مسجد جامع مهرآباد با قدمتی که به دوره صفوی بازمی گردد، بر اساس کتیبه موجود در ضلع شمالی آن، در سال ۹۵۱ هجری قمری، در دوران حکومت شاه تهماسب یکم ساخته شده است. این مسجد تنها یک مناره به ارتفاع ۱۴ متر دارد که با کاشی های فیروزه ای، لاجوردی، زرد و سرمه ای پوشیده شده است. در شبستان مسجد ۳۰ ستون چوبی با پایه های سنگی و سرستون های مقرنس کاری شده به چشم می خورد و سقف آن با طرح های ترنج و گیاه، به رنگ های آبی، سبز، زرد، قرمز و نارنجی نقاشی شده است. این اثر از جاذبه های گردشگری بناب به شمار می آید و در تاریخ ۱ فروردین ۱۳۴۷، با شماره ثبت ۷۸۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ظرافت و سبکی،تناسب و شکوه تزئینات به خصوص مناره لاجوردیش از آن اثری در خور ستایش است. این مسجد را از لحاظ ساختمان زیبا،تزئینات بدیع و لوح تاریخی، باید یکی از آثار گرانبها و در حقیقت گنجینه ای از معماری عصر صفوی دانست که هر یک از عناصر درون آن معرف ذوق و هنر آفرینندگان زبردستی بوده که نهایت حوصله اعجاز را در ظهور آنها به کار گرفته اند. اندیشه و فکر حراست از هنر کهن نه تنها در شیوه معماری آن رعایت شده بلکه توجه به استحکام بنا، نوع سقف بندی،آرایش ستونها و تیرهای حمال بدان منظره ای سحر آمیز بخشیده که ارباب ذوق و هنر را به تحسین و حیرت وا داشته است.می توان گفت این بنا ازعالیترین نمونه های هنر و ذوق عصر صفوی بوده که بدست معماران و نقاشان صاحب نام آن عصر بنیاد جاویدانه یافته است. نقشه های اسلیمی و طرحهای زنده مکتب اصفهان به این مجموعه شکوه خاصی بخشیده، هماهنگی رنگها در خلق فضای روحانی مومنین را به تفکر وامیدارد. مسجد جامع مهرآباد بناب دارای اهمیت خاص و استثنائی در بین مساجد منطقه می باشد واین به علت وجود کتیبه تاریخ داری است که در دیوار شمالی آن است.
تاریخچه مسجد مهرآباد
بعد از هیولای مغول، شهر آرام و بی آزار بناب با مسجد مهرآبادش اسم و رسم و آوازه ای داشته که هر بام و شام مومنان نمازگزار را از گوشه و کنار شهر به خود می پذیرفت. در واقع نام دارالمومنین بناب را با آن پیوند دیرینه بوده است. این بنا با هیبتی سترگ در میدان نسبتاً بزرگی هر انسان تازه وارد را به دیدار خود فرا می خواند. آن را ایوان، شبستان ، مناره و محرابی است اندکی متفاوت با مساجد دیگر که انسان بی اختیار تحت تأثیر ذوق و ظرافت و اصالت بنایش قرار می گیرد. احداث این مسجد که از نفائس و مفاخرات عصر صفوی است.مجموعه ایست شگفت انگیز که کیفیت جزء به مشاهده و تعمق، در فهم نگنجد.
ظرافت و سبکی،تناسب و شکوه تزئینات به خصوص مناره لاجوردیش از آن اثری در خور ستایش پدید آورده که همواره عاشقان تاریخ و هنر و مشتاقان میراث کهن را مجذوب خود نموده است. این مسجد را از لحاظ ساختمان زیبا،تزئینات بدیع و لوح تاریخی، باید یکی از آثار گرانبها و در حقیقت گنجینه ای از معماری عصر صفوی دانست که هر یک از عناصر درون آن معرف ذوق و هنر آفرینندگان زبردستی بوده که نهایت حوصله اعجاز را در ظهور آنها به کار گرفته اند. اندیشه و فکر حراست از هنر کهن نه تنها در شیوه معماری آن رعایت شده بلکه توجه به استحکام بنا، نوع سقف بندی،آرایش ستونها و تیرهای حمال بدان منظره ای سحر آمیز بخشیده که ارباب ذوق و هنر را به تحسین و حیرت وا داشته است.
