طرحی در مجلس توسط برخی از نمایندگان طرح شده است که قرار است خروجی آن تأسیس سازمانی به نام "سازمان طب اسلامی-ایرانی" باشد. بسیاری از دلسوزان معتقدند که این طرح از طریق نفوذ در مجلس و با طراحی قبلی مطرح شده است و هدف آن، تأسیس نهادی رسمی برای قدرت گرفتن افرادی ناصالح و غیرمتخصص در نظام سلامت کشور است در حالی که هیچ نوع سند علمی مبنی بر وجود چیزی به نام "طب اسلامی" وجود ندارد. این در حالی است که "دانشکده طب سنتی" به صورت رسمی از سوی نهادهای علمی کشور تأئید شده و مشغول به کار است و طرح طب اسلامی ضربه به این دانشکده است. رهبری تأسیس دانشکده طب سنتی را یک "مژده" خطاب کرده بودند. بسیج دانشجویی در واکنش به تلاش نمایندگان برای رسمیت بخشی به طب اسلامی با طرح تأسیس سازمانی به نام سازمان طب اسلامی-ایرانی بیانیه ای صادر کرده است. طرح تشکیل سازمان طب سنتی به عنوان یک شاخه از علوم پزشکی رسمی کشور به صورت جدی در دست اقدام بود که به اعتقاد صاحبنظران، طرح تأسیس "سازمان طب اسلامی-ایرانی" موانع جدی ای را بر سر این طرح کاربردی و مؤثر ایجاد خواهد کرد. برای بررسی ابعاد مختلف طرح تأسیس سازمان طب اسلامی-ایرانی به سراغ آقای دکتر محمد حسین عباسی رفته ایم. دکتر محمد حسین عباسی فارغ التحصیل پزشکی عمومی از دانشگاه علوم پزشکی کرمان، دانشجوی دکترای تخصصی طب سنتی ایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران، و مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. توجه مخاطبان ساعد نیوز را به مطالعه این مصاحبه دعوت می کنیم:
ساعد نیوز: در دوران کرونا شاهد داغ شدن بحث طب اسلامی بودیم و مقامات بهداشتی کشور در این خصوص موضع جدی گرفتند و بسیاری از علما هم در این خصوص اظهار نظر کردند. بحث طب اسلامی و طب سنتی ایرانی اغلب خلط می شود و در نهایت در حق رشته علمی طب سنتی ایرانی ظلم می شود. به عنوان نخستین سؤال می خواهم تقاضا کنم بفرمایید چه چیزی دقیقاً وجه فارق طب سنتی ایرانی به عنوان یک رشته علمی و طب اسلامی به عنوان یک شاخه مطالعات غیردقیق و نامنظم است؟
دکتر محمد حسین عباسی: طب سنتی یک علم تجربی مبتنی بر داده های منسجم تاریخی و میدانی است. این طب یک طب جامع است که برای هزاران سال در محدوده تمدنی ایران و نیز یونان وجود داشته است و طب رایج که عمدتاً در اروپا نضج یافته مأخوذ و ملهم از این طب سنتی ایرانی است. این فرایند انتقال دانش ایرانی به اروپا هم در تاریخ پزشکی امری اثبات شده است. حال آن که طب اسلامی یک مفهومی هست که بعد از انقلاب اسلامی در ایران توسط عده ای خاص مطرح شده است. این دو مقوله هم به لحاظ پیشینه تکاملی شان و هم به لحاظ ماهیت شان و مبنای شان با همدیگر فرق دارند. طب سنتی