دخمه یا برج های سکوت
دخمه محلی است که زرتشتیان از دیر باز تا حدود چهل سال پیش، اموات خود را طبق اصول، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی خود و طی انجام مراسم ویژه در آن می نهادند تا طعمه کرکس های کوه های اطراف شوند. وسط فضای میان تهی دخمه چاهی وجود دارد که به "استودان" معروف است و استخوان های به جای مانده از اجساد را داخل آن می ریختند. پس از مدتی و طی مراسمی خاص، محوطه داخل دخمه جارو و ضد عفونی می شد و بار دیگر دخمه مذکور مورد استفاده قرار می گرفت. در حقیقت محوطه داخلی دخمه ها مانند گورستانی بود که چندین بار از آن استفاده می شد.
دخمه زرتشتیان کجاست؟
دخمه زرتشتیان که از جاهای دیدنی شهر یزد محسوب می شود، در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی یزد و در حوالی منطقه صفائیه، بر بلندای کوهی رسوبی و کم ارتفاع به نام کوه دخمه قرار دارد.
معماری دخمه
دخمه ها خواه ساخته شده به دست انسان خواه برآمده از عوارض طبیعی به گونه ای آرایش می یافتند تا دسترسی گوشت خواران به مردار ساده شود؛ بدین منظور بیشتر آنها فاقد سقف یا میان فضا و در خارج سکونتگاه شهری و روستایی و معمولاً بر فراز بلندی ها ساخته می شده اند. با گذر زمان و تغییرات دین زرتشت عملکرد دخمه ها پیچیده تر شد و وظیفه متلاشی کردن گوشت و نسج مردارها از درندگان به پرندگان (با تدابیری مانند مرتفع کردن دخمه یا محدود کردن دسترسی درندگان) مانند دخمه داریوش کبیر در نقش رستم شیراز و از پرندگان به نور عوامل طبیعی (مانند گنبد کاووس در استان گلستان) تغییر یافت. بیشتر دخمه ها را دور از آبادی بر فراز تپه ها می ساختند، آن ها برجی استوانه ای شکل بودند که از سنگ ساخته می شدند تا از جنس خاک نباشند. بیشتر آن ها شاید دری هم نداشته اند و با نردبان به درونشان می رفتند. تخته سنگی طبیعی می یافتند و مرده را به آن می بستند، سپس کرکس ها و لاشخورها بدان هجوم می آوردند و کالبد مرده را به جز استخوان ها می خوردند و پاک می کردند. در میان این برج، چاله ای بوده که استخوان های بازمانده مردم عادی در آن می ریختند و استخوان بزرگان و توانمندان را در «استودان» یا «اسدانه» نگه می داشتند. در هندوستان به جای «استودان»، «استوپه» دارند.
استودان
در مرکز دخمه زرتشتیان یزد چاه عمیقی وجود دارد که نام آن استودان یا استه دان به معنی استخوان دان یا جای استخوان است. این چاه به چند چاه عمیق در اطراف دخمه متصل بود. استودان معمولا با سنگ و سیمان پر می شد تا زمانی که استخوان در آن قرار می گرفت، آلودگی به بیرون از چاه سرایت نکند. پس از متلاشی شدن مردگان، استخوان های باقی مانده درون استودان ریخته می شد تا به مرور زمان تبدیل به خاک شوند.
فضای داخلی دخمه
سطح داخلی دخمه زرتشتیان یزد، فضایی دایره ای و بدون سقف است که کف شیب دار آن با سنگ های بزرگی پوشیده شده است و به سه بخش اصلی تقسیم می شود:
- حلقه مردگان مرد که نزدیک ترین حلقه به دیواره بوده و به آن چسبیده است.
- حلقه مردگان زن که دایره میانی است و پس از حلقه مردگان مرد قرار گرفته است.
- حلقه مردگان کودکان آخرین حلقه از فضای داخل برج خاموشان است که نزدیک به مرکز دخمه است.
قدمت دخمه زرتشتیان یزد
در راه رسیدن به کوه دخمه، دو عمارت سنگی مدور و برج مانند با فضایی میان تهی دیده می شود که یکی قدیمی و دیگری جدیدتر است. گفته می شود به دلیل صعب العبور بودن یکی از دخمه ها ترجیح داده شده که دخمه ی دیگر ساخته شود. برجی قدیمی به نام «مانکجی هاتریا» (سازنده هندی آن) با ۱۵ متر قطر در سال ۱۲۳۵ هجری شمسی و برج جدیدتر به نام «گلستان» با ۲۵ متر قطر و ۶ متر ارتفاع در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی، ساخته شده است.
دخمه یزد در مستند باد صبا
در مستند “باد صبا ” که در سال ۱۳۴۸ به دست کارگردان فرانسوی معروف آلبرت مولاریس ساخته شده است، بخشی از آن به دخمه زرتشتیان یزد نیز اختصاص یافته است. در آن زمان هنوز هم دخمه فعال بوده است. تقریبا می توان گفت کم تر از ۵۰ سال هست که به دلیل گسترده شدن شهر و جلوگیری از آلودگی هوا دیگر زرتشتیان به روش قدیمی مرده های خود را در اینجا دفن نمی کنند.
