دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

هنر و رسانه /

فال حافظ و فلسفه تفأل به دیوان لسان الغیب شیرازی 

دوشنبه، 26 آبان 1399
تفأل به دیوان خواجه حافظ لسان الغیب شیرازی یکی از سنن فرهنگی ایران زمین است. دیوان حافظ کلید درهای ناگشوده خوانده می شود و هر گرهی از کار فروبسته سعی می شود که با تفأل به فال حافظ گشوده شود. ولی نظر اهل فن به این منبع عظیم فرهنگی، عرفانی و فکری طور دیگری است. دکتر علی عباسعلی زاده عضو هیئت علمی دانشگاه فسا در شیراز وجه دیگری از فال حافظ را می کاود.

در یادداشت پیشین کوشش شد تا پاسخی کوتاه و مختصر در مورد درستی یا نادرستی فال حافظ داده شود، در آن نوشتار سعی کردیم با رویکردی کلی به روند شعر فارسی، جایگاه خاص حافظ در مسیر آن و بیان شگردهای شاعر، این مسأله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. بنابر آنچه در آخر آن مقاله گفته شد، قرار شد به بررسی این مسأله از دیدگاه یاکوبسن بر اساس نظریه ساخت استعاره بنیاد و ساخت مجاز بنیاد نیز پرداخته شود. اما تعریف ساخت استعاره بنیاد و ساخت مجاز بنیاد چیست؟ تفاوت و تمایز این دو ساخت چیست؟ و کدامیک از این ساختارها برای تفأل کارآمدتر هستند؟ دکتر علی عباسعلی زاده استادیار دانشگاه فسا در شیراز دیار لسان الغیب در یادداشتی اختصاصی برای ساعد نیوز در تلاش هستند تا این سؤالات را پاسخ دهند.

برای تعریف و شناخت این ساختارها، بگذارید به عنوان نمونه، به مقایسه شعری از سعدی با حافظ بپردازیم، ناگفته پیداست که انتخاب غزل­ها آگاهانه انجام گرفته است.

سرو سیمینا به صحرا می روی نیک بدعهدی که بی ما می روی

کس بدین شوخی و رعنایی نرفت خود چنینی یا به عمدا می روی

روی پنهان دارد از مردم پری تو پری روی آشکارا می روی

گر تماشا می کنی در خود نگر یا به خوشتر زین تماشا می روی

می نوازی بنده را یا می کشی می نشینی یک نفس یا می روی

اندرونم با تو می آید ولیک خائفم گر دست غوغا می روی

ما خود اندر قید فرمان توایم تا کجا دیگر به یغما می روی

جان نخواهد بردن از تو هیچ دل شهر بگرفتی به صحرا می روی

گر قدم بر چشم من خواهی نهاد دیده بر ره می نهم تا می روی

ما به دشنام از تو راضی گشته ایم وز دعای ما به سودا می روی

گر چه آرام از دل ما می رود همچنین می رو که زیبا می روی

دیده سعدی و دل همراه توست تا نپنداری که تنها می روی

چنان که می­بینیم سعدی در تمام این غزل هدفش این است که خرامیدن، یا همان راه رفتن زیبای معشوقش را توصیف کند؛ حال در هر بیتی گوشه ­ای از این زیبایی را به تصویر می­کشد، در واقع در هر بیتی این مفهوم را توسعه می­دهد و تا آخر غزل این شیوه، ادامه پیدا می­کند؛ در بیت اول معشوق را به سروی سپید تشبیه می­کند که به سوی سبزه­ زار می­ رود، در بیت دوم راه سپردن او را شوخ و گستاخانه و زیبا بیان می­کند، به همین شکل در ادامه ابیات، او را به پری تشبیه می­کند که آشکار شده است و تا آخر غزل که سعدی به او یادآوری می­کند که در این مسیر دیده و دل ما نیز همراه تو و به دنبال تو به راه افتاده است، آری اگر کمی دقت کنیم، می­ یابیم که نقطه مرکزی این غزل، توصیف و توسعه مفهوم خرامیدنِ معشوق و بیانِ زیبایی­ های آن است و هر بیت گسترش دهنده ­ی این مفهوم و توصیف این زیبایی از زاویه ­ای دیگر است. حال بگذارید به غزلی از حافظ از این منظر نگاه کنیم.

