تمدن غربی که خود از دل فرهنگ غرب و ارزش های غربی پدیدار شده است، امروز به ابزاری برای نفوذ و سلطه فرهنگی تبدیل شده است. تمدن و پدیده های تمدنی بنا بر هویت خاص شان گرانبار از ارزش های فرهنگی هستند. به بیان دیگر، هر تمدنی، جلوه ای است از نوعی خاص از نگاه به عالم. این نگاه را ما اغلب با عنوان "جهان بینی" توصیف می کنیم. نگاه تکنیک مدارانه و سلطه گرانه به عالم و تلاش در راستای افزایش توانایی چیرگی بشر بر طبیعت، اُس اساس نگاه و جهان بینی مدرن است که نظام تمدنی پیچیده غربی را به وجود آورده است. این نظام تمدنی، به محملی برای ترویج و جهانی سازی پنهان و آشکار، ارزش ها و باورهای فرهنگی خاص غرب شده است و کشورهای غیرغربی مصرف کننده محصولات تمدن غربی، در معرض هجمه های فرهنگی قدرتمند و زلزله های ارزشی شدیدی قرار دارند که چالش های بزرگی را برای آنها به ارمغان می آورد. تأکید مقام معظم رهبری بر بنا نهادن "تمدن نوین اسلامی"، ریشه در همین دغدغه های بنیادین دارد. برای بررسی بیشتر این مطلب و تحلیل وجوهی از تمدن اسلامی و نسبت آن با فرهنگ اسلامی و مباحث مرتبط تطبیقی، مصاحبه ای اختصاصی را با یکی از برجسته ترین صاحب نظران در حیطه تمدن پژوهی اسلامی ترتیب دادیم. دکتر حبیب الله بابایی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است. دکتر بابایی دارای درجه دکترا در تاریخ تمدن و ملل اسلامی از دانشگاه تهران است. ایشان دروس خارج فقه را نیز در حوزه علمیه قم به اتمام رسانده اند. آثار متعددی از ایشان در حیطه تمدن پژوهی و تمدن اسلامی منتشر شده است، که از میان این آثار می توان به "کاوش های نظری در الهیات و تمدن"، "جستاری نظری در باب تمدن"، "تنوع و تمدن" اشاره کرد. توجه مخاطبان ساعد نیوز را به مطالعه این مصاحبه جلب می کنیم:
ساعد نیوز: ویژگی های ممیز تمدن اسلامی در برابر تمدن های غیراسلامی چیست؟
دکتر حبیب الله بابایی: امتیاز تمدن اسلامی را باید در مصادر تمدنی اسلامی، در فرهنگ مسلمانان و ارزش ها و باورهای جاری در جوامع اسلامی، و گذشته این فرهنگ و تطورات آن در تاریخ تمدن اسلامی جستجو کرد. بخشی از این تفاوت تمدنی را هم باید در تاریخ قبل از اسلام و در هویت شرقی مسلمانان جستجو کرد، تفاوت های بنیادینی که از دوران قدیم بین تمدن شرق و غرب وجود داشته و گاهی نیز به تعارض ها و تضادهای تمدنی در دورۀ یونان باستان، دوران قرون وسطای متقدم و متأخر (جنگ های صلیبی)، دوران جدید غرب (دورۀ بعد از استعمار)، و دوران پسامدرن در تاریخ غرب منتهی شده است.
ساعد نیوز: آیا معنای متفاوتی از تمدن در فرهنگ اسلامی وجود دارد؟
دکتر حبیب الله بابایی: به دلایلی که پیش از این من در مقاله «تبارشناسی مفهوم تمدن در غرب جدید» ارائه کرده ام، اگر هم معنای بالفعل و آماده ای از تمدن در فرهنگ اسلامی وجود نداشته باشد، باید چنین معنایی را مسلمانان خلق کنند. اساسا واژه civilization گویای معنایی نیست که در گفتمان اسلامی، با مبانی جهان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، و با ارزش های انسانی وجود دارد. تصور می کنم در فرهنگ اسلامی ما یا باید بر لفظ «امت» در قرآن تأکید کنیم تا از بار مفهومیِ عرفی و سکولار موجود ذیل civilization مصون بمانیم. در تاریخ شکل بندی این مفهوم در غرب سیویلیزاسیون با فرایند سکولاریزاسیون توأم بوده و در ورود این مفهوم به جهان اسلام، تفکیک لازم در این نقطه صورت نگرفته است. یا اینکه به معنای ترکیبی برآمده از «مُلک»، «مدینه»، «بلد»، «تمکن»، «عمران»، و «امت» فکر کرده و یک معنای شبکه ای متناسب با فکر، فرهنگ و زمینه و زمانه جامعه اسلامی ارائه کرد و آن را مبنای حرکت تمدنی در جهان اسلام قرار داد.
