تکنولوژی به طرز خیره کننده ای زندگی ما را دستخوش تغییرات کرده است. باورداشتها و عملکرد ما تحت تأثیر توسعه تکنولوژی، تغییرات شگرفی را پذیرفته است. در این میان سؤالات متعددی گریبان کسانی را میگیرد که در مورد زندگی آغشته به تکنیک عمیقتر میاندیشند. ساعد نیوز برخی از این سؤالات را با دکتر مصطفی تقوی در میان گذاشت تا پاسخهای ایشان را بشنویم. او عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف است. تخصص ایشان فلسفه علم است و در زمینه فلسفه تکنولوژی استادی پیشرو به حساب می آید. او در سال 84 برای اولین بار در ایران، در دانشگاه صنعتی شریف، درس فلسفه تکنولوژی را ارائه کرد و سالها است که در زمینه فلسفه علم و تکنولوژی به تدریس، پژوهش و تربیت دانشجو مشغول است.
ساعد نیوز: آیا پرسش از تکنولوژی فقط در بستر جوامع تکنولوژیک میسر است یا این که ذات تکنولوژی به گونه ای است که لاجرم هر جا که پای تکنولوژی باز شود، پرسش از تکنولوژی در معنای فلسفی کلمه طرح می شود؟
دکتر مصطفی تقوی: به نظر میرسد که یکی از ویژگیهای برخی جوامع به لحاظ فلسفی، تأمل فلسفی در خصوص مسائل مورد ابتلا است؛ توجه فلسفی به تکنولوژی در غرب، به خصوص بعد از جنگهای جهانی، به طور فزایندهای گسترش یافت. فلسفه تکنولوژی عملاً در جوامعی پا گرفت که در توسعه تکنولوژی پیشتاز بودند. در آثار فیلسوفان کلاسیک تکنولوژی، مثل هایدگر، مامفورد، الول و ... به طور واضح دیده میشود که مسئله فلسفیشان را از متن جامعه میگیرند. همین ویژگی را شما در فیسلوفان تکنولوژی امریکایی هم میبینید: آیده، فینبرگ، بورگمن، وینر و .... این فیلسوفان که فلسفه تکنولوژی پس از چرخش تجربی را بنا نهادند، نه تنها به طور واضح دغدغه مسائل مورد ابتلا جامعه خود را داشتند، بلکه بر اساس رویکرد تجربی به موردکاوی های متعددی در زمینه تکنولوژی پرداخته اند؛ ویژگی ای که کمتر در فیلسوفان تکنولوژی کلاسیک دیده میشود. در واقع با توسعه فلسفه تکنولوژی و ورود فیلسوفان تکنولوژی امریکایی شاهد درهم تنیدگی بیشتر فلسفه تکنولوژی با مسائل اجتماعی هستیم. بعد از شتاب گرفتن جریان فلسفه تکنولوژی در امریکا شاهد داغ تر شدن این مباحث توسط فیلسوفان هلندی هستیم که میتوان نام آن را جریان هلندی گذاشت. این جریان دستاوردهای پیشینیان خود را مطالعه کرد و مباحث فلسفه تکنولوژی را چند گام به جلو برد. این جریان، هم به دستاوردهای فلسفه قارهای و هم به رویکرد تحلیلی در مباحث فلسفی مربوط به تکنولوژی توجه کرد. همچنین آنها به فیسلوفان کلاسیک تکنولوژی و نیز به دستاوردهای چرخش تجربی در این زمینه توجه کردند. بخش قابل توجهی از مباحث فلسفه تکنولوژی، حتی از دوره فلسفه کلاسیک تکنولوژی، مباحث مربوط به اخلاق تکنولوژی و تفلسف در خصوص هنجارهای مرتبط با توسعه تکنولوژی است. در دهه های اخیر شاهد پررنگتر شدن بحثهای هنجاری و اخلاقی در فلسفه تکنولوژی هستیم. طراحی حساس به ارزش که از دغدغه های جدی جریان هلندی به حساب می آید، مؤید این مدعاست.
