رفتن از میهن و مهاجرت به کشوری دیگر فی نفسه کار بدی نیست و نمی توان کسی را به این دلیل سرزنش کرد. منتها شیوه رفتن و چرایی مهاجرت چیزی است که معمولا محل بحث است. چند ماه قبل از انقلاب بود که مهاجرت یا به قولی فرار بعضی هنرمندان و آدم های مشهور از کشور کلید خورد. بعد از انقلاب و در دهه ۶۰ هم عده ای دیگر به این جماعت اضافه شدند که حالا از آن ها به عنوان لس آنجلس نشین یاد می شود.
افرادی که بعضی از آن ها در مصاحبه های اخیرشان به شرایط اسفبار سال های اول مهاجرت اشاره می کنند و بعضی هنوز که هنوز است رویای زندگی مرفه شان در ایران را دارند. بعد از این موج، تا سال ها دیگر خبر خاصی از جلای وطن و مهاجرت گروهی چهره های مشهور شنیده نمی شد. هر چند سال یک بار، اما خبر می رسید فلانی از ایران رفته و حالا در فلان شبکه رادیو یا تلویزیونی خارجی مشغول است. چهره هایی که بعضا در خود ایران هم خیلی شناخته شده نبودند و حالا بعد از گذشت سال ها از خاطره خیلی ها پاک شده اند.
اتفاقات سال ۸۸، دومین موج مهاجرت را این بار برای اصحاب رسانه رقم زد و شبکه های تلویزیونی بی بی سی فارسی و من و تو پر شدند از اغلب جوانانی که تا همین چند ماه قبلش در روزنامه ها و سایت های داخلی قلم می زدند. اوج گرفتن شبکه تلویزیونی جم در ترکیه، اما سومین موج مهاجرت با حضور هنرمندان بود و از آمریکا و انگلیس به همسایه شمال غربی رسید. اتفاقی که برای اغلب کسانی که راهی ترکیه شدند پایان شیرینی نداشت.
حالا در اولین روز های مرداد، اما یک دفعه خبر رسید گزارشگر معمولا بی حاشیه و مودب فوتبال هم راهی انگلیس و تلویزیون ایران اینترنشنال شده است. چیزی که شاید برای خیلی ها قابل تصور بود، اما هیچ کس فکرش را نمی کرد مزدک میرزایی روزی چنین تصمیمی بگیرد. انتخابی که می تواند او را در اوج پختگی حرفه ای خیلی زود به پایان نزدیک کند و باعث شود از آقای گزارشگر جز خاطره ای کدر برای ایرانی ها باقی نماند. این کدورت هم به دلیل مقصد اوست.
اوضاع مهاجران چطور است؟!
مهاجرت مزدک میرزایی و شایعه پیوستنش به شبکه خبری ایران اینترنشنال باعث شد نگاهی داشته باشیم به همه کسانی که در سال های اخیر رفتاری مشابه او داشته اند و حالا از خیلی هایشان دیگر خبری نیست.
مهاجرت مزدک میرزای را باید در دسته مهاجرت خبرنگاران و اصحاب رسانه قرار داد. مزدک را احتمالا باید با افرادی مثل فرشید منافی، مهدی رستم پور و ده ها خبرنگار بی بی سی فارسی، من و تو و حالا ایران اینترنشنال مقایسه کرد. نکته عجیب، اما همین آخری است. چرا کسی با کارنامه مزدک و رفتاری که همه از او به یاد دارند باید راضی شود به شبکه ای بپیوندد که حداقل از نظر حرفه ای هم در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد و فقط به لطف پول های بادآورده محمد بن سلمان سر پا ایستاده است. شاید جواب در همین جمله آخر باشد. پول! آن طور که منابع آگاه به ما گفته اند اوضاع زندگی خبرنگارانی که به ویژه بعد از سال ۸۸ به انگلیس و بی بی سی فارسی پیوستند چندان جالب نیست.