معماری مسجد مهرآباد
طرح عمومی مسجد که از مکتب اصفهان مایه گرفته، تالار ستوندار و چهار گوش آن،اماکن با شکوه دوران هخامنشی را در اذهان تداعی می کند. در واقع گرایش به حفظ سنت های دیرین در این دوره از تاریخ ایران یکی از مبانی بازگشت به اصل مبداء و احیای یادگارهای کهن است، هنگامیکه از دروازه شرقی شهر به میدان مهر آباد نزدیک می شویم، این اثر با قامت زیبا و موزون، حضور خود را بر فراز صفحه ای نسبتاً بلند به رخ می کشد. در بدو ورود به صحن آن در پیشانی دیوار ضلع شمالی، لوحی از مرمر به تاریخ ۹۵۱ هجری قمری به چشم می خورد که بنای مسجد را به قرن دهم و زمان حکومت شاه طهماسب اول می رساند.

شبستان مسجد مهرآباد
شبستان اصلی مسجد مهرآباد در بخش جنوبی صحن قرار گرفته و به شکل مستطیل است. مکانی به شکل بالکن نیز برای تجمع بانوان در ضلع شمالی آن ایجاد شده است. ۳۰ ستون چوبی با پایه های سنگی و سرستون های مقرنس کاری شده که مشابه مسجد گزاوشت است، سقف این شبستان را که با طرح های ترنج و گیاه و به رنگ های آبی، سبز، زرد، قرمز و نارنجی نقاشی شده، نگه داشته استمهراب مسجد مهرآباد در ضلع جنوبی شبستان واقع شده و دو پنجره که بعدها مرمت شده اند، در دو طرف آن قرار گرفته اند. در پایین بالکن زنان نیز پنج پنجره در ضلع شرقی و پنج پنجره نیز در ضلع غربی قرار گرفته است.
کتیبه های مسجد مهرآباد
این کهنترین تاریخی است که در بنای این مسجد و حتی در تمام ابنیه تاریخی شهر به چشم می خورد : « بنی هذا المسجد المبارک فی ایام الدوله السلطان العادل المرشد الکامل السلطان بن سلطان المظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان باشاره العالیه بی بی جان خانم بنت منصور بیگ فی شهور سنه احدی و خمسین و تسمعائه » (۹۵۱ ) «نظیر این کتیبه در بنا ها و مساجد بعضی از شهر های ایران از جمله : کاشان، اصفهان، اردستان، فردوس و شبستر نیز مشاهده می شود ». متن کتیبه مسجد کتیبه فردوس چنین است :
به تو رفیق حق شیخ محمود ساخت بنایی به دوران طهماسب شاه
رسید این بنا چون به اتمام ارزو به تأیید و امداد لطف الله
قضا باب تاریخ این بقعه یافت « قدمگاه شاه ولایت پناه »
از این نوشته چنین بر می آید که بنای مسجد به سال ۹۸۳ هجری قمری و در زمان شاه طهماسب صفوی بوده و ظاهرا در این عصر اماکن مذهبی زیادی در شهر های ایران ساخته شده است. شاه طهماسب بعد از پدرش شاه اسمعیل اول به تخت نشست و مدت چهل و دو سال و شش ماه سلطنت کرد. این مدت طولانی فرصتی بوده وی بتواند اماکن بیشتر و معتبری را در سراسر قلمرو وسیعش بنا کند. در زمان سلطنت او شاهزاده با یزید پسر سلطان سلیمان امپراطور عثمانی و شاهزاده همایون پسر بابر امپرا طور هند به دربار ایران پناهنده شدند که هر دو آنها با کمال احترام پذیرا گشتند. شاه طهماسب به سال ۹۸۴ هجری قمری دار فانی را وداع گفت .
در این بنا کتیبه های دیگری هم دیده می شود که برسقف شبستان نوشته شده است. بخش هایی از مضامین آنها چنین است : « …. لقد صدق الله الرسوله الرء یا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء الله امنین محلقین روسکم و مقصرین لا تخافون فعلم مالم تلموا فجل من دون ذلک فتحا قریبا. هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیدا. محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیما هم فی وجودهم من اثر السجود ذلک مثلهم فی التوریه . مثلهم فی الانجیل…….
