دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

حوادث /

درخواست شرم آور داماد از عروس 13 ساله؛ احمدرضا هیولای مخوف من است / از اعتیاد زن و شوهر تا سرقت‌های خرد و کلان آنها برای تامین مایحتاج زندگی 

یکشنبه، 20 آبان 1403
کد خبر: 417989
ساعدنیوز: درحالی به کثیف ترین رفتارهای غیراخلاقی آلوده شده‌ام و برای تامین هزینه‌های اعتیادم در لجنزار تباهی و سیاهی دست و پا می زنم اما بازهم نمی توانم از زندگی با هیولای مخوف فرارکنم و از او جدا شوم...

به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز به نقل از رکنا؛ زن 35 ساله‌ای که در میان معتادان متجاهر به مرکز انتظامی هدایت شده بود، در حالی که سعی می کرد مقدار اندکی مواد مخدر باقی مانده از مصرفش را از چشم ماموران انتظامی پنهان کند، به اتاق مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری رسالت هدایت شد.

او که احساس می کرد دیگر نمی تواند وضعیت اسفبار زندگی با هیولای مخوف را تحمل کند، در میان اشک هایی که بر چهره چروکیده اش فرود می آمدند به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 13 سال داشتم که با اجبار پدرم پای سفره عقد نشستم. «احمدرضا» 13سال از من بزرگ تر بود و اوضاع مالی خوبی داشت به همین خاطر هم در مراسم خواستگاری تاکید کرد که من حق تحصیل و کار در بیرون از منزل را ندارم. او حتی همه جهیزیه را خودش خرید و ما چند ماه بعد در حالی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم که من هنوز همان افکار کودکانه را داشتم و از «احمدرضا» مانند پدرم تبعیت می کردم.

مدتی بعد شوهرم را دیدم که پودر آجری رنگ را روی زرورق سیگار می ریخت و دود آن را استعمال می کرد. زمانی که تعجب مرا دید، گفت: این داروی سرماخوردگی است. من هم باور کردم ولی او بعد از بهبودی سرماخوردگی بازهم ادامه داد و مرا کتک زد تا به کسی چیزی نگویم وگرنه طلاقم می دهد.

بعد از به دنیا آمدن پسرم روابط من و او به خاطر کتک کاری‌هایش خیلی سرد و بی روح شد. از سوی دیگر همسرم سرکار نمی رفت و سود پول‌هایش را هزینه می‌کرد.

یک سال بعد دخترم نیز به دنیا آمد و من دچار بیماری سختی شدم. در همین زمان «احمدرضا» با اصرار زیاد مرا نیز به مصرف هروئین وادار کرد و به گونه ای که با اولین مصرف روانه بیمارستان شدم و به گفته پزشکان از مرگ نجات یافتم ولی باز هم به مصرف هروئین در حالی ادامه دادم که همسرم همچنان مرا کتک می‌زد به طوری که بیشتر نقاط بدنم آسیب دیده بود.

در این وضعیت منزلمان را فروختیم و دخترم نیز ازدواج کرد. پسرم نیز برای یافتن شغل به جنوب کشور رفت. خلاصه کار ما به جایی رسید که دیگر صاحبخانه نیز به دلیل پرداخت نکردن اجاره ما را بیرون کرد. حالا حتی برای مصرف یک وعده هروئین هم پول نداشتم. به ناچار کنار دیواری در آخرین نقطه یکی از شهرک‌های اطراف مشهد چادر زدیم.

شوهرم به سرقت‌های خرد روی آورد و من هم با برخی رفتارهای کثیف و غیراخلاقی سعی می کردم بعضی از افراد را سرکیسه کنم تا هزینه‌های اعتیادمان تامین شود. با همه این بدبختی‌ها هرگز نتوانستم زندگی با این هیولای مخوف را رها کنم و از او جدا شوم تا جایی که حتی به مرگ هم می اندیشیدم...

گفتنی است، با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده (رئیس کلانتری رسالت مشهد) زمینه انتقال این زن جوان و همسرش به مرکز ترک اعتیاد فراهم شد.

  برچسب ها: اعتیاد

پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز چهارشنبه 23 آبان
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / مبارزه تن به تن عقرب سیاه با عقرب زرد
داستان های هزار و یک شب / شب ششم : ماهیگیر و ماهی سخنگو
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
کافه گردی پاییزی مینا مختاری، همسر بهرام رادان با ست ترند طوسی-چری در کنار پسر تپلش در کالسکه فول امکانات خود / مادر پسری رفتن دور دور + ویدئو/عکس
چاپ مقاله در ژورنال های معتبر+ گارانتی چاپ فوری
اکسپت فوری مقاله برای دوره دکتری
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
مراحل سابمیت مقاله
عاشقانه‌ی تکرارنشدنی سریال "شهرزاد"/ فقط شهاب حسینی میتونه با نگاه و لحن صداش جوری احساسش رو انتقال بده که نتونی ازش چشم برداری