بی بی سی که یکی از قدیمی ترین و پر طمطراق ترین رسانه های جهان به شمار می رود با این شعار که ما به شما اعتبار می دهیم دستمزدی به مراتب پایین تر از دیگر شبکه ها به خبرنگاران و مجریان ایرانی می دهد. به گفته شاهدان، اغلب خبرنگاران ایرانی بی بی سی فارسی از رفاه حداقلی برخوردارند و خانه هایشان معمولا در محلات کم برخوردار لندن و در اندازه های بسیار کوچک است. خیلی از این افراد مجبور هستند در آپارتمان های ۳۰، ۴۰ متری حومه لندن و به صورت اشتراکی با دیگران زندگی کنند.
این اتفاق وقتی ملموس تر می شود که بدانیم دستمزد سالانه یک خبرنگار ایرانی در بی بی سی فارسی در بهترین حالت حدود ۳۵ هزار پوند در سال است. یعنی تقریبا ماهانه کمتر از ۳۰۰۰ پوند و وقتی بدانیم اجاره ماهانه یک آپارتمان ۳۷ متری در لندن حدود هزار پوند است به شرایط نه چندان مطلوب زندگی خبرنگاران این شبکه پی می بریم. همین وضع بسیار معمولی هم سبب شد تا بعضی از این افراد ترجیح بدهند بی خیال اعتبار و کیفیت شوند و با دستمزدی که چند درصد بیشتر است راهی شبکه من و تو شوند. البته اینجا نباید از رادیو فردا غافل شد. شبکه ای که بعضی از گویندگان ایرانی را جذب خود کرد و، چون دفتر اصلی اش در کشور چک است و هزینه ها در این کشور به مراتب از لندن کمتر، اوضاع خبرنگاران ایرانی در آن بهتر از همکارانشان در بی بی سی فارسی است.
ورود شبکه ایران اینترنشنال به ماجرا، اما همه این معادلات را به هم زد. منابع آگاه می گویند اسکناس های نفتی عربستان به عنوان منبع تمام نشدنی بودجه این شبکه باعث شده تا خبرنگاران معمولی آن حقوق سالانه ۷۵ هزار پوندی (یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان) دریافت کنند! یعنی بیش از دو برابر بی بی سی فارسی و این یعنی همان پیشنهادی که خیلی ها نمی توانند رد کنند. دستمزد ماهانه ۶۲۵۰ پوندی در انگلستانی که خط فقر کمتر از ۲۰۰۰ پوند است یعنی یک زندگی با رفاه بالا که باعث کوچ گسترده خبرنگاران و مجریان بی بی فارسی، من و تو، رادیو فردا و خیلی های دیگر به ایران اینترنشنال شده و حالا مزدک میرزایی آخرین کسی است که نتوانسته به آن نه بگوید.
کسی که تا همین چند وقت پیش با هر گل تیم ملی فریاد می زد و رگ گردنش از باخت مقابل عربستان باد می کرد. انگار پول توانسته همه این ها را از یاد مزدک ببرد و او هم طعمه وسوسه های مالی بن سلمان شده است.
«حتی دلار های سعودی هم نتوانست برای عربستان کاری بکند» شاید موقعی که مزدک میرزایی در افتتاحیه جام جهانی روسیه این جمله را با تب و تاب می گفت هیچ کدام از ما فکرش را نمی کردیم که حدود یک سال بعد بخواهیم با یکدیگر درباره احتمال پیوستن یا نپیوستن این گزارشگر ورزشی به شبکه ایران اینترنشنال حرف بزنیم.