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست

اگر به شعر حافظ نگاه کنیم، به سادگی در می­ یابیم که حافظ در غزل یاد شده از چندین موضوع صحبت می­کند، غزل هیچگونه انسجام معنایی ندارد، گویی شاعر همچون مرغی خوش­ خوان، مدام از شاخه ­ای به شاخه­ ی دیگر پریده است، افق معنایی بیت یا در همان بیت و یا حداکثر تا دو یا سه بیت ادامه می ­یابد و بی­ درنگ افقی دیگر شروع می­شود. حافظ در بیت نخست، زاهد ریاکار و ظاهر پرست را ملامت می­کند و او را ناآگاه از حال درونی خود (حافظ) می­داند، در بیت بعد به سالکان وادی معرفت یادآوری می­کند که در راه عرفان، هر پیشامد و حادثه­ ای که برای سالک این راه اتفاق بیفتد به خیر و صلاح اوست، چرا که این راه، همان صراط مستقیم است. در بیت بعد، از اصطلاحات شطرنج بهره می ­برد، برای بیان اینکه، آدمی، در عرصه زندگیِ رندانه باید کوششی هر چند مختصر انجام دهد، در بیت چهارم، از زیبایی آسمان شگفت­ زده می­ شود و نادانی و عجز انسان از شناخت آسمان را بازگو می­کند، در بیت بعد تعریض و کنایه­ای به بی­سوادی صاحب دیوان می­زند و الی آخر... همانگونه که دیدید حافظ در این غزل هیچگونه وحدت موضوعی را رعایت نکرده است، حتی شگفت ­تر آنکه، ممکن است حتی در یک بیت چندین افق معنایی را پیش چشم خواننده به تصویر کشد، مثلا در همان بیت اول، از طرفی ریا و ریاکاری زاهد را نقد می­کند و از طرف دیگر بیان می­دارد که ما (عارفان) اهل باطن و درون هستیم و از طرف دیگر می ­گوید که ما توجه­ای به گفته ایشان نمی­کنیم. ببینید چگونه آگاهانه خود نیز معترف است که "نظم پریشان" را برای سرودن شعر انتخاب کرده است:

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت

طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

تمام مطالب گفته شده را می­توان چنین جمع­بندی کرد: شعر سعدی همچون شعر بسیاری دیگر از شاعران این سرزمین، تنها اطراف یک موضوع می­چرخد و هر بیت کامل کننده و توسعه دهنده ی بیت پیشین است، همه ­ی ابیات در خدمت موضوعی خاص سروده شده­ اند. به قول استادم، دکتر علی محمد حق شناس: افق در شعر سعدی غالبا یکسان می­ماند و با قبول عناصر تازه به اطراف گسترش می­یابد، به طوری که عناصر مزبور، در یک سطح و به طرز افقی با هم همنشین می­شوند و از آن رهگذر فضایی نظام یافته، روشن و عاری از ابهام در شعر پدید می ­آورند. اما چنان که دیدیم در شعر حافظ ماجرا چیز دیگری است؛ در شعر حافظ هر بیت برای خود دنیایی جداگانه است، مستقل و آزاد، گاه حتی همان تک بیت هم چنان که گفته شد لایه بر لایه و تو در تو است، علاوه بر تمام این موارد، استادیِ شگفت حافظ در استفاده از صنعت ایهام نیز، شعر او را پر رمز و رازتر و مبهم­تر می­کند.