اما درباره ایران عرض کنم؛ درست است که ایران به لحاظ تاریخی پیشتاز در توسعه تکنولوژی مدرن نبوده است، ولی متفکران ایرانی در خصوص تکنولوژی سکوت اختیار نکرده اند. در ایران معاصر، سید حسین نصر، اصغر طاهرزاده، عبدالکریم سروش، سید محمدمهدی میرباقری و دیگرانی که باید سر فرصت به آرای آنها پرداخت تکنولوژی را جدی گرفتهاند و دربارة آن با رویکرد فلسفی و نیز دینی و اخلاقی تأمل کرده اند. بسیاری از این متفکران، تکنولوژی را به لحاظ ارزشی و هنجاری خنثی نمیدانند و یکی از مسائل اصلیشان مواجهه فرهنگ بومی با فرهنگ تکنولوژیکی است که ارمغان تمدن غربی است. اکنون تعداد قابل توجهی از جوانان محقق در حوزه و دانشگاه در خصوص ابعاد فلسفی، اخلاقی، دینی و اجتماعی تکنولوژی در حال پژوهش هستند، در حالی که بیست سال پیش چنین علاقه ای در محیطهای پژوهشی دیده نمیشد. این نشان میدهد که در ایران پرسشگری درباره تکنولوژی در حال رشد است.
ساعد نیوز: آیا به اثر ذات تکنولوژی قائل هستید؟
دکتر مصطفی تقوی: معنای «ذات» تا درجاتی وابسته با ساختار نظریای است که این کلمه در آن جا خوش کرده است. اول باید معنای واژه ذات را تنقیح کنیم و بعد از آن استفاده کنیم. یکی از فیلسوفانی که از نظر بسیاری از فیلسوفان تکنولوژی در این زمینه ذاتگرا به حساب می آید هایدگر است. این کار زمان مفصلی را میطلبد و از حوصله این مصاحبه خارج است. هماکنون درسی را در دانشگاه صنعتی شریف با عنوان فلسفه تکنولوژی ارائه میدهم که در آن جلساتی را به این موضوع پرداخته و خواهم پرداخت. فقط نکته مختصری را عرض کنم: بنده به جبرانگاری تکنولوژیک قائل نیستم. این گونه نیست که تکنولوژی امری خودمختار است و با منطق مستقل خود جامعه و پدیده های اجتماعی را برمی سازد. این انسان و جامعه انسانی است که دارد به توسعه تکنولوژی میپردازد، اما باید توجه کرد پس از توسعه تکنولوژی توسط انسان و جامعه انسانی، بخصوص در جوامع تکنولوژیک امروزی، نمیتوان مدعی بود که سخت افزارها و نرمافزارهای پدید آمده، اثری در جامعه و پدیدههای انسانی و اجتماعی ندارند. توسعه تکنولوژی نه تنها پیامدهای انسانی و اجتماعی بسیار گستردهای دارد، بلکه این پیامدها در بسیاری موارد ناخواسته و خارج از محاسبات و پیشبینی ها است. در یک کلام بین جامعه و تکنولوژی تعامل وجود دارد؛ تعاملی که در موارد بسیاری از دایره محاسبات و پیشبینی کسانی که به نحوی با تکنولوژی سروکار دارند، (مهندسان، و مدیران و سیاستگذاران تکنولوژی و حتی کاربران تکنولوژی) تجاوز میکند.