شبکه ای که دقیقا بودجه آن به صورت مستقیم از دلار های جیب آل سعود تامین می شود. موضوعی که هنوز هم بعد از گذشت چند روز خیلی ها در انتظار تایید یا تکذیب رسمی آن هستند و حالا رفته رفته بعد از گذشت چند روز این واکنش نشان ندادن ها و سکوت مزدک میرزایی است که به صحت بیشتر این خبر دامن می زند. خبری که حکایت از سفر بی بازگشت این گزارشگر تلویزیونی به لندن را دارد. این اتفاق بهانه ای شد تا سراغ چهره هایی برویم که طی این سال ها به امید موفقیت های کاری در شبکه های آن ور آبی برای همیشه از ایران رفتند. هنرمندانی که شاید برایمان جالب باشد بدانیم که به چه سرنوشتی دچار شده اند یا اصلا توانسته اند درصدی از موفقیت هایی را که در وطن داشته اند خارج از مرز های ایران هم تکرار کنند؟
گلشیفته فراهانی
با فیلم «درخت گلابی» به کارگردانی داریوش مهرجویی به سینمای ایران معرفی شد. او درسال ۸۷ دست به تصمیم عجیبی زد که در زمان خودش حسابی خبرساز شد. آن هم مهاجرت گلشیفته به هالیوود برای همبازی شدن با لئوناردو دی کاپریو برای چند سکانس کوتاه در فیلم «ریدلی اسکات» بود که در نهایت منجر به ترک همیشگی این بازیگر از ایران شد. ازهمان ابتدا خیلی ها تصور می کردند حضور گلشیفته فراهانی در هالیوود حتما روزگار پررونقی را به لحاظ سینمایی برای این بازیگر ایرانی رقم خواهد زد، اما بعد از گذشت چند سال به جای آثار سینمایی، حاشیه هایی مثل برهنگی و عکس گرفتن کنار ستاره های هالیوود بود که اسم او را بین مردم سرزبان ها می انداخت.
حالا چیزی نزدیک به ۱۱ سال از مهاجرت گلشیفته فراهانی از ایران گذشته؛ بازیگری که پیش از این در ایران بازی در نقش های اصلی با کارگردان های نام آشنا را تجربه می کرد، طی این ده سال ترجیح داد تا عمر بازیگری اش را در کار های نه چندان موفق و کوتاه سینمای هالیوود صرف کند. بازیگری که بسیاری از اهالی سینما درباره او معتقدند که اگر مسیر هنری اش را در ایران ادامه می داد، احتمالا کارنامه پربارتری را به لحاظ هنری از خودش بر جای می گذاشت.
رامسین، پردیس، چکامه و دیگران
همین چند سال پیش بود که موج مهاجرت بازیگران تلویزیونی به شبکه فارسی زبان جم در ترکیه قوت گرفت. از رابعه اسکویی گرفته تا چکامه چمن ماه، پردیس افکاری و رامسین کبریتی که هرکدام از چهره های شناخته شده تلویزیون به شمار می رفتند. تب مهاجرتی که عده زیادی علت آن را بیکاری و مشکلات مالی عنوان کردند؛ برای همین شبکه جم تی وی که قرار بود آینده بهتری را به لحاظ کاری برای این بازیگران ترک وطن کرده رقم بزند روز های چندان روشنی را پیش رویشان نگذاشت.
تا جایی که تب و تاب این اتفاق بعد از ساخت چند برنامه تلویزیونی فروکش کرد و دیگر اثری از حضور پررنگ آن ها در این شبکه نبود. در نهایت کار به جایی رسید که حتی زمزمه درخواست تعدادی از آن ها برای بازگشت به ایران نیز از گوشه و کنار شنیده شد.
مهدی مظلومی
مجموعه «بدون شرح» و «زندگی به شرط خنده» از معروف ترین سریال هایی بود که مهدی مظلومی در ایران کارگردانی آن را به عهده داشت. مظلومی هم جزو آن دسته از افرادی بود که این بار در قالب کارگردان تصمیم گرفت ایران را به مقصد ترکیه برای ساخت سریال در شبکه جم تی وی ترک کند. او بعد از این رفتن در صفحه اینستاگرامش نوشت: «من فیلمسازم پس هر کجای این جهان بتوانم فیلم می سازم ... برای من حرفی که می زنم مهم است و کسانی که فضای آزاد برای حرف زدن فراهم می کنند.»، اما مظلومی با وجود ساختن چند مجموعه در این شبکه تلویزیونی و حتی ساخت سریالی به نام «شهرقشنگ» که نام آن را هم از سریال «بدون شرح» در ایران وام گرفته بود نه تنها به پیشرفتی دست پیدا نکرد که حتی ساخت این مجموعه ها به لحاظ کیفیت نیز برایش یک پسرفت محسوب می شد.