بسم الله الرحمن الرحیم ـ تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر، الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور …. »
در ضلع شمالی صحن بر روی لمبه کاری سقف به خط نستعلیق این مکتوب آمده است « باعث تعمیر هذا البناء العالی االعلامی و الفهامی جناب آقا علی بناه الله فی الجنه من الدر و للالی و لد مرحوم آخوند ملا محمود ـ فی سنه احدی و ستین ماتین بعد الف (۱۲۶۱ هجری) من هجره النبویه. نقاش المساجد استاد علی اصغر ولد الاقا ابولحسن المراغی الضرابی.
این مسجد انوار مطهر باخلد برین شده برابر
از بهر موالیان مولا تاریخ گشت ساغر
ساغر با حروف ابجد برابر است با۱۲۶۱ است که تاریخ یکی از تعمیرات مسجد بوده است. بر روی ستون مقابل محراب کتیبه ای بدین مضمون که بخشی از متن در اثر نقاشی از بین رفته، به چشم می خورد : «…… باعث نقاشی این ستون ملاداود…. وقف مسجد مهرآباد ـ عمل اسد نقاش تبریزی »ظاهر امر نشان می دهد که این مسجد با مسجد شیرلوی عجبشیر و ملا رستم مراغه از لحاظ شیوه معماری و نوع تزئینات مشابه است. بر اساس کتیبه های موجود احتمالا بنیان اصلی و یا بازسازی آنها در روزهار صفوی صورت گرفته است. اگر چه مسجد ملا رستم فاقد کتیبه بنیان است، اما نوشته ای که در سقف شبستان مسجد شیرلوی عجب شیر دیده می شود، تاریخ نقاشی و مرمت بنا را محرم سال۸۶۱ هجری نشان می دهد.
شاید بتوان حدس زد که مساجد فوق همزمان با مسجد مهرآباد در بازسازی و بنیان مجدد در قرن دهم هجری با اسلوبی نو از ترکیب استقرار ستونهای چوبی، مقرنس کاری و لمبه کاری ها به صورت فعلی شکل گرفته است، آنگاه همین سبک بدیع به صورت بسی باشکوه تر در عمارت چهل ستون اصفهان و سایر ابنیه رسمی سلاطین صفوی الگو گردیده است. برای نتیجه گیری از این بحث که جریان تحول کالبدی و کاربرد معماری این دوره را مورد برسی قرارمی دهد، باید گفته شود که در قرن دهم هجری شیخ اسماعیل پسر شیخ حیدر که به دارا بودن علم و زهد بسیار شهرت داشت، روی کار آمد.
وی که مردی پارسا و پایبند دین وشریعت بود، برخلاف اجداد و حامیان جدید صفوی مسلک خود که در رسیدن به قدرت و سلطنت وی را مخلصانه کمک کرده بودند،به تصوف، تکایا و زاویه ها چندان توجهی نداشت، باعث گردید که به تدریج گروه صوفیان اعتبار و اهمیت خود را از دست بدهند و بانیان پروباقرص دیانت و شریعت جای آنان را بگیرد. به تدریج سلاطین صفوی سیاست تقویت بی چون و چرای مذهب تشیع را در مقابله با تصوف اختیار کردند. به خصوص شاه سلطان حسین که مردی سخت پایبند دیانت بود، علم مخالفت با قزلباش را که از صفویان مخلص بودند و با اشاره شاه هر دشمن عهد شکن را نابود می کردند، برافراشت. وطریقت صوفیه را برانداخت.
از جمله توحید خانه را متصل به دولتخانه عالی قاپو بود و هرشب جمعه مشایخ صوفیه در آنجا اجتماع کرده و باپیروان و مریدان خود به وجد و یاهو می پرداختند، موقوف کرد و همه مشایخصوفیه را از اصفهان اخراج نمود. بنابراین ملاحظه می شود که از قرن دهم هجری صوفی گری در ایران رنگ باخته و بیشتر تکایا و خانقاهها تعطیل می شوند و از جمله در بناب به مساجد تبدیل شده و یا متروک می گردند.