ساعد نیوز: آیا تأملات فلسفی در خصوص تکنولوژی در سیاستگذاری تکنولوژی اثر دارد؟
دکتر مصطفی تقوی: ابتدا باید پرسشی اساسی تر را پاسخ دهیم: آیا در مقام شکل گیری تکنولوژی و نیز در مقام توسعه آن، عاملان انسانی میتوانند به نحو دیگری عمل کنند؟ به عبارت دیگر آیا در مقام شکل گیری تکنولوژی و در مقام توسعه آن، پیش روی عاملان و تصمیم گیران انسانی گزینه های بدیل وجود دارد؟ اگر این گزینه های بدیل پیش روی عاملان و تصمیمگیران وجود داشته باشد، میتوان این پرسش را طرح کرد که آیا دستاورهای فلسفه تکنولوژی میتواند در انتخاب یکی از آن گزینه ها و وانهادن بقیه نقشی ایفا کند؟ در پاسخ باید گفت اکثر فیلسوفان تکنولوژی امروزه، تکنولوژی و توسعه آن را امری ارزش بار تلقی میکنند. این یعنی علی الاصول ممکن است عاملان و تصمیم گیران عرصه تکنولوژی، با گزینه های مختلفی برای خلق و توسعه تکنولوژی مواجه باشند. این یعنی علی الاصول تأملات فیلسوفان تکنولوژی که بخشی از آن مربوط به مباحث هنجاری تکنولوژی است، ممکن است در خلق تکنولوژی و سیاستگذاری مربوط به آن نقش بیافرید. اما باید تأکید کنم این نکته نظری ممکن است فرسنگها با مقام عمل از جنبه های گوناگون فاصله داشته باشد: ممکن است مثلاً ارزشهای سرمایه داری حاکم بر جوامع اجازه مطرح شدن بسیار از گزینه ها را ندهد، چون دیگر گزینه ها کمتر میتوانند ارزشهای سرمایه داری را ارضا کنند. همچنین ممکن است که تکنولوژیستها و سیاستگذاران تکنولوژی به هیچ وجه باور نداشته باشند که تکنولوژی و شیوه های توسعه آن ممکن است بدیل بپذیرد، در این صورت چرا باید به گزینه های ممکن دیگر بیندیشند. همچنین ممکن است در فضای تکنیکی موجود هزینه طرح و اجرای گزینه های دیگر بسیار زیاد باشد. باید توجه داشته باشیم که تکنولوژی بر اساس زیرساختارهای تکنیکی و اجتماعی امکان بروز و توسعه پیدا میکند. کاملاً قابل تصور است که در بسترها و زیرساختارهای مربوط به خلق و توسعه تکنولوژی، هزینه برخی گزینه ها چندان زیاد باشد که عملاً فکر کردن به گزینه مطلوب ناممکن شود. همچنین در موارد متعددی در مقام خلق و توسعه تکنولوژی نمیتوان براحتی گزینههای مختلف قابل تصور را قضاوت و ارزیابی کرد. پیامدهای ناخواسته خلق و توسعه تکنولوژی یکی از معضلات جدی نظری و عملی پیش روی ارزیابی گزینه های مختلف است. این فهرست را میتوان ادامه داد. به این ترتیب فاصله فلسفه تا سیاستگذاری مسیری سهل العبور نیست، لیکن اثر فلسفه بر سیاستگذاری علی الاصول ممکن است. در واقع فیلسوف، بخصوص فیلسوف تکنولوژی، برای اثرگذاری در عرصه عمل دست کم باید مجهز به بازوی ترویجی قدرتمند باشد. عرض کردم «دست کم»، منظورم این است که فقط بازوی ترویجی کافی نیست و مثلاً اقدام برای اصلاح زیرساختارها هم لازم است که معمولاً جزء وظایف فیسلوف تعریف نمیشود. اما سهل العبور نبودن مسیر فلسفه و حکمت تا سیاستگذاری نباید باعث شود فعالیت فلسفی را تعطیل کنیم. این مسیر سهل العبور نیست ولی ضروری است که طی شود.
