دخالت عوامل طبیعی و غیرطبیعی انسجام تالاب ها را میتواند برهم بزند. استفاده مناسب از منابع طبيعي و مديريت اراضي استراتژی مهم برای حفظ اکوسیستم ها است.
تالابها از مهم ترین اکوسیستمهایی هستند که دارای ارزش قابل توجهی همچون زیبا شناختی، اقتصادی و بسیاری از ارزشهای دیگری هستند. عدم توازن در بهره برداری و نگهداری از این منابع باعث به خطر افتادن حیات آن ها می شود. تالاب ها مجموعه منسجم و به هم پیوستهای از گیاهان آبزی و جانوری وابسته به آب هستند که دخالت عوامل طبیعی و غیر طبیعی میتواند این انسجام را برهم بزند. از اينرو در بسياري از مجامع علمي، بر استفاده مناسب از منابع طبيعي و مديريت اراضي، حفظ اکوسيستمها به منظور کنترل کاهش اثرات مخرب محيط زيست این ذخایر تأکيد ميشود.
حقابه هاي زيست محيطي تالابها و حداقل جريان براي حفظ كيفيت آب رودخانه ها در كشور به یکی از بحث های داغ علمی تبدیل شده است.
در دهه اخير موضوع بحران آب و محیط زيست، حقابه هاي زيست محيطي تالابها و حداقل جريان براي حفظ كيفيت آب رودخانه ها در كشور با جديت مورد بحث و مجادله علمي قرار گرفته، اين مسئله موضوعي دشوار، مهم و حتي نگران كننده است. شايد براي اولين بار تعیین حداقل نیاز آبی اکوسیستم های آبی پایین دست طرح های توسعه منابع آب در سال 1383 بر اساس تفاهم نامه همکاری مشترک فی مابین وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست به صورت جدي مورد توجه قرار گرفت. در ماده 10 پيش نویس لایحه قانون جامع آب پیشنهاد شده توسط وزارت نیرو اذعان شده:
ماده10ـ اجازه بهره برداری از منابع آب برای مصارف گوناگون در قالب نظام تخصیص آب به ترتیب اولویت، اول شرب و بهداشت و سپس بر اساس الزامات آمایش سرزمین منحصراً با وزارت نیرو است.
تبصره: حق آبه های زیست محیطی اکوسیستمهای آبی بر اساس الگوی مشترکی است که با همکاری وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست تدوین میگردد. وزارت نیرو بر اساس پیشنهاد سازمان مذکور نسبت به تامین این حق آبه ها در نظام تخصیص و پس از اولویت شرب و بهداشت اقدام خواهد نمود.
قانون حفاظت، احیاء و مدیریت تالاب های کشور یکی از قوانین مهم در زمینه حفاظت از تالاب ها است.
قانون حفاظت، احیاء و مدیریت تالاب های کشور که مشتمل بر پنج ماده و سه تبصره است، چهارم اردیبهشت سال 1396 در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی تصویب و به تأیید شورای نگهبان رسید و برای اجرا به دولت و سازمان حفاظت محیط زیست ابلاغ شد. بر اساس ماده یک این قانون، هرگونه بهره برداری و اقدامی که منجر به تخریب و آلودگی غیرقابل جبران تالاب ها شود، ممنوع است. مرجع تشخیص تخریب و آلودگی غیرقابل جبران، سازمان حفاظت محیط زیست است. بر اساس ماده دو قانون حفاظت، احیاء و مدیریت تالاب های کشور، سازمان محیط زیست مکلف است نیاز آبی زیست محیطی تالاب ها را تعیین و وزارت نیرو مکلف است ضمن تدوین و اجرای برنامه مدون نسبت به تخصیص و تأمین آن اقدام کند.
یک سوم تالاب هورالعظیم در خاک ایران قرار دارد و مساحت آن 100 هزار هکتار است.
امّا برویم سراغ موضوع بحث این یادداشت که تالاب هورالعظیم است. مساحت کل این تالاب 300 هزار هکتار است که دو سوم این مساحت در کشور عراق و یک سوم آن یعنی حدود 100 هزار هکتار آن در کشور ما قرار گرفته و از ذخایر ارزشمند کشور ما محسوب می گردد.
در چند روز گذشته مسئله حیات طبیعی این تالاب موضوع بحث جدی محافل علمی و مجامع زیست محیطی کشور قرار گرفته و گزارشات و صحنه های منتشر شده از این تالاب، عامه مردم و مسئولین را نگران کرده است. متاسفانه حرف های متفاوت در مورد علت این پدیده نیز تا کنون آن قدر متناقض و غیر علمی بوده اند که تنها موجب سردرگمی اذهان گردیده و هیچ روشنگری از مباحث قابل استخراج نیست. متاسفانه حتی سازمان محیط زیست که خود متولی اصلی است و انتظار روشنگری از آن می رود نیز تحلیل صحیحی از قضیه ندارد و اوضاع فعلی تالاب را عادی و مسبوق به سابقه نشان می دهد. در این یادداشت قصد اطاله کلام نیست امّا همانطور که در دیگر امور علمی شناخت صحیح درد قبل از علاج از اهمیت ویژه ای برخوردار است نویسنده سعی دارد از این منظر درد اصلی تالاب را موشکافی کند به امید آن که مسئولان که کلید علاج در دستشان است اراده نموده و آستین بالا زده و علاج را آغاز نمایند و با توجه بیشتر به محیط زیست از تکرار انسان ساز این درد در آینده نیز جلوگیری نمایند.