با نگاه علمی و مطالعات دقیق آزمایشگاهی به بررسی بیماری ها و تجویز دارو می پردازد. این در حالی است که طب اسلامی صرف روایی گری و اخباری گری است. صرفاً می گویند که فلان روایت فلان چیز را تجویز کرده است و تمام! به طور مثال، میگویند که در فلان روایت حضرت، مویز را تجویز کردند و گفتند خوب است! پس استفاده از مویز خوب است! ولی نمی گویند که این مویز برای چه موردی، برای چه کسی، در چه مکانی، در چه شرایطی برای کدام بیماری و با کدام ویژگی های بالینی تجویز شد؟! طبیعتاً پاسخ به این سؤال جامع الاطراف اخیر مستلزم تحقیقات علمی و آزمایشگاهی است. نمی شود فقط با اشاره به یک روایت به یک نظریه علمی رسید. نظریه و ارائه راهکار و تجویز دارو نیازمند تحقیق آزمایشگاهی و میدانی است. این مهمترین وجه افتراق بین این دو نوع رویکرد طبی است. نکته دیگر این است که دانشکده طب سنتی در دانشگاه ها فقط کسانی را می پذیرد که مدرک رسمی پزشکی عمومی دارند. یعنی شما اول باید مبانی علم پزشکی رسمی را بدانید و مجوز طبابت بگیرید و بعد از آن بتوانید در زمینه طب سنتی ایرانی به تحقیق بپردازید. همان طور که حضرت آقا فرموده اند: قانونمندی یک واجب شرعی است. کسی که بدون مجوز ادعای طبابت دارد طبیعتاً قانون شکنی می کند و مبانی شرعی را هم زیرپا می گذارد. متأسفانه بسیاری از کسانی که دعاوی ای در خصوص طب اسلامی دارند و حتی در این زمینه فعالیت می کنند، هیچ نوع مجوزی برای این کار ندارند.
ساعد نیوز: آیا در اسلام ما اصلاً پیکره ای مدون از آموزه های طبی داریم که این مدعیان در اثبات دعاوی شان به آنها رجوع کنند؟
دکتر محمد حسین عباسی: خیر، چنین پیکره ای وجود ندارد، ولی یک سری آموزه ها درباره سلامتی و توصیه های طبی داریم و مأخذ آنها هم آیات و روایات هستند. عده ای معتقدند که در اسلام تمام علوم وجود دارد از اقتصاد گرفته تا طب. البته این یک فرضیه است و اثبات آن مستلزم استخراج عملی این علوم بر اساس روش علمی و اجتهادی حوزوی است. یعنی کسی شایستگی اثبات این فرضیه را دارد که به مقام اجتهاد در علوم اسلامی رسیده باشد و یک شخصیت حوزوی برجسته باشد. فعلاً چنین کاری صورت نگرفته است و ما فقط با مجموعه ای از ادعاهای خشک و خالی مواجهیم. کسانی هم در این حوزه فعالیت می کنند، مجتهد در معنای مصطلح کلمه نیستند. بسیاری از مراجع عظیم الشأن ما اطلاعاتشان درباره منابع پزشکی در اسلامی قوی تر و کامل تر از کسانی است که ادعاهای بزرگی در این حوزه دارند. به طور مثال، آیت الله جوادی و علامه حسن زاده آملی دانش شان در این زمینه بسیار بالا است ولی حرفی در این زمینه نمی زنند. در حالی که کسی که کمترین اطلاعی در این زمینه ندارد، دعاوی بزرگ بی پایه ای را مطرح می سازد.
