دولتمردان آمریکایی در قبال آینده اسراییل عمدتا به دو گروه تقسیم می شوند.یک گروه بر مبنای اعتقادات دینی معتقدند سرزمین فلسطین همان ارض موعود وعده داده شده خداوند به قوم بنی اسراییل است و یهودیان نه فقط باید در این سرزمین کشور خودشان را بوجود آورند، بلکه باید غیر یهودیان را نیز از سرزمین اسراییل اخراج کنند.
این گروه بر راهبرد مشت آهنین علیه فلسطینیان تاکید دارد و به شدت مخالف مذاکرات صلح با فلسطینیان و تشکیل دو کشور اسراییل و فلسطین در کنار یکدیگر است. آنان چنین راه حلی را نابودی کامل اسراییل توصیف می کنند. گروه بعدی که با نگرش عمدتا غیر مذهبی به آینده اسراییل می نگرد، معتقد است بقای تنها کشور یهود در جهان به صلح میان اسراییل و همسایگان عرب، از جمله فلسطینیان بستگی دارد و بدون تشکیل کشور مستقل فلسطینی، امنیت برای اسراییل فراهم نمی شود.
این گروه تاکید دارد بدون جلب رضایت فلسطینیان، اسراییل همواره در جنگ خواهد بود و جنگ نیز در نهایت به تخریب وجهه جهانی اسراییل در جهان و از دست رفتن حمایت افکارعمومی در غرب منجر خواهد شد؛ رخدادی که بقای اسراییل را به خطر خواهد انداخت. پایگاه سیاسی – اجتماعی گروه اول، در میان محافظه کاران دست راستی و عمدتا مذهبی آمریکا است که در داخل حزب جمهوریخواه متمرکز شده اند و به احزاب و جریان های سیاسی – مذهبی فوق افراطی در داخل اسراییل پیوند می خورند.
پایگاه سیاسی – اجتماعی گروه دوم در میان لیبرال های عمدتا سکولار آمریکا است که در داخل حزب دموکرات تجمع یافته اند و به احزاب و جریان های سیاسی – اجتماعی چپگرا و نسبتا حامی صلح در داخل اسراییل می رسند. با این حال، هر دو گروه تعهد کاملی به بقای اسراییل دارند و برای حفظ آن، هر اقدامی که لازم باشد، انجام می دهند و فقط بر سر راه های رسیدن به این هدف، با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
در حال حاضر گرچه دولت دموکرات جو بایدن بر راه حل دوم تاکید دارد، اما فضای سیاسی در آمریکا عمدتا حول محور خواست و اراده گروه اول شکل گرفته است. اگر پیامدهای ناشی از عملیات طوفان الاقصی، چنان اثرگذار باشد که اسراییل را بر سر دو راهی نابودی یا پذیرش راه حل دو کشوری قرار دهد، چه بسا فضای سیاسی در آمریکا به نفع گروه دوم تغییر کند. درغیر این صورت انعطاف ناپذیری گروه اول، می تواند خونریزی های بیشتری را به همراه آورد.