در مرکز دخمه زرتشتیان یزد چاه عمیقی وجود دارد که نام آن استودان یا استه دان به معنی استخوان دان یا جای استخوان است. این چاه به چند چاه عمیق در اطراف دخمه متصل بود. استودان معمولا با سنگ و سیمان پر می شد تا زمانی که استخوان در آن قرار می گرفت، آلودگی به بیرون از چاه سرایت نکند. پس از متلاشی شدن مردگان، استخوان های باقی مانده درون استودان ریخته می شد تا به مرور زمان تبدیل به خاک شوند.
دخمه ها چرا به وجود آمدند؟
زرتشتیان خاک را عنصری مقدس می دانند و معتقد هستند که بدن فرد مرده خاک را آلوده می کند. برای همین دخمه ها به عنوان محلی برای قرار دادن مرده قرار گرفت تا توسط پرندگان خورده شوند و به طور کامل از بین بروند.
بهترین زمان بازدید از دخمه چه زمانی است؟
با توجه به اینکه یزد یکی از شهرهای گرمسیری ایران است، بهترین زمان بازدید از دخمه از اوایل اسفند تا اردیبهشت است.
سفر به شهر دیدنی یزد
جاهای دیدنی یزد آنقدر زیاد است که معرفی هر کدام از آن ها دلیل قانع کننده ای برای سفر به یزد است، اما قبول کنید که دخمه زرتشتیان یزد با این پیشینه عجیب که برایتان تعریف کردم، زیادی هیجان انگیز است. در ایران چند دخمه معروف از دوران زرتشتیان وجود دارد که دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند اما هرساله بازدیدکنندگان زیادی دارند. از جمله این دخمه های می توان به دخمه بندر سیراف اشاره کرد اما با اطمینان می توان گفت که دخمه زرتشتیان یزد جزو معروف ترین بناهای گردشگری هستند. پس حواستان باشد که اگر این بار قصد سفر به یزد را داشتید، دخمه زرتشتیان یزد را از قلم نیندازید.
اصطلاحات رایج در مراسم دفن مردگان
برای آگاهی بیشتر از مراسم دفن مردگان بد نیست با اصطلاحات رایجی مثل خانه سالار، سالار و آتش سوزها آشنا باشید.
خانه سالار
اصطلاح سالار به فردی اتلاق می شد که تمام امور مربوط به درگذشتگان از غسل تا حمل آن به بالای برج را بر عهده داشت. مسئول دخمه باید تمام عمر در همان محدوده می ماند و اجازه جابه جایی نداشت، زیرا ممکن بود برخی از مرگ ومیرها به خاطر شیوع بیماری های واگیردار باشد و سالار با تمام این بیماری ها در ارتباط بود. بنابراین بهتر بود از محل زندگی مردم دور نگه داشته شود. در اطراف دخمه بنایی که متعلق به مسئول دخمه یا سالار بود، با نام خانه سالار شناخته می شد.
آتش سوز ها
یکی از مفاهیم که در آشنایی با دخمه زرتشتیان یزد مهم است، آتش سوزها است. آتش سوزها معمولا دو نفر بودند که پس از بردن مرده به دخمه، سه شب متوالی در اتاقک روبروی دخمه، شب تا صبح آتش روشن می کردند و آن را روشن نگه می داشتند. این اتاقک پنجره ای رو به دخمه داشت که باعث می شد نور به دخمه بتابد. زرتشتیان اعتقاد دارند که روان شخص تا سه روز پس از مرگ هنوز کنار بدنش است و پس از سه شب به آسمان خواهد رفت. برگزاری این مراسم نیز برای این است که ترس ها را از او دور کنند.
نحوه دفن مردگان در دخمه ها
مراسم تدفین مردگان در دخمه زرتشتیان یزد از لحظه مرگ تا رسیدن جسم درگذشته به دخمه چند مرحله دارد.
آغاز مرگ
پس از مرگ شخص، زرتشتیان به رسم همیشه لباس سفید به تن می کنند و کسی عزاداری نمی کند، زیرا مرگ را پایان زندگی نمی دانند.
رسیدن به خیله ها
در این آیین به بدن فرد مرده، نسا نیز گفته می شود و به افرادی که نسا را از خانه به دخمه می برند نساکش می گویند. اطرافیان فرد درگذشته، نسا را به خیله برده و مراسم و آیین های مذهبی خود را به جا می آوردند. همان طور که پیش از این گفتم، هر روستا خیله مخصوص خود را داشت. خیله محلی برای استراحت اطرافیان نیز به شمار می رفت، چون مسیر روستا تا دخمه طولانی بود.
ورود جسد به خیمه
پس از برگزاری مراسم ها، جسد را به سالار تحویل می دادند. سالار آن را به دخمه می برد، کفن آن را باز می کرد و از دخمه خارج می شد. پرندگان در مدت زمان کوتاهی چیزی از نسا باقی نمی گذاشتند.
پاک سازی دخمه
بعد از اینکه جسد به طور کامل از بین رفت و تعداد مردگان در دخمه به 10،12 نفر رسید، استخوان های باقی مانده توسط مسئول دخمه جمع آوری و داخل استودان ریخته می شد. جالب است بدانید که در دوره های مشخصی دخمه را با آهک و گوگرد پاک سازی می کردند. طی این پاک سازی استخوان های باقی مانده به خاکستر تبدیل شده و با باران شسته می شدند.