برای زنده نگاه داشتن بخش ایرانی هورالعظیم بسته به خشکی و یا تر بودن فصل یا سال حداقل 24 مترمکعب در ثانیه و در گزینه مطلوب 56 مترمکعب در ثانیه و یا بیشتر آب باید وارد تالاب گردد.
امّا قضیه چیست؟ اول آن که باید بدانیم که تالاب یک محیط کاملاً زنده است و نباید مانند یک محیط جامد تنها به شکل ظاهری آن اکتفا کرد بلکه باید به آن از نظر پارامترهای درونی نیز توجه نمود و آن را تیمار کرد. منظورم این است که در تالاب نباید تنها گفت چند درصد تالاب مرطوب است بلکه باید کیفیت آب از جهت غلظت املاح موجود و حرارت لایه های مختلف و اکسیژن محلول نیز توجه شود. کار مطالعاتی که در مورد تالاب هورالعظیم انجام شده نشان می دهد که برای زنده نگاه داشتن بخش ایرانی هورالعظیم بسته به خشکی و یا تر بودن فصل یا سال حداقل 24 مترمکعب در ثانیه و در گزینه مطلوب 56 مترمکعب در ثانیه و یا بیشتر آب باید وارد تالاب گردد.
برای ورود به بحث و نتیجه گیری اطلاعاتی که باید مدّ نظر داشت این نکات است.
1ـ از اول تیر ماه 1400 تا دوازدهم تیر ماه مقدار تغذیه تالاب از طریق شاخه های رودخانه کرخه بین صفر تا 7 متر مکعب در ثانیه بوده است یعنی کمتر از یک چهارم حداقل حق آبه.
2ـ در طول سال بخشی از نیاز تالاب توسط پساب های کشاورزی تامین می گردد بنابراین با صفر شدن ورودی آب شیرین کرخه به تالاب کیفیت آب تحت تاثیر پس آب ها قرار داشته است. البته چون پس آب ها به مخازن 4 و 5 هورالعظیم وارد می شوند تاثیری در کیفیت مخازن 1 و 2 تالاب ندارند زیرا جاده شط علی مانع تداخل می گردد ولی مخزن شماره 3 را متاثر نموده اند.
3ـ علی رغم فشار به کشاورزان سنتی برای پیروی از الگوی کم مصرف در طول رودخانه کرخه متاسفانه حداقل 2600 هکتار از زمین های کشاورزی منطقه زیر کشت پُر مصرف برنج رفته اند.
4ـ چون در دوسال گذشته و زمستان امسال حق آبه ای بیش از نیاز واقعی به تالاب تغذیه شده است همین مسئله باعث رونق و رشد قابل ملاحظه پوشش گیاهی و گونه های جانوری آبزی شده و با صفر شدن ورودی کرخه به تالاب علی رغم این که سطح پوشش مرطوب تالاب کاهش محسوسی نداشته است (نقشه های ماهواره ای پوشش مرطوب بیش از 70 درصد را تایید می نمایند) امّا عمق آن کم شده ولی نیاز به اکسیژن محلول برای حیات تالاب بالا باقی مانده است.
عدم تامین حق آبه حداقلی مورد نیاز در خرداد ماه و تیر ماه از کرخه و برنامه ریزی غلط توزیع حق آبه در طول سال آبی مقصر اصلی و بقیه بهانه است.
با این اطلاعات اتفاقی که در تالاب رخ داده این است که صفر شدن ورودی آب کرخه و راکد شدن و کم عمق بودن آب در مخازن مختلف و گرمای شدید تیر ماه سبب شده لایه های آب مخزن بیش از حد گرم شده و اکسیژن محلول در آب نیز تخلیه گردد در نتیجه کفاف نیاز جمعیت زیاد آبزیان را نداشته و آنان را تحت استرس شدید قرار داده و متاسفانه مقدار زیادی از آن ها را از بین برده است. پس درست است که در مجموع در طول سال آبی یعنی از اول مهر 99 تا کنون آب کافی به تالاب رسیده است امّا عدم توزیع مناسب تغذیه آب در طول زمان به مخزن و تقریباً صفر شدن ورودی در یک ماه گذشته این فاجعه زیست محیطی را رقم زده است. یعنی زمانی با آب زیادی تکثیر و ازدیاد را دامن زده ایم و اکنون گریبان آن ها را گرفته و خفه کرده ایم. در انتها به این نکات نیز توجه شود که؛
1ـ حتی اگر الگوی کشت منطقه نیز به الگوی ایده آل نیز تغییر می کرد در طول یک ماه گذشته تنها 5 تا 6 مترمکعب در ثانیه به آب ورودی به تالاب اضافه می شد و تاثیر چندانی در سرنوشت تالاب نداشت.
2ـ پس آب های کشاورزی در ایجاد این شرایط سهم بسیار ناچیزی دارند.
3ـ فعالیت شرکت نفت در هورالعظیم هیچ نقشی در محدویت ورود آب به مخازن تالاب و یا کیفیت آب و یا بهره برداری از تالاب نداشته است. فعالیت های نفتی اگر مشکلی با آب داشته باشند در حالت سیلاب است که حتی در سیلاب فروردین 98 نیز نتوانستند مانع گسترش تالاب گردند.
پس به طور خلاصه عدم تامین حق آبه حداقلی مورد نیاز در خرداد ماه و تیر ماه از کرخه و برنامه ریزی غلط توزیع حق آبه در طول سال آبی مقصر اصلی و بقیه بهانه است.