهر اول ملحق می شود.
-
فرض سوم
اما فرض سوم این است که تولد کودک در دی ماه همان سال رخ دهد. در این حالت، از ازدواج دوم بیشتر از شش ماه و از انحلال نکاح اول ده ماه می گذرد. درنتیجه، کودکِ متولدشده می تواند به هر دو نکاح تعلق گیرد. به بیان دیگر، میان دو اماره فراش، تزاحم (تداخل) به وجود می آید؛ اما به دلیل تحکیم بنیان مقدس خانواده ی دوم و حمایت از کودک و مسائل اجتماعی دیگر، شارع و قانونگذار، کودک را حاصل از ازدواج دوم می دانند؛ مگر اینکه دلایلی محکم بر انتساب کودک به شوهر اول وجود داشته باشد.
مفهوم للعاهر الحجر
در حدیث پیامبر، عبارت «للعاهر الحجر» آمده است. در زبان عرب، «عاهر» از «عهر» به معنای فسق و فجور گرفته شده است. عاهر را زناکار می دانند و حجر نیز به معنای سنگ است. درواقع، پیامبر با این عبارت، زناکار را به سنگ که شیئی بی ارزش است، تشبیه می کند. البته گفتنی است که برخی، منظور از حجر را همان مجازات سنگسار یا رجم می دانند؛ اما بهتر است بدانیم که سنگسار برای زناکارانی است که اولا همسر دائم داشته و ثانیا شرایط هم بستری با همسر خود را نیز داشته باشند. اصطلاحا به این افراد، محصن (مرد) و محصنه (زن) می گویند. باید توجه داشت که مجازات زناکاری افرادی که دارای احصان نیستند، تازیانه است. بنابراین، به نظر نمی رسد که حدیث بالا تنها برای گروهی خاص بیان شده باشد. ازاین رو، برداشت نخست از معنای حجر منطقی تر به نظر می رسد.