به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، یحیی گل محمدی سرمربی سابق پرسپولیس و جواد نکونام سرمربی استقلال به همراه حسن رنگرز سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی در المپیک راهی پیاده روی اربعین شدند. حضور افراد سرشناس فوتبالیست و بازیگر در این کاروان با واکنش عجیب حسن عباسی همراه بود!
در همین خصوص روزنامه فرهیختگان نوشت:
انتشار یک تصویر از سه تن از چهرههای ورزشی با واکنشهای متعددی همراه شد... اما اظهارنظر یک کانال خبری منتسب به حسن عباسی، سخنران و فعال فرهنگی که پیش از این نیز او را در برهههای مختلف در مسیر اختلافافکنی دیده بودیم باز هم در مسیر تفرقه و جداییسازی حرکت کرد تا کام این عکس شیرین را نیز برای مخاطبان تلخ کند و زمینه را برای سوءاستفاده برخی که قرار است عباسی را منتسب به جریان انقلاب معرفی کنند.
اگرچه حضور سلبریتیها و چهرههای هنری و ورزشی در عرصههای سیاسی اغلب ناموفق بوده است و میتوان نقدهای جدی به آن داشت، اما روند مرور 15 سال اخیر نشان میدهد رابطه متقابل حکمرانی و سلبریتیها بعد از فراز و نشیبهای متعدد این روزها به شرایط آرام و استانداردی رسیده است که راحت به دست نیامده اما حسن عباسی هربار در مواردی که قرار است بعد از کش و قوسهای فراوان ترمیم ایجاد شود وارد شده و بحرانزایی میکند. دوباره ناخنکشیدن روی زخم شکاف؟
نتیجه همه تلاشها برای ترمیم شکافهای اجتماعی [پس از اعتراضهای آبان 98 تا پائیز 1401] این بود که کشور توانست با وجود تحمل سختیهای بسیار باز هم از بحران دیگری عبور کند و در مقابل تنشهای ایجادشده در منطقه و همچنین بحران مساله فلسطین و اسرائیل مقاوم بماند و علیه دشمن مشترکی به نام اسرائیل متحد و همپیمان شود تا جایی که بعد از حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه و پاسخ غرورآفرین ایران در عملیات وعده صادق همه بدنه مردم و حتی بسیاری از چهرههای سرشناس کشور با اعلام انزجار از رژیم به قدرت نظامی ایران خود ببالند. همه اینها نشاندهنده این است که تا اینجای کار هم حکمرانی به بلوغ و پختگی قابلقبولی در برخورد با چهرههای شناختهشده رسیده است و همه چهرهها تا اینجای کار متوجه شدهاند که ورودهای هیجانیشان به عرصههای سیاسی فقط بهضرر خودشان بوده و سرنوشت کسانی که از مرزهای کشور به هوای تحقق رویای آزادی خارج شدند موفقیتآمیز که نبوده هیچ، درنهایت مجبور بودهاند پالسهایی نیز برای بازگشتشان بیسروصدا بفرستند. اما چرا وقتی در شرایطی که کشور به دلایل مختلف و حتی سادهای توانسته روی آرامش ببیند برخی سر بیرون میآورند و به اسم انقلابیگری مشی را درست خلاف مشی رهبری پیشمیگیرند که نهتنها به زخم کهنه این شکاف ناخن میکشد، بلکه هزینهسازیهای تازهای نیز برای کشور دارد؟ از بیدین کردن چهرهها چه چیزی گیر شما میآید؟
حسن عباسی، فعال فرهنگی و سخنرانی که پیش از این گفتههای ضدچهرههای سرشناس و مشهورش بارها مورد سوءاستفاده جریانهای ضدایرانی برای قطبیده کردن فضای سیاسی کشور قرار گرفته بود، چرا از گذشته درس نمیگیرد و دوباره در روزهایی که ایرانیان زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران در المپیک روزهای شیرینی را گذراندند و درکنار هم آرام گرفتند از جا بلند میشود و اظهارنظرهای نسنجیدهاش را دوباره فریاد میزند؟ آیا اینکه دو فوتبالیست و یک کشتیگیر با سابقه کشورمان که همقدم با مردم قرار است در طریقالحسین حرکت کنند برای عباسی ناخوشایند است؟ آیا او که پیش از این در اظهارنظری سخیفتر در روزهای پرالتهاب 1401 گفته بود کسی که دین داشته باشد اصلا فوتبالیست نمیشود، جوابهای محکمی حتی از قشر متدین کشور نگرفت