ساعد نیوز: آیا به لحاظ فلسفی مجازیم که از صفت اسلامی برای وصف تکنولوژی و نیز فلسفه تکنولوژی استفاده کنیم؟ به عبارت دیگر، آیا ممکن است که از زاویه دید اسلامی در پی تکنولوژی و فلسفه تکنولوژی برویم، و تکنولوژی اسلامی و فلسفه تکنولوژی اسلامی به وجود آوریم؟
دکتر مصطفی تقوی: نمیدانم در مصاحبهای مختصر چگونه میتوان به مصاف پرسشی رفت که پاسخی بسیار مفصل میطلبد. در زمان اندک مجبور هستم که به بیان چند نکته مختصر اکتفا کنم:
- کسی که امکان و معناداری تکنولوژی دینی را قبول میکند، باید از قبل قبول کرده باشد که تکنولوژی امری بدیل پذیر است. اما این نکته ابهاماتی دارد که باید رفع شود: اولاً باید معنای خود تکنولوژی تنقیح شود. آیا تکنولوژی سخت افزار است یا نوعی فعالیت انسانی به حساب می آید؟ یا خیر، تکنولوژی نوعی سیستم اجتماعی-تکنیکی است؟ و ... بر اساس تعریفی که انتخاب میکنیم، بحث تکنولوژی دینی و امکان و معناداری آن تا حدی به شیوهای متفاوت پیش خواهد رفت. ثانیاً باید پرسید که تکنولوژی در چه مقامی بدیل پذیر است؟ آیا در مقام بیرون کشیدن قوای علی از دل طبیعت که اساس تکنولوژی به حساب می آید، میتوان به بدیلها اندیشید؟ آیا در مقام ترکیب این قوای علیِ بیرون کشیده شده از دل طبیعت که منجر به شکل گیری تکنولوژی میشود میتوان به بدیلها اندیشید؟ آیا تکنولوژی در ابعاد اجتماعی یا به اصطلاح نرم خود بدیلپذیر است؟ آیا تکنولوژی در مقام چگونگی رواج یافتن در جامعه بدیل میپذیرد؟ و ... ثالثاً در معنای خود بدیل باید تأمل کرد: بدیل یک چیز یعنی چه؟ وقتی در خصوص تکنولوژی به بدیل می اندیشیم، یعنی به چه چیزی فکر میکنیم؟ با گفتن تکنولوژی بدیل قبول کرده ایم که آن نوعی تکنولوژی است. دراین صورت باید پرسید بدیل بودن آن به چیست؟ تکنولوژی نوع الف و تکنولوژی نوع ب که بدیل هم به حساب میآیند در چه مؤلفهای با هم تفاوت دارند که بدیل هم شده اند.
- اگر قبول کردیم که تکنولوژی امری بدیلپذیر است باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا دین در خصوص تکنولوژی چه موضعی دارد؟ سه حالت قابل تصور است: یک. دین توسعه تکنولوژی به ماهو تکنولوژی را ممنوع میداند، مستقل از اینکه کدام یک از بدیلها مد نظر باشد، دو. دین همه انواع تکنولوژی یا همه بدیلهای آن را تأیید میکند، سه. دین برخی از بدیلها را میپذیرد و برخی را رد میکند.
- یک پرسش راهبردی در این بحث این است: آیا دین در شکل گیری تکنولوژی بدیل مورد تأییدش، میتواند مؤلفه ای ارائه دهد که اختصاصی دین باشد؟ یعنی مؤلفه ای ارائه دهد که هیچ منبع یا مرجع دیگری نتواند آن را ارائه دهد؟ یا خیر مؤلفه احتمالیای که دین در شکل گیری تکنولوژی ارائه میدهد اختصاصی دین نیست؟
- اگر فرض کنیم که دین میتواند در شکل گرفتن تکنولوژی، مؤلفه یا مؤلفههایی اختصاصی یا غیر اختصاصی ارائه دهد، آیا همین مقدار کافی است که از امکان تکنولوژی دینی سخن بگوییم یا خیر، در این صورت فقط میتوانیم از تکنولوژی متأثر از دین سخن بگوییم؟
قبل از ارائه یک پاسخ مناسب و شایسته برای پرسش شما، ابتدا باید به پرسشهایی که بیان شد پاسخ دهیم و این قطعاً از حوصله این مصاحبه خارج است، اما بدون دقت نظرهای فلسفی اشاره شده، میتوان مسامحتاً پاسخی کوتاه به پرسش شما داد: بسیاری از فلاسفه تکنولوژی، تکنولوژی را امری ارزش بار میدانند و این یعنی ممکن است تکنولوژی از زمینه ای که در آن خلق میشود و به کار میآید تأثیر بپذیرد. به عنوان مثالی از تکنولوژیهای ساده میتوان به کوبه های درهای قدیمی اشاره کرد که نمونه های آن در جامعه ما فراوان بود. دو نوع کوبه روی درها نصب میکردند که یکی صدای زیر و آن دیگری صدای بم تولید میکرد و صاحبخانه متوجه میشد آنکه پشت در است زن است یا مرد تا شخص متناسبی به استقبال کوبنده درب برود. در این مثال دیده میشود که چگونه فرهنگ دینی در شکل گیری تکنولوژی نقش ایفا کرده است. بله، میتوان قبول کرد که تکنولوژی از زمینه تأثیر می پذیرد، لذا تکنولوژی متأثر از فرهنگ دینی را میتوان مورد تأیید قرار داد، اما دفاع از تکنولوژی دینی با این استدلال به نظر میآید که ممکن نیست و مقدمات نظری فراوانی را میطلبد که به برخی از آنها اشاره کردم. توجه بفرمایید که بین دو مفهوم تفکیک قائل شدیم: «تکنولوژی دینی» و «تکنولوژی متأثر از دین». برای بررسی عمیقتر مفهوم تکنولوژی دینی علاوه بر یافتن پاسخ پرسشهایی که پیشتر طرح کردم، به یک نظریه تمدن نیز نیاز داریم که شرح لزوم این نظریه و نقش آن در پاسخ به مسئله فرصتی فراخ می طلبد.