ساعد نیوز: نسبت میان فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی چیست؟
دکتر حبیب الله بابایی: به نظرم تفکیک فرهنگ از تمدن در اندیشه اسلامی، نه چندان مفهوم است، نه چنان معقول است، و نه چندان مفید. اساسا تمدن اسلامی در تمدن بودن اش وابسته به فرهنگ اسلامی است. البته در تاریخ غرب و در فرایند تمدنی دنیای غرب از دوره رنسانس به این طرف می توان تمدن را جدای از فرهنگ، جدای از اخلاق، و جدای از دین تصور کرد، لیکن در تمدن اسلامی نه به جهت اندیشه و نه به لحاظ تاریخی چنین تفکیکی شدنی نیست. در این گفتمان، تفکیک فرهنگ از تمدن حتی در مقام توضیح دشوار و بلکه به نظرم نامعقول است و می تواند مسیری باشد برای سکولار شدن جامعه جهانی اسلام. به بیان دیگر، در این سئوال همواره باید زمینه های تاریخی را در نظر گرفت و برحذر بود از تفکیک فرایند باطنی از فرایند ظاهری، فرایند دنیوی با فرایندهای آخرت گرایانه، و فرایند فرهنگی از فرایند تمدنی.
ساعد نیوز: آیا تمدن اسلامی در فرایند شکل گیری اش از سرچشمه های فرهنگی دیگری نیز بهره مند شده است؟
دکتر حبیب الله بابایی: اساسا تمدن ها دارای عقلانیت ارتباطی هستند و نرم افزار هر تمدنی در سایه ارتباط با تمدن های دیگر شکل می گیرد. شکل گیری این عقلانیت ارتباطی با تمدن های دیگر، هرگز به معنای عقلانیت ترجمه ای یا تفکر تقلیدی نیست. شکل گیری عقلانیت ارتباطی ـ تمدنی منوط است به فهم دیگران، نقد دیگران، و آنگاه نوسازی نظری و عملی خود. توقف در ترجمه راهی است به سمت زوال و ازخودبیگانگی. باید از ترجمه عبور کرد، باید از نقد ترجمه ها هم عبور کرد، آنگاه باید به سمت خودشکوفایی بعد از ترجمه و نقد دست یافت. به بیان دیگر، فرهنگ های دیگر باید زمینه ای باشد برای نوعی از خودشکوفایی (الاثاره، لیثیروا دفائن العقول) در جهان اسلام.
ساعد نیوز: آیا سیطره فرهنگی نسبتی با شکوفایی تمدنی دارد؟ برخی بر این عقیده هستند که تمدن سازی فقط و فقط در بستر فرهنگ مسلط اتفاق می افتد و تمدن های دیگر که فرهنگ شان در حاشیه است، صرفاً مناسبتی تاریخی دارند. نظر حضرتعالی چیست؟
دکتر حبیب الله بابایی: به نظرم می رسد هرچند می توان سخن از فرهنگ مسلط مدرن به میان آورد، لیکن در مقابل نیز می توان صحبت از فرهنگ مقاومت (مقاومت در برابر نظام فرهنگیِ سلطه) مطرح کرد. طرح فرهنگ مقاومت، طرح تشریفاتی و یا طرح یک آرزو نیست، بلکه نشانه های آن را شما در کشورهای مقاومت (اعم از جهان اسلام و جهان غیراسلام) می توانید مشاهده کنید. شکل گیری این فرهنگ و ساماندهی نظری آن، به نظرم نیازمند به شکل گیری نوعی از "غرب شناسی انتقادی" در بسترهای نخبگانی و آکادمیک از یک سو، و بسترهای عمومی جامعه از سوی دیگر دارد. تا ما غرب را نشناسیم از غرب زدگی رهایی نخواهیم یافت. غرب شناسی در جهان اسلام مهم ترین راه برای رهایی از تله های فرهنگی و تمدنی غرب است.