این بنا هم اکنون دارای دو ورودی از ضلع شرقی است که به محوطه میدان مهرآباد گشوده می شود. مدخل شرقی بنا پس از عبور از میدان دالانی به حیاط مسجد می رسد و از طریق ضلع شمالی و با پیمودن چند پله به محوطه کفش کن وارد می شود که درضلع جنوبی آن در ورودی شبستان قرار دارد. در بخش شرقی مدخل که به محل کفش کن و حیاط مسجد منتهی می گردد، مناره ( میل) زیبا و لا جوردی بنا قرار دارد. مناره یا ( میل ) بنایی است بلند که در جوار مساجد، بقاع متبرکه که جهت اذان گویی و یا برسر راههای تجارتی و کاروان رو، به عنوان راهنمایی مسافرین وقوافل احداث می گردید. به سبب روشن نمودن مشعل و یا آتش برفراز آن به مناره ( محل نور ) موسوم شده است.
در فرهنگ غیاث اللغات واژه مناره بدین مضمون آمده : ( اباالفتح / چراغدان و جای بلند که بر آن چراغ افروزند چرا که این صیغه اسم ظرف است به منی جای نور و مجازا جای بلند اذان گفتن و ستون که از خشت و یا سنگ و آجر بریمین و شمال مساجد بنا کنند شایدکه در زمان قدیم بر آن چراغ می افروخته باشند به همبن سبب آن را مناره گویند ).
سالک قزوینی در مدح روضه منوره امام رضا علیه التحیات گوید :
« دیده شد لبریز بینش روشنایی چرخ را تا به میل گنبدت افتادست چشم آسمان »
هنگامی به فن معماری اسلامی خصوصاً مناره در ایران پی خواهیم برد که حتی الامکان در مورد کاربرد اولیه آن برسی و تحقیق کرده باشیم. هر چند در این گفتار مناره های دوره اسلامی منظور نظراست، لیکن از آنجا که معماری این عصر در ایران بلاشک، با تغیراتی ریشه در سبک ایران باستان دارد، لذا اشاره به تاریخچه آن ضروری می نماید. « از تاریخ احداث اولین مناره در دوران اسلامی اطلاعدرستی در دس نیست، ظاهراً چنین به نظر می رسد که پیدایش مناره کمی پس از ظهور تأسیس مساجد صورت گرفته است. میدانیم که منادیان خبر ومؤذنان صدراسلام همواره بر جایگاهی بر رفیع ترین بنای شهر که دارای مرکزیت بوده، داشته اند. از مجموعه تواریخ و نوشته های پراکنده مورخین و سیاحان چنین استفاد می گردد که احداث مناره به صورت کنونی نخستین بار بعد از اسلام در زمان خلافت امویان صورت گرفته است. در این رابطه آندره گدار معتقد است که فکر احداث مناره در عصر اموی درسوریه ظاهراً در مسجد ( جامع دمشق ) اعمال شده است. در باب پیدایش اولین مناره در اسلام چنین آمده است : « بعد فان المناره فی اسلام… و قد صح اول بناء فی اسلام عمربن عبدالعزیز…»، ترجمه : « …. به تحقیق صحیح ترین قول، اولین کسی که مناره در اسلام بنا کرد، عمربن عبدالعزیز بود….» مؤلف کتاب تاریخ قم در احداث اولین مناره عالم اسلام عقیده دارد که : « نخستین مناره ای که در جهان اسلام بنا شد، مناره ای بود که ابودلف قاسم بن عیسی در زمان خلافت معتصم در کنار مسجد سامراء احداث کرد … »
اما قدیمی ترین مناره یا برج راهنمائی مانده در ایران، مناره یا میل نورآباد و متعلق به دوره اشکانیان است که در غرب نور آباد و متعلق به دوره اشکانیان است که در غرب نورآباد ممسنی واقع است. این میل دارای۷متر بلندی بوده، قاعده و تمام بدنه آن با سنگ های سفید چهارگوش منظم ساخته شده است. پلکان میل در درون برج قرار دارد.
اما هدف و انگیزه ساخت و بنای تعداد زیادی مناره ( میل ) در کنار مساجد، اماکن مذهبی در جهان اسلام و منجمله ایران را می توان در کاربرد های زیر جستجو کرد:
اذان گویی و خبر رسانی : مناره در اصطلاح امروزی بنایی است که جهت اذان گویی به کار می رفت. به همین جهت در عصر اسلامی مناره، نام (مأذنه ) نیز به خود گرفته است. دکتر زکی محمد حسین محقق مصری متقد است که مناره های ایران به واسطه ارتفاع زیادی که داشته اند، همیشه برای اذان گویی بکار نمی رفته، مؤذنان اغلب در بالای بام مسجد اذان می گفتند. بنابراین این مناره ها گاهی برای زینت و شکوه مساجد و جلب مؤمنان به سوی خود به کار می رفته است.