اما برویم سراغ مفهوم «فلسفه تکنولوژی اسلامی»: ابتدا باید معنای این اصطلاح را مشخص کنیم. شاید منظور شما از این اصطلاح که طرح کردید این باشد که از موضعی الاهیاتی، مانند جهانبینی اسلامی، به تفکر در خصوص تکنولوژی بپردازیم. به عبارت دیگر شاید منظور شما از این اصطلاح همان الاهیات تکنولوژی باشد؛ یعنی با عینک یک سنت الاهیاتی پرسشهای مطرح در فلسفه تکنولوژی را تا جایی که میتوانیم پاسخ دهیم یا پرسشهای مورد علاقه فلسفه تکنولوژی که از این زاویه دید قابل طرح است را طرح کرده و پاسخ دهیم. خب این مفهوم در مطبوعات جهانی مربوط به فلسفه تکنولوژی مطرح شده، ولی رشد قابل توجهی نداشته است. البته به نظر میآید که الاهیات تکنولوژی پتانسیلهای خوبی برای رشد دارد. از منظر جهانبینی دینی میتوان برخی پرسشها و مسائل را بررسی کرد. به عنوان نمونه: ریشه بحران محیط زیست در عصر مدرن چیست؟ آیا ارزشهای دینی با توسعه تکنولوژی سازگار است؟ آیا دین جایگزینی برای تکنوکراسی ارائه میدهد؟ چگونه؟ چارچوب شناختی-هنجاری دینی برای توسعه تکنولوژی قابل ارائه است؟ این چارچوب چه مؤلفههایی دارد؟ آیا اگر دینداران متولی ساختن نظام تکنیکی باشند، نظام متفاوتی را نسبت به آنچه که الان شکل گرفته، شکل خواهند داد؟ و پرسشهای دیگر. البته ممکن است شما معنای دیگری از اصطلاح «فلسفه تکنولوژی اسلامی» مورد نظر داشتهاید که در این صورت باید آن را مشخص کنید.
ساعد نیوز: تکنولوژی کل نهادهای اجتماعی و فردی را متحول ساخته است، در ظاهر این تحول رنگ واحدی دارد، آیا حضور تکنولوژی در کشورهای مختلف با فرهنگ های مختلف، با تحولات متفاوتی همراه است، یا این که فهم افراد از تکنولوژی است که به این تحولات، ماهیت متفاوت می دهد؟
دکتر مصطفی تقوی: اینجا باید بحث را از دو منظر فلسفی و جامعه شناختی پیش برد: از منظر فلسفی، در فلسفه تکنولوژی، برای پاسخ به این پرسش میتوان اشاره کرد به آرای دان آیده که در این خصوص نظریه پردازی کرده است. او بر اساس فلسفه پساپدیدارشناختی خود، معتقد است که ممکن است ادراکهای مختلفی از یک پدیده برای انسانهای مختلف رخ دهد که این ادراکها متأثر از ویژگیهای آن پدیده و نگاههای انسانی است. او از این نکته رهنمون میشود به مفهومی در فلسفه تکنولوژی با عنوان تقرّر چندگانه (Multistability) که بر این دلالت میکند که آنچه تکنولوژی نامیده میشود، وجوه مبهمی دارد که با ورود آن به جوامع مختلف و نحوه مواجهه انسانها با آن، مبتنی بر تعبیر و تفسیری که از آن دارند، رفع میشود. در واقع آنچه تکنولوژی نامیده میشود، ممکن است به انحای مختلف بر جوامع انسانی ظهور و بروز داشته باشد و همین باعث شود که تکنولوژی به شیوههای مختلف در جوامع گوناگون استقرار یابد و تا درجاتی کارکردهای مختلفی از آن اخذ گردد. به این ترتیب آیده جبرانگاری اجتماعی و جبرانگاری تکنولوژیکی را رد میکند و طعنه به ذات انگاران تکنولوژی هم میزند. تحلیل