آنچه در شعر سعدی و شاید بتوان گفت در بیشتر شعرهای زبان فارسی اتفاق می ­افتد، همان مطلبی است که یاکوبسن از آن با عنوان "ساخت مجاز بنیاد"یاد می­کند، ساختاری که در آن تکیه اصلی بر محور همنشینی و همجواری است، به عبارت دیگر در این ساختار هر کلمه در کنار کلمات قبل و بعد خود، و هر بیت نیز در کنار ابیات دیگر معنا پیدا می­کند و یا معانی آنها را تکمیل می­کند. اگر بخواهم این مطلب را خلاصه­ تر و کامل­تر بیان کنم اینست که، در شعر بیشتر شاعران فارسی از جمله سعدی، تمام عناصر معنایی غزل ( از معنای تک تک کلمات و تشبیهات گرفته تا معنای کامل ابیات وکل غزل ) گویی همگی دست به دست یکدیگر داده­ اند تا مفهومی واحد را در اوج هنری خود بیان کنند، اما آنچه در شعر حافظ اتفاق می­افتد ساخت استعاره بنیاد است؛ بنا به گفته ­ی دکتر علی محمد حق شناس: در ساخت استعاره بنیاد تکیه اصلی بر محور جانشینی و اصل جایگزینی است. بدین معنی که در این ساخت می­توان هر عنصری را به اعتبار شباهتی که با عنصر دیگر دارد، جایگزین عنصر اخیر در محور جانشینی ساخت. به زبان دیگر، گویی اینکه تمامی عناصر معنایی غزل، چنان استقلالی دارند که هر لحظه آماده هستند خود را جانشین معنایی مشابه کنند! حال اگر به این تحلیل دقت کنیم به راحتی در می­یابیم که چرا ساخت استعاره بنیاد در هنگام تفأل کارایی بیشتری دارد و چرا درصد احتمال درستی آن در این ساخت بیشتر از شعرهایی است که ساختار آن مجاز بنیاد است. ناگفته پیداست که ذهن آدمی در هنگام تفأل، به دنبال "شباهت" می­گردد و مدام می­خواهد معنای شعر را با مقصود و هدف خود تطبیق دهد و این موضوع تنها و تنها در ساختار استعاره بنیاد وجود دارد. چنانچه مایلید این مطلب را به طور کامل­تر مطالعه فرمایید می­توانید به اینجا مراجعه کنید. به امید خدا در نوشتاری دیگر کوشش خواهیم کرد رمز و رازی دیگر از شعر حافظ را بیان کنیم.


9 پسندیدم 14 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز دوشنبه 17 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه ها
نسیبه
3 سال پیش

هر بار توی یکی از سایت ها تفعل می زنم به حافظ اشاره به آیه های قرآنی می کنه که سوره فلان و از این آیه تا او ن ایه بخون که فرجه جالب اینجاست خوندم گاهی دقیق بهم گفته که حافظ منظور از از تلاوت اون آیه ها چی بوده که اشاره کرده بخونم وقتی ترجمه فارسی شو خوندم متوجه اشاره حافظ به اون آیه ها شدم و دقیق با نیتم مطابقت داشته .خب فال حافظ خرافات باشه آیا قرآن هم خرافاته؟ 🤔🤔🤔
پاسخ
نسیبه
3 سال پیش

یه جاهایی خواستم کاری انجام بدم یا حتی راجع به کار یا ازدواج تفعل زدم به حضرت حافظ برام با دلیل و منطق توضیح داد که انجام بدم یا ندم بعد از چند روز که اگه خوب بوده انجام دادم قبلش نشونه هاشو پیش پام خدا گذاشته حتی اگه بد هم برام قرار بوده اتفاق بی افته . از اون روز ها به بعد به حافظ اعتقاد پیدا کردم . و برای هر کاری از ش مشورت می گیرم پس نمی تونم بگم خرافاته .
پاسخ
نسیبه
3 سال پیش

داده من بهش ایمان دارم . مگه گاهی فالی گرفتم با نیستم متفاوت بوده . ربطی نداشته .
پاسخ
نسیبه
3 سال پیش