هر چند که قسمت اول گفته زکی محمد حسن مبنی بر اینکه مناره های بلند صرفاً برای اذان گویی به کار نمی رفته، تا حدودی معقول به نظر می رسد، این نکته را نیز نباید فراموش کرد کسی را لااقل در دراز مدت( دوران سالخوردگی ) یارای این نبوده که چند نوبت در شبانه روز بتواند دها پله مارپیچ را بالا رفته و پس از اذان گفتن برگردد، ولی این نظر نمی تواند در مورد مسجد مهدآباد و مؤذنان مخلص آن، کسانی چون ( مومن حسن، مومن هاشم و مومن خیر الله ) که در طول سالیان دراز و حتی در دوران کهولت بیش از سی وسه پله را هر روز بدون احساس خستگی و با عشقی سرشار از روح ایمان بالا رفته و پس از مناجات واذان باز می گشتند، صدق بکند. در حقیقت می توان گفت مناره های رفیع ایران علاوه بر اینکه جنبه ماذنه داشته به عنوان سمبل آوای ملکوتی نیز در کنار اماکن مقدسه ساخته می شود.

مناره مسجد مهرآباد
مناره مسجد مهرآباد بناب در تقسیم بندی مناره ها، از نوع منفرد استوانه ای بوده که دارای بدنه با تزئینات کاشیهای لاجوردی است که اندازه ارتفاع آن ۱۴ متر و قطر خارجیش ۲ متر و دارای ۳۳ پله است. نظیر این نوع مناره را در مسجدجامع تفرش، گلپایگان، خرم آباد مشاهده کرد. کاشی کاری به این سبک بیشتر در دوره تیوریان رواج یافت که رنگ غالب در آن فیروزه و لاجوردی است که جالبترین نوع آن را میتوان در مناره های مسجد گوهر شاد مشهد مشاهده نمود.
در قسمت شمالی ورودی مسجد، پلکان جدیدی به جای پلکان قدیمی احداث شده است که از ضلع شمال شرقی به ایوان مسجد راه می یابد. ایوان های سه گانه مسجد در سه ضلع شمالی، شرقی و غربی دور تا دور شبستان بنا شده که به صورت یک بنای اشرافی مورد استفاده زنان قرار می گیرد. عرض ایوان که به جرز دیوار شبستان تکیه داده شده است، در دو جبهه شرقی و غربی ۳۰/۱ متر و در جبهه شمالی ۵/۴ متر است. طول ایوان شمالی ۵/۱۷ مترو غربی و شرقی هر کدام ۲۳ متر است. ۳۶ ردیف ستون چوبی با سرستونهای مقرنس و لمبه کاری، فضای ایوانها را مشخص می سازد. این ستونها به فاصله ۳ متر و با ارتفاع ۶/۴ متر روی پایه ها سنگی چند ضلعی، سنگینی سقف مسجد را تحمل می کند.
طول صحن مسجد۲۳ متر و عرضش ۲۰ متر است. بدین ترتیب وسعت آن به۴۶۰ متر مربع بالغ می گردد. چهار قطعه از پنجره های ضلع شمالی و جنوبی نمونه عالی از صنعت مشبک کاری عصر صفویه است که در طراحی آنها به قدری ظرافت و ریزه کاری بکار رفته که توجه هر بیننده را به خود جلب می کند. اخیرا به سبب فرسودگی، آنها را تویض نموده و از طرح جدیدی استفاده شده است. بدیهی است که هرگونه تغییر و دستکاری در اندامهای اصلی و بافت نخستین آن بدون رعایت جزئیات امر، از شکوه اصالت و قدمت این نوع آثار ارزشمند خواهد کاست.

آدرس :استان آذربایجان شرقی، بناب، میدان مهرآباد، خیابان شهید مطهری
آشنایی با مسجد اسماعیل بیگ، یادگاری از دوره ی صفوی










