صدف طاهریان
سال ۹۴ بود که انتشار یک فیلم در فضای خبری حسابی سر و صدا کرد و رسانه ها به واسطه آن اعلام کردند که یک بازیگر ایرانی به نام «صدف طاهریان» برای پیوستن به شبکه جم از کشور خارج شده بازیگری که نه فقط مردم عادی که حتی اهالی فرهنگ و رسانه هم اسم او را تا به حال نشنیده بودند. بعد ها کاشف به عمل آمد که این خانم به اصطلاح بازیگر جز تجربه یکی دو نقش کوتاه در چند فیلم سینمایی تجربه چندان دیگری در سینمای ایران نداشته است. نکته تعجب برانگیز ماجرا اینجاست شخصیتی که علت رفتنش از ایران را فساد در سینمای ایران اعلام کرده بود حالا به جای بازیگری، به خاطر عکس های برهنه جلوی دوربین بین کاربران فضای مجازی شناخته می شود.
مهدی رستم پور
اهالی ورزش او را به واسطه گزارش های ورزشی اش در شبکه خبر، رادیو ورزش و شبکه جام جم می شناسند. خبرنگاری که سال ۲۰۰۹ بعد از اعزام به مسابقات جهانی کشتی در دانمارک به کشور بازنگشت و از همان جا در خواست پناهندگی داد. رستم پور که روزی به عنوان تحلیلگر در مطبوعات ایران قلم می زد و در شبکه های مختلف تلویزیون مشغول به کار بود بعد از مهاجرت به عنوان خبرنگار آزاد با شبکه هایی مثل رادیو فردا و بی بی سی فارسی همکاری می کند. او که زمانی امید می رفت جزو گزارشگران خوب ورزشی به ویژه در عرصه کشتی باشد سودای خارج از کشور به سرش زد و شد آن چه که شد!
کامران ملک مطیعی
بیشتر ما او را با نقش «دکتر» در سریال زیرآسمان شهر می شناسیم، سریال نود شبی که در زمان خودش حسابی گل کرد آنقدر که مردم هنوز هم بعد از گذشت قریب به ۲۰ سال شخصیت ها و تکه کلام های او را خوب به یاد دارند. غیر از این ملک مطیعی در مجموعه های پرطرفداری مثل «پهلوان نمی میرند» و «قطار ابدی» نیز در تلویزیون بازی کرده بود. او در ایران کنار بازیگری کار اجرا و گویندگی را هم تجربه می کرد، اما در اوایل دهه ۸۰ تصمیم به مهاجرت گرفت و در رادیو فردا مشغول به کار شد. اما این روز ها کمتر کسی از بین مردم وکوچه بازار از کار های او در آمریکا خبر دارد و هنوز هم بیشتر مردم کامران ملک مطیعی را با سریال های تلویزیونی اش در داخل ایران به یاد می آورند.
محمد حسینی
او معروف ترین چهره تلویزیونی بود که رفتنش سر و صدای زیادی کرد. کسی که مردم او را به واسطه اجرا های دونفره اش با کاظم احمدزاده خوب به یاد دارند. از شب بخیر تهران گرفته تا مسابقه بزرگ، مهتاب، سیمرغ و... اواخر دهه ۸۰ سید محمد حسینی درست در دوران اوج کاری اش در تلویزیون ایران و زمانی که به عنوان گرانقیمت ترین مجری صدا و سیما شناخته می شد از کشور رفت و با مهاجرت به آمریکا در برنامه های ماهواره ای مشغول به کار شد.