پساپدیدارشناختی آیده از تکنولوژی پخته تر از موضع برساختگرایان اجتماعی تکنولوژی به نظر میرسد. آیده برای روشن شدن مطلب، مثالهایی می آورد: او اشاره میکند به قوطیهای بیضی شکل ساردین. این قوطیها که توسط استرالیایی ها به جا گذاشته میشد، توسط مردم گینه نو، به عنوان اشیائی با ارزش، در آراستن نوعی کلاه، برای شرکت در موقیعتهای خاص، مورد استفاده قرار میگرفت. پس بر اساس این نظریه مختار، یعنی نظریه آیده، میتوان به این نتیجه رسید که تکنولوژی با وجوه مبهمی که دارد، وقتی وارد جامعهای خاص میشود، ممکن است تحت تأثیر ارزشهای آن جامعه استقراری متفاوت بیابد. اما آیا آن جامعه خاص میتواند تکنولوژی را به هر شکلی که میخواهد درآورد؟ در اینجا آیده میگوید تکنولوژیها کم و بیش دارای نوعی چغری هستند که مانع این امر میشود. بنابراین تکنولوژی وقتی وارد جامعه ای می شود، ممکن است تحت تأثیر ارزشهای آن جامعه تغییراتی را بپذیرد، ولی این گونه نیست که لزوماً هر تغییری را بپذیرد.
اما اینجا باید پرسشی را مطرح کرد: وقتی یک تکنولوژی مانند اینترنت وارد یک کشوری با فرهنگ اسلامی میشود، لزوماً آن جامعه میتواند آن تکنولوژی را آنگونه که ارزشهایش ایجاب میکند تغییر دهد؟ طبق نظر آیده، باید گفت ممکن است ارزشهای مثلاً اسلامی منجر به تغییراتی در اینترنت شود، ولی این بدان معنا نیست که لزوماً این جامعه خواهد توانست هر تغییری که میپسندد را در این تکنولوژی اعمال کند. چرا لزوماً نخواهد توانست این کار را به انجام برساند؟ برای اینکه تکنولوژی وجوه چغری دارد که ممکن است تغییر نپذیرد. در اینجا نکتهای را نباید فراموش کرد: مسیر ارزشهای موجود در جامعه تا نقشآفرینی آنها در تغییر تکنولوژی ممکن است سهلالعبور نباشد و عوامل و علل مختلفی مانع این شود که ارزشهای یک جامعه خاص در بومی کردن یک تکنولوژی نقش ممکن و لازم را ایفا کند. یکی از این علل غفلت عوامل انسانی-اجتماعی تأثرگذار است. لنگدون وینر، فیلسوف تکنولوژی امریکایی، همین دغدغه را دارد. او به این نکته توجه میکند که ممکن است غفلت مردم و عوامل انسانی-اجتماعی تأثیرگذار، باعت این شود که تکنولوژی بهراحتی ارزشهای مطلوب را تضعیف و ارزشهای نامطلوب را تقویت کند، اما اگر این عوامل غفلت نمیکردند و برای حفظ ارزشهایی که لازم است محافظت شود، اقدامات لازم را به انجام میرساندند این اتفاق، دست کم با این شدت، رخ نمیداد.
در این بحث دو پرسش خودنمایی میکند: یک) کدام وجوه یک تکنولوژی خاص چغر است و در مقابل تغییری که برخی ارزشها می طلبند مقاومت میکند؟، دو) کدام علل و عوامل منجر به سهل العبورتر شدن یا صعب العبورتر شدن مسیر «ارزشهای موجود» تا «نقش آفرینی آنها در تغییر تکنولوژی» میشود؟ پاسخ این هر دو پرسش، بسته به نوع تکنولوژی و نوع جامعه فرق خواهد کرد و با رویکردی تجربی و جامعه شناختی میتوان به آنها پاسخ داد. و این تحقیق جامعه شناختی تمهیدی لازم برای سیاستگذاری موفق است.