ساعد نیوز: چه تفاوتی است میان تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی؟ آیا در اینجا بازسازی فرهنگی نیز مد نظر است؟
دکتر حبیب الله بابایی: به نظرم آنچه امروزه تمدن را تمدن نوین می کند ظرفیت های نوین جهان اسلام از یک سو، و چالش های نوپدید دنیای کنونی اسلام از سوی دیگر است. تمدن نوین اسلامی را نمی توان روی کاغذ نشان داد، نو بودگی این تمدن در مواجهه با چالش های مدرن، مثل چالش فرهنگی غرب، مثل شکل گیری فضای مجازی متراکم در جهان اسلام، مثل چالش تکفیر، مثل پدیده اسرائیل در دنیای کنونی اسلام، و مِثل های دیگری تعین پیدا می کند و هر یک از چالش های فوق هویت نوبودگی تمدن اسلامی را آشکار می سازد. کسانی که امروز صحبت از تمدن اسلامی دارند، باید در مورد این چالش ها هویت خود را تعریف کنند.
ساعد نیوز: برخی از منتقدان ایده "تمدن نوین اسلامی" معتقدند که این ایده نسبت به تحولات دنیای مدرن و اقتضائات تکنولوژیکی و تئوریکی دنیای نیست انگار غافل است. نمونه این مطلب را در این اظهار نظر دکتر عبدالکریمی می یابیم که "ایده تمدن نوین اسلامی حاصل تأملات عقل توهمی است". نظر شما چیست؟ چه پاسخی می توانیم به این منتقدان بدهیم؟ آیا عقلی که در ساحت دیگر و در یک وعاء و اتمسفری دیگر می اندیشد محکوم به "توهم" است یا نه این نوع انتقادات ریشه در برداشتی جزمی از عقل دارند؟
دکتر حبیب الله بابایی: به نظر بنده بسیار از نویسندگان در حوزه علوم انسانی در جامعه ما، نه فقط از اندیشه های جدید در غرب فرسنگ ها پس مانده اند، بلکه نسبت به روشنفکران جهان اسلام و خاصا جهان عرب مثلا در مصر، در عراق و در لبنان نیز عقب مانده اند. برخی تصور می کنند که پروژه تمدن در جمهوری اسلامی، پروژه سیاسی نظام جمهوری اسلامی است. این در حالی است که عقل تمدنی قریب به یک سده است که در جهان غرب دوباره به نظام مسئله ها و گفتگوها بازگشته است (ببینید فعالیت های ISCSC را در نیویورک که قریب به 80 سال است تمدن ها را به صورت تطبیقی و با رویکرد جهانی دنبال می کند و تا کنون قریب به 60 سال است که سالانه همایش تمدن را برگزار می کند)، و البته در دوره بعد از هانتیگتون این ادبیات رشد فزاینده ای داشته است (در این باره تبارشناسی مفهوم تمدن در غرب جدید را ببینید). و نیز در جهان اسلام و دنیای عرب رشد مطالعات تمدنی به مراتب چشم گیر و فاخر بوده است و حتی روشنفکران دانشگاهی آن مثلا در دانشگاه القاهره و مرکز "المراه و الحضاره" مدت های مدیدی است که پیشرفت های عمیقی در حوزه مطالعات تمدنی پیدا کردند. نمونه این مطالعات را می توان در دانشگاه مدنیت ترکیه، در کارهای داوود اوغلو (مثل کتاب عمق راهبردی)، در موسسات تمدنی مالزی (موسسه تمدنی و بین المللی ISTAC) و فعالیت های دیگر موجود دنیای اسلام مشاهده کرد. خب شما با این پیشینه متراکم از مطالعات تمدنی چگونه می توانید صحبت از نوعی توهم بکنید.