خب اگه فال حافظ یا نفت و زدن خرافاته چرا توی سایت می گذارید . من به فال حافظ اعتقاد دارم و باورش دارم . چون خیلی وقتا یه روز هایی رو برام باز کرده و هزار برابر بهتر از فال تاروت و بقیه فال ها هست حداقل اگه درست از آب در نیاد به من امید واری میده که نسبت به چیزی که می خوام و درست و غلط بودنش و از خواجه شیراز خواستم تکلیف مو مشخص کرده که با فکر و تدبیر انجام بدم یا نه . ولی فال های دیگه همه شون چرتن مثل نوسترا داموس که آدم و بدبین می کنه و نامید . حافظ پاک و معصوم بوده که خدا اون و لسان الغیب نعمت
پاسخ
بازدیدکننده
3 سال پیش

به به استاد علیزاده گرامی.. خوشحال شدم استاد خوبمون.. باعث افتخارمه ک استاد دوره کارشناسیم شما بودین
پاسخ
شکوه
3 سال پیش

به نظر من خیلی جامع وکامل وساده بیان شده بود طوری که امثال من که در حوزه ادبیات فعالیتی نداریم هم متوجه توضیحات جنابعالی شدیم
پاسخ
حسین
3 سال پیش

مثل همیشه بسیار زیبا
پاسخ
بازدیدکننده
3 سال پیش

بسیار زیبا. عالی بود استاد
پاسخ
حسین ایزدی
3 سال پیش

باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت شمااستادبزرگوار،نظرتون بسیاردرست،دقیق،ادبی،کامل وکارشناسانه بود،بنده به شخصه بی نهایت لذت بردم و نکاتی درمورداشعارواللخصوص فلسفه فال شاعر بلند آوازه جناب حافظ که سالیان درازی درذهنم به صورت معمایی لاینحل نقش بسته بودحل نمودید،ازدقت ،آگاهی،ونکته سنجی شماونیزمنشتان که به رایگان حاصل سالها تلاش وآموزشتان رادر اختیارخیل علاقه‌مندان ادبیات فارسی قرارداده ایدسپاسگذاربوده وکمال تشکررامینمایم.
پاسخ
کولی شبگرد
3 سال پیش

سلام بخاطر این حضرت سعدی با ریتم شعراش بوده چون در عالم وصل و بسط بوده ولی حضرت حافظ در عالم قبظ و گرفتگی بوده و از همه جا شکایت داره حتی از دوستان و شیخ خودش بخاطر اینه که نگاهش به همه بده شیخنا شب تا سحر مست و خراب از باده بود در خراباتِِِ مغان مست و خراب اُُُُُُُُُُفتاده بود با حریفان دغل نَََرد و قمار و جام می کرده بود و بُُُُرده بود و خورده بود و داده بود
پاسخ
مریم
3 سال پیش

خوب بودعالی
پاسخ
هادی
3 سال پیش

سلام استاد خسته نباشید زیبا بود
پاسخ
ایران
3 سال پیش

این نقد در خصوص استقلال ابیات حافظ در بسیاری از غزلیاتش درست است اما فراگیر نیست . و همین ذهن را به وهن می اندازد که این گفته متناسب شرح حال اوست . در واقع چیزی به نام تفال وجود خارجی ندارد .زندگی حافظ تجربه ی زندگی همگان است .
پاسخ
هانيه
3 سال پیش

سلام خسته نباشيد ،عالي عالي لذت برديم😍😍
پاسخ
دیدگاه خود را ثبت نمایید
مراحل سابمیت مقاله
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب
استخراج فوری مقاله از پایان نامه برای مجلات ISI
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
تبدیل پایان نامه به مقاله آی اس آی
ترجمه رسمی انگلیسی اسناد و مدارک
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
چاپ فوری مقالات علمی پژوهشی
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
سابمیت مقاله چیست؟