اما مثالی که عیان است و تقریباً عموم مردم با آن سروکار دارند، تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی است که وقتی وارد جامعهای میشود، از جمله جامعه ما، سبک زندگی مردم را دستخوش تغییراتی میکند که در مواردی با ارزشهای بومی ما سر ناسازگاری دارد. اینکه چه وجوهی از این تکنولوژیها چغر نیست و بر اساس ارزشهای بومی قابل جرح و تعدیل است و اینکه چه سیاستهایی برای حفاظت از ارزشهای بومی باید اخذ شود، محل بحث و پژوهش است. متأسفانه شورای عالی فضای مجازی هم در این سالها اثر دلگرم کنندهای از خود بر جای نگذاشته است. البته اینترنت و تکنولوژیهای وابسته به آن در سطح بینالمللی مورد نقد قرار گرفته و گاه صحبت از بازاختراع اینترنت میشود. سیاستگذاران ما بهتر است هوشمندانه عمل کنند. ما در مواجهه با تکنولوژی وارداتی، عملاً وارد یک رقابت در حیطه ارزشها میشویم؛ نه ما، بلکه هر جامعه واردکننده تکنولوژی که ارزشهایش با ارزشهای جامعه مبدأ تکنولوژی فرق دارد، حین ورود تکنولوژی ممکن است شاهد این رقابت باشد.
جوانانی که پیام رسان ایرانی سروش را طراحی کرده، و در حال توسعه آن بودند، تحت تأثیر رواج وسیع تلگرام در ایران مجبور شدند تا درجاتی طراحی سروش را تغییر دهند. طرح اولیه سروش مبتنی بر نوعی سیاست حریم خصوصی بود که طبق آن شماره ارسال کننده ناشناس پیام، برای گیرنده قابل مشاهده بود. اما توسعه دهندگان سروش، طی یک فشار مطبوعاتی که نوع طراحی تلگرام در شکل گیری آن نقش ایفا میکرد، مجبور شدند از این سیاست حریم خصوصی که میتوانست جلوی برخی بداخلاقیها و جرائم اینترنتی را بگیرد، دست بردارند. در اینجا از جناب آقای مرتضی رحیمی، مدیر عامل محترم پیامرسان سروش، تشکر میکنم که این مثال را مدیون ایشان هستم.
بد نیست اینجا یادی از آندرو فینبرگ کنم. او نئومارکسیستی است که به نظام تکنیکی جاری معترض است و معتقد است که این نظام بر اساس ارزشهای سرمایهداری شکل گرفته و باید نظام متفاوتی شکل بگیرد تا با ارزشهای دموکراتیک سازگار باشد. او به تصریح خودش نمیخواهد مانع چرخیدن چرخ تکنولوژی شود یا حتی چرخش آن را کُند کند، او میگوید که به دنبال مدرنیته بدیل است. هر جامعه ای بر اساس ارزشهای خود میتواند مدرنیته بدیلی به وجود آورد. علی الاصول اندیشه او ترکیب «مدرنیته اسلامی» را، مشابه مدرنیته ژاپنی و ...، برمیتابد. زمانی برای اطمینان خاطر از ایشان پرسیدم که آیا فلسفه شما این مفهوم را بر میتابد؟ در جواب گفت: «بله، ولی به گمانم برای ایران دیر شده است». او بعد از دو بار سفر به ایران در همین سالهای اخیر این جمله را اظهار کرد. من مفهوم «مدرنیته اسلامی» که در بستر فلسفه فینبرگ معنا مییابد را مناقشه آمیز میدانم و معتقدم مبنای فکری ایشان، نمیتواند آن گونه که جهانبینی اسلامی ایجاب میکند، نسبت بین اسلام و تکنولوژی، و در نتیجه ترکیبی مانند مدرنیته اسلامی، را به نحوی شایسته تبیین کند، لیکن برای من این جالب بود که به گمان ایشان سیاستگذاران ایرانی بند را آب داده اند.