این در حالی بود که او با وجود نداشتن چارچوب و خط قرمز های مرسوم هم هرگز نتوانست حتی ذره ای از محبوبیت ها و موفقیت هایی را که در داخل کشور به دست آورده بود، تکرار کند. تا جایی که حرف های تند و تیز سیاسی هم در این زمینه کمک چندانی به حسینی نکرد؛ حتی اجرا های او رفته رفته رنگ و بوی جنون به خود گرفت. حسینی آنقدر رنگ عوض کرد که طی یکی دو سال گذشته با ساخت برنامه ای از مردم می خواست که دست به آشوب بزنند و اماکن عمومی و مذهبی مثل مساجد را به آتش بکشند.
رابعه اسکویی
او یکی از کسانی است که بعد از رفتن به شبکه جم مدت زمان زیاد طول نکشید که از این مهاجرت صراحتا ابراز پشیمانی کرد و گفت که قصد بازگشت به ایران را دارد تا جایی که اسکویی رفتنش به شبکه جم را یک دیوانگی بزرگ خواند. رفتنی که خودش علت آن را مشکلات مالی و بیکاری عنوان کرد. اسکویی سال گذشته به ایران برگشت و با بازی در سریال گاندو مجددا فعالیتش را در ایران آغاز کرد.
علی زندی فر
چهره او را با گویندگی پای ثابت اخبار جوانه ها به خاطر داریم. کسی که بعدتر تک و توک در اخبار ورزشی و برنامه های تلویزیونی شبکه سه تلویزیونی هم دیده شد. زندی فر هرچند در ایران هم چندان چهره شناخته شده ای نبود، اما دو سه سال پیش بود از ایران مهاجرت کرد و به آمریکا رفت تا در کنار محمد حسینی و اجرای «رادیو پستو» طعم تلخ شکست در حوزه رسانه را تجربه کند.
فرشید منافی
مخاطبان پر و پاقرص رادیو جوان قطعا با برنامه های فرشید منافی خاطرات زیادی دارند. کسی که با برنامه روی خط جوانی آنقدر هوادار پیدا کرد که خیلی ها معتقد بودند طرفداران برنامه منافی از لحاظ تعداد شنونده حتی به مخاطبان تلویزیونی هم پهلو می زند. اما منافی هم مثل سید محمد حسینی در دوران اوج فعالیت های کاری اش از ایران رفت تا در رادیو فردا مشغول به کار شود. او در حال حاضر در برنامه «رادیو پس فردا» مشغول به کار است و خیلی از کارشناسان این حوزه بر این باورند که فرشید منافی هم با وجود استعداد بالایش در زمینه اجرا و گویندگی هیچ وقت نتوانست در جذب مخاطب موفق عمل کند.
حنانه شهشهانی
خیلی ها دورترین تصویری که از حنانه شهشهانی در ذهنشان دارند به سریال تلویزیونی «یک مشت پر عقاب» برمی گردد. بازیگری که در سریال های پرطرفداری مثل «ترانه مادری» ایفای نقش کرد و به دنبال آن در ذهن مخاطبان تلویزیونی به یک چهره آشنا تبدیل شد. اما مهم ترین اثری که خیلی هایمان از شهشهانی به خاطر داریم مربوط به سریال «کلاه پهلوی» است. مجموعه ای درباره کشف حجاب دوران رضا شاه در ایران.
اثری که اتفاقا به خاطر موضوعی که داشت خبر مهاجرت و کشف حجاب شهشهانی را حسابی پررنگ کرد و واکنش های زیادی را به دنبال داشت. خبر رفتن شهشهانی از ایران با شایعه بازیگری برای شبکه جم همراه شد که خود او آن را تکذیب کرد. شهشهانی این روز ها با وجود نوشتن عنوان بازیگر، بالای صفحه شخصی اش بیشتر به عنوان یک مدل با لباس های نیمه برهنه در فضای مجازی شناخته می شود تا یک هنرپیشه.