حدیث یوم الدار
حديث يوم الدار، بازگو کننده يکي از نخستين رويدادهاي تاريخ اسلام است که برخي از دانشمندان اهل سنت از جمله ابن تيميه، شبهاتي پيرامون سند و متن آن (تعداد حاضران ارتباط قبول دعوت با جانشيني پيامبر، سبقت در اسلام آوردن و...) مطرح کرده اند. واسطي دانشمند اهل سنت قرن چهارم نيز شبهاتي در مورد آيه مربوط به اين حديث مطرح کرده است.
متن روایت
متن روایت در منابع مختلف متفاوت است ولی اصل ماجرا در آن ها یکی می باشد.
هنگامی که آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نازل شد محمد به علی گفت: خدا به من دستور داده تا خویشاوندانم را انذار کنم، من می دانم زمانی که این کار را انجام دهم آن ها قبول نمی کنند، تا این که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد اگر این کار را نکنی خداوند تو را عذاب می کند. پس رسول خدا محمد چهل نفر از فرزندان عبدالمطلب را جمع کرد و به علی فرمان داد تا یک گوسفند را برای غذا آماده کند بعد از آماده شدن غذا محمد به مهمانان گفت: با نام خدا شروع به غذا خوردن کنید. تمام مهمانان غذا خوردند سپس محمد ظرفی از شیر خواست و کمی از آن خورد و به مهمانان گفت شما هم با نام خدا از این ظرف شیر بخورید. پس همه مهمانان غذا خوردند تا اینکه سیر شدن. سپس ابولهب گفت محمد جادو کرده و شما را سحر کرده است. این سخن او باعث شد در آن روز محمد سکوت کند. بعد از آن روز علی با دستور محمد بار دیگر همان مجلس با همان غذا و نوشیدنی و همان مهمانان برپا کرد سپس محمد آن ها را انذار داد و گفت: ای فرزندان عبدالمطلب من از طرف خدا برای شما منذر هستم و چیزی را آوردم که کسی قبل از من آن را در دنیا و آخرت نیاورده بود پس تسلیم و مطیع من باشید، کسی که برادر و یاری رسان من باشد ولی، وصی و جانشین بعد از من، در اهلم خواهد بود و دَین مرا ادا خواهد کرد، در این زمان تمام آن چهل نفر سکوت کردند و علی گفت من حاضرم، محمد این جمله اش را سه مرتبه تکرار کرد و فقط علی اعلام آمادگی کرد. در این هنگام محمد گفت: این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید. پس آن ها به کنایه گفتند: به خاطر امری که به تو شده از پسرت پیروی کن.
معناشناسی
واژه «یوم» در عربی به معنای روز است، ولی گاه به معنای واقعه نیز به کار می رود؛ بدین صورت که وقتی واقعه ای مهم روی می داد، از این کلمه و واقعه مورد نظر ترکیبی اضافی می ساخته اند؛ برای مثال، منظور از یوم الجمل «واقعه جمل» یا «جنگ جمل» است.
منظور از یوم الدار را «واقعه خانه پیامبر» دانسته اند؛ زیر مراد از «الدار» در این حدیث، خانه پیامبر است. مورخان و مفسران با تعابیری چون «یوم الدّار» به معنای واقعۀ خانه پیامبر (ص)، «بدء الدّعوة» به معنای آغاز دعوت و «یوم الانذار» به معنای واقعۀ هشدار، از این رویداد یاد کرده اند.در منابع تاریخی و روایی، از روز و واقعه کشته شدن عثمان نیز به «یوم الدار» تعبیر شده است.
شرح ماجرا:
پس از سه سال از رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فرشته وحی نازل شد و فرمان خداوند را برای دعوت خویشاوندان و بستگان نزدیک به او ابلاغ کرد: وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تَعْمَلُون ؛ خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن، و بال و پر [مهر و نرمی] خود را برای مؤمنان که از تو پیروی کرده اند، پهن کن، و اگر از تو نافرمانی کنند، بگو: من از آنچه شما انجام می دهید بیزارم. با نزول این آیه، پیامبر خاتم، به علی علیه السلام دستور داد غذایی که تمام آن، یک ران گوسفند و یک من شیر بود، آماده سازد و فرزندان عبدالمطلب را دعوت کند، تا امر خداوند را به آنان ابلاغ کند و علی علیه السلام چنین کرد. حدود چهل نفر جمع شدند که در میان آنان ابوطالب، حمزه و ابولهب نیز بودند. غذا (چنان که اشاره شد) کم بود و به صورت عادی برای آن جمعیّت کافی نبود؛ امّا همگی خوردند و سیر شدند و چیزی از آن کم نشد. ابولهب گفت: این [اشاره به پیامبر اکرم] جادو کرده است . سخنان ابولهب، مجلس را از طرح دعوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خارج کرد و پیامبر از طرح موضوع منصرف شد و جلسه بدون اخذ نتیجه پایان یافت. با دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بار دیگر علی علیه السلام مأموریت یافت که با همان ترتیب قبلی غذا تهیّه و از خویشاوندان پیامبر دعوت کند. بار دوّم و یا بار سوّم، حضرت ختمی مرتبت پس از صرف غذا فرمود: یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِی الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِیَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ أَدْعُوَکُمْ اِلَیْهِ فَأَیُّکُمْ یُؤَازِرُنِی عَلَى هَذا الْأَمْرِ عَلَى أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ خَلِیفَتِی فِیکُم؟؛ ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم در میان عرب، جوانی را سراغ ندارم که چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، برای قومش آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام. خدا به من فرمان داده است تا شما را به سوی او فرا خوانم، اکنون کدام یک از شما مرا یاری می کند تا برادر من و [وصی و] جانشین من در میان شما باشد؟
هیچ کدام پاسخ ندادند. علی علیه السلام که از همه کوچک تر بود، گفت: ای پیامبر خدا! من تو را یاری می کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا؛این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید. جمعیّت برخاستند؛ در حالی که می خندیدند و به ابوطالب می گفتند: محمد امر کرد که از پسرت اطاعت کنی و به حرف او گوش فرا دهی [در حالی که از همه کوچک تر است].
این قضیّه در میان مورّخان و مفسران به نامهای یوم الدار ؛ روزی که در خانه پیامبر جمع شدند ، بدء الدعوة، آغاز دعوت و یَوْمُ الْاِنذار یاد شده است. جمع زیادی از مورّخان و مفسران آن را نقل کرده اند.
اهمیت حدیث
این حدیث از ادله نقلی در اثبات خلافت بلافصل امام علی(ع) است و عالمان و متکلمان شیعه بسیار به آن استناد کرده اند.امام علی(ع) خود نیز در مواجهه با مخالفان، به این حدیث استناد کرده است. در روزگار معاصر، از جمله علامه امینی در کتاب مشهور الغدیر این حدیث و نقل های متفاوت آن را به گونه مفصل به بحث نهاده است.
شیخ مفید در تفسیر معنای مولی در حدیث غدیر و اثبات خلافت و ولایت امام علی (ع) به حدیث یوم الدار نیز استناد کرده است. او مانند دیگر متکلمان شیعه معتقد است که مسئله ولایت و خلافت علی (ع) تنها در واقعه غدیر مطرح نشده؛ بلکه در مواضع چندی به صراحت آمده که یکی از آن ها یوم الدار است. به گفته او، جمهور محدثان اهل سنت و شیعه این حدیث را به صورت مستفیض نقل کرده اند.