ساعد نیوز: دانشکده طب سنتی در ایران به صورت رسمی در دانشگاه و در قالبی علمی به فعالیت مشغول است. آیا امکان دارد بفرمایید که عمده دستاوردهای این سلسله مطالعات در حوزه سلامت چه بوده است؟
دکتر محمد حسین عباسی: لازم است در ابتدا به این نکته اشاره کنم که دانشکده طب سنتی یک دانشکده نو پا است. از زمان استبداد رضا خانی برای رواج طب غربی فعالیت های تدریسی و درمانی و تحقیقاتی در زمینه طب سنتی ممنوع اعلام شد. و این ممنوعیت تقریباً تا سال 1386 ادامه داشت. در این سال، دانشکده طب سنتی افتتاح شد. یعنی حدود 14 سال از فعالیت منسجم این علم در کشور می گذرد. انتظارات ما طبیعتاً باید بر اساس عمر این علم باشد. همان طور که می دانید، علم طب نسبت به علوم دیگر، سرعت پیشرفت بیشتری دارد. از هر منظر که به فعالیت های طب سنتی در ایران نظر کنید، می توانید، یک نمره خوب به عملکرد 14 ساله این علم نوپا بدهید. حدود ۲ سال پیش کتابی در وزارت بهداشت منتشر شد که حدود ۱۰۲۴ مقاله ISI طب سنتی در آن چاپ شده بود. از سوی دیگر، در زمینه مسائل فرهنگی و انتقال آموزه های طب سنتی به مردم کار زیادی وجود دارد که باید انجام بگیرد. سبک زندگی و بحث حفظ الصحه جای کار دارد. البته عملکرد چندان بدی هم در این زمینه نداشتیم. در سراسر دنیا از طب سنتی به عنوان طب مکمل در کنار طب رایج استفاده می شود. در انگلیس، آمریکا، چین و هند به صورت مشخص این بحث به صورتی جدی دنبال می شود. در چین حتی وزارت طب چینی وجود دارد. در هند شما می توانید انتخاب کنید که با چه طبی درمان تان پیگیری شود. ما در زمینه درمانی هم حرف زیادی برای گفتن داریم ولی دیدگاه چندان مثبتی در این حوزه وجود ندارد و ریشه این بدبینی هم، عدم آگاهی است. اول باید این طب سنتی به مجامع علمی کشور شناسانده شود و بعد یک همکاری خوب می تواند شکل بگیرد.
ساعد نیوز: اخیراً طرحی در مجلس مطرح شده است که سازمانی به نام سازمان "سازمان طب اسلامی-ایرانی" تشکیل شود. بسیج دانشجویی کشور بیانیه صریحی در این خصوص منتشر کرده است. در این خصوص توضیحاتی بفرمایید؟
دکتر محمد حسین عباسی: ابتدائاً جای دارد که از نمایندگان محترم به خاطر دغدغه ای که در این خصوص دارند تقدیر شود. مجلس یازدهم واقعاً نسبت به ترویج طب سنتی دغدغه مند است و این جای خوشبختی دارد. در مجالس پیشین چنین دغدغه ای وجود نداشت. وزارت بهداشت تحت ریاست دکتر نمکی هم اهتمام ویژه ای به این موضوع دارد و ما قدردان آن ها هستیم. اما طرحی که در مجلس مطرح شده است دارای اشکالاتی است. مشکل اصلی این طرح، تلاش برای رسمیت بخشی به "طب اسلامی" است در حالی که هیچ نوع مبنای علمی برای این بحث حداقل در حال حاضر وجود ندارد و فراهم کردن زمینه برای فعالیت سازمانی این طب وجاهتی ندارد. "شما باید اول برادری ات را ثابت کنی بعد ادعای ارث و میراث". طب اسلامی هنوز نتوانسته به لحاظ علمی خودش را به اثبات برساند چه رسد به این که سازمانی به این نام به رسمیت شناخته شود. این حرف ما نیست بلکه حوزه، علما و دانشگاه این موضوع را تأئید نکرده است. نکته بعدی این است که این سازمان قرار است به صورت NGO تأسیس شود در حالی که طب سنتی نیازمند یک سازمان حاکمیتی است. اگر ما به دنبال اقدام مؤثر هستیم، طبیعتاً سازمانی مردم نهاد نمی تواند این را تحقق بخشد. چرا که لازم است منویات رهبری، اسناد بالادستی و نقشه راهبردی سلامت کشور از طریق این سازمان پیگیری شود و از لحاظ ساختاری این با ذات یک سازمان مردم نهاد تناسبی ندارد. به نظر ما، این طرح یک طرح ناقص است و خروجی خوبی نخواهد داشت.