دستگیری زن جوان به اتهام کودک آزاری

  دوشنبه، 28 شهریور 1401 ID  کد خبر 223420
دستگیری زن جوان به اتهام کودک آزاری
ساعدنیوز: دیگر طاقتم طاق شده بود و تحمل این شرایط را نداشتم به همین دلیل زمانی که نوزاد چهار ماهه ام دوباره گریه کرد و نتوانستم او را ساکت کنم کنترل خودم را از دست دادم و در حالی که نوزادم را کتک می زدم او را در حاشیه خیابان رها کردم ولی ...

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از خبرفوری، این ها بخشی از اظهارات زن 22 ساله ای است که به اتهام کودک آزاری دستگیر و به کلانتری هدایت شده بود.

در همین حال کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) نوزادی را که آثار سرخ شدگی و تورم بر چهره اش نمایان بود در آغوش گرفت و با مهربانی مادرانه او را ساکت کرد.

طولی نکشید که پلک های نوزاد زخمی افتاد و به خواب عمیقی فرو رفت. مادر این نوزاد درحالی که هنوز اشک می ریخت درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از شهرهای استان خراسان رضوی به دنیا آمدم و در کنار دو خواهر و یک برادرم زندگی می کردم. پدرم کشاورز بود اما هیچ گاه اجازه نمی داد ما در تنگنای مالی قرار بگیریم من هم فقط درس می خواندم و هر سال با رتبه ممتاز قبول می شدم تا این که در سال دهم تحصیل روزی هنگام برگشت به منزل متوجه موتورسواری شدم که مرا تعقیب می کرد.

او وقتی با موتورسیکلت از کنارم عبور می کرد لبخندی زد و گفت «عجب دختر سر به زیر و نجیبی!» هنوز چند قدم بیشتر فاصله نگرفته بودم که تکه کاغذی را به سمت من گرفت من هم درحالی که دستانم می لرزید بدون تفکر به فرجام این رفتار خیابانی تکه کاغذی که شماره تلفنش را روی آن نوشته بود از او گرفتم.

اگرچه سعی کردم این ماجرا را فراموش کنم ولی هوشنگ دست بردار نبود و هر روز با موتورسیکلت در مسیر مدرسه برایم ایجاد مزاحمت می کرد. از سوی دیگر می ترسیدم خانواده ام این صحنه ها را ببینند و مرا به شدت سرزنش کنند چرا که پدر و مادرم همواره اعتقاد داشتند اگر دختری در خیابان رفتاری با وقار داشته باشد هیچ پسری جرئت نمی کند برایش مزاحمت ایجاد کند.

آن ها می گفتند همیشه رفتارهای اشتباه یک دختر در خیابان موجب جلب توجه پسران نامحرم می شود! به همین دلیل با هوشنگ تماس گرفتم و خواهش کردم برایم ایجاد مزاحمت نکند! و این مهم ترین و بدترین اشتباه زندگی ام بود که سرنوشتم را به نابودی کشاند چرا که با تماس من موضوع به گونه دیگری رقم خورد و مزاحمت ها و تعقیب های هوشنگ هر روز بیشتر شد تا جایی که دیگر نه تنها پنهانی در خیابان با او گفت و گو می کردم بلکه تماس های تلفنی ما نیز بیشتر شد تا حدی که در برابر ابراز علاقه های او کم آوردم و در مدت کوتاهی من هم عاشق و دل باخته جوانی شدم که نه تنها تحصیلاتی نداشت و سرباز فراری بود بلکه از بیکاری فقط در خیابان ها دور می زد.

حالا دیگر این مسائل برای من مهم نبود چرا که اعتقاد داشتم اگر علاقه ای بین دو نفر باشد به خاطر یکدیگر تغییر می کنند و ... طولی نکشید که هوشنگ با خانواده اش به خواستگاری ام آمد اما پدرم با این ازدواج مخالفت کرد چرا که او پس از انجام یک سری تحقیقات پنهانی متوجه شده بود هوشنگ جوانی رفیق باز است و مدام سیگاری هم گوشه لبش دارد اما این حرف ها بر تصمیم من تاثیری نداشت به همین دلیل پدرم با این شرط با ازدواج ما موافقت کرد که اگر با همسرم دچار اختلاف شدم هیچ گاه روی کمک خانواده ام حساب نکنم اگرچه آن ها مرا به نوعی طرد کردند ولی من نمی توانستم خوشحالی ام را به خاطر ازدواج با هوشنگ پنهان کنم .

خلاصه بعد از ازدواج، همسرم در جست وجوی کار به مشهد آمد و من در منزل کوچک اجاره ای با شاهزاده رویاهایم تنها بودم و چیزی جز دود سیگار و تریاک نمی دیدم. او تا پاسی از شب به دنبال خوشگذرانی و مصرف مواد مخدر با دوستانش بود و گاهی نیز چند شب به خانه نمی آمد.

دیگر کسی به همسرم کار نمی داد و من روزهای سختی را می گذراندم تا این که فهمیدم باردار شده ام اما همسرم مرا به باد کتک گرفت که باید مخارج فرزندمان را خودت تامین کنی درحالی که نمی توانستم به چشمان پدرم نگاه کنم باز هم او به طریقی به من کمک می کرد تا این که یک ماه بعد از تولد پسرم، هوشنگ را به جرم نگهداری مواد مخدر دستگیر و روانه زندان کردند.

در این شرایط من برای تامین هزینه های زندگی در جست و جوی کار بودم که فهمیدم یک مغازه لباس فروشی در اطراف میدان 17 شهریور ، فروشنده استخدام می کند.

وقتی شرایطم را برای صاحب مغازه توضیح دادم او هم پذیرفت که من به همراه فرزندم به مغازه اش بروم. او مردی با ایمان و مهربان بود و زیاد سخت گیری نمی کرد اما وقتی من در فروشگاه مشغول کار بودم گرمای زیاد فروشگاه پسرم را اذیت می کرد چرا که مکانی برای استراحت نداشت.

گریه های زیاد نوزادم امانم را بریده بود دیگر تحمل این وضعیت اسفبار را نداشتم و نمی توانستم او را ساکت کنم تا این که بالاخره کنترلم را از دست دادم و در حالی که نوزادم را به شدت کتک می زدم از فروشگاه بیرون آمدم و او را در حاشیه خیابان رها کردم هنوز در حال ترک محل بودم که مردم متوجه ماجرا شدند و با پلیس 110 تماس گرفتند. افسران گشت کلانتری امام رضا (ع) خیلی زود به محل رسیدند و با دیدن آثار کتک کاری روی چهره پسرم مرا نیز به کلانتری هدایت کردند و ...

گزارش ها حاکی است با توجه به این که زن جوان کسی را در مشهد نداشت با صدور دستوری از سوی سرهنگ سیدعباس شریفی، رئیس کلانتری امام رضا(ع) و پس از هماهنگی های قضایی تحویل بهزیستی شد.


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام چرخنده: نمی‌خواهم در قطعه هنرمندان دفن شوم! (114 نظر) مراسم عزای جگرسوز همسر جوان فریبا نادری عروس حشمت فردوس و ضجه های خانم بازیگر/ روحش شاد+ عکس (100 نظر) لحظه اعطای جایزه 60 میلیاردی بهروز تابانی قهرمان پرورش اندام تبریزی در دبی پرو +فیلم (88 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی در تعمیر صندوق شکسته ماشین اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس🤣 (41 نظر) (فیلم) طنین انداز شدن آهنگ کُردی شاد در لندکروز میلیاردی هادی چوپان +فیلم/ گرگ پارسی گشت و گذار در ایران را آغاز کرد (29 نظر) صحبت های خنده دار آقای قرائتی: اسمم محسنه یعنی نیکوکار ولی نافرمانم مثل کچلی که مو نداره و اسمشو میذارن زُلف علی +ویدئو😂👌 (26 نظر) خلاقیت خنده دار میوه فروش شمالی با عکس حشمت فردوس حماسه آفرید/هنر نزد ایرانیان است و بس+ عکس (21 نظر) گریه های جگر سوز نرگس محمدی در مراسم عزای برادرزاده اش +عکس/ روحش شاد و مسیرش غرق در نور (18 نظر) نگاهی به ماشین مرسدس بنز هوش پران سامان صفاری، امیر سریال دلدادگان که همه آرزوشو دارن/آقای بازیگر سوار بر هواپیمای رویاهایش😍 (17 نظر) داریوش ارجمند: خودم را سرباز سردار سلیمانی میدانم+عکس (15 نظر) نگاهی به خانه ابدی باشکوه اولین هنرمند دفن شده در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران/ چه شعر زیبایی روی مقبره‌اش حک شده+عکس (14 نظر) نگاهی به سفر دسته جمعی بازیگران مشهور ایرانی به تبریز+عکس/از الهام حمیدی تا مریم امیر جلالی (13 نظر) جشن تولد ساده و خلوت 26 سالگی مریم مومن با کیک مینیمال شیک و امروزی/ مبارکا باشه+عکس (13 نظر) پیام احساسی هادی چوپان به بهروز تابانی معروف به ژنتیک ایرانی بعد از قهرمانی در دبی و بُرد جایزه 60 میلیاردی/ گرگ پارسی برای قهرمان تبریزی سنگ تمام گذاشت +عکس (12 نظر) نگاهی به کیک تولد با تِم پاییزی بهاره رهنما ؛ خلاقیت اُوستا قناد در طراحی کیک واقعا ستودنیست (11 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
منتخب روز   
حضور مصطفی زمانی در مراسم تشییع پدر شهاب حسینی +ویدئو/روحش شاد و یادش گرامی سکانس عاشقانه امیر و ارغوان سریال دلدادگان/ تا به تو فکر می کنم خودت زنگ میزنی+ویدئو نگاهی به آشپزخانه دلباز و زیبای مسعود پزشکیان با رونمایی از عکس جوانی همسرش بالای کمد/باورتون میشه این خونه ساده مال رئیس جمهور مملکته+عکس طرز تهیه غذای محبوب ناصرالدین شاه قاجار! /فسنجان ناصری با مواد اعلا ابتکار جالب یک مرد خلاق در دادن انواع لقب به مسعود پزشکیان حماسه آفرید+ویدئو/ هنر نزد ایرانیان است و بس... (فیلم) سکانس فوق عاشقانه شهاب حسینی و لیلا حاتمی در فیلم "پرسه در ماه" / ما کاملا شبیه همیم طرز نگاهامون دو دو زدن چشامون ...😍 استارت تمرینات سخت علیرضا بیرانوند در تراکتور +فیلم/ آقای دروازه بان آمادگی بدن بالایی دارد! سکانس عاشقانه دل باختن قباد به شهرزاد/ نشود فاش کسی آنچه میان من و توست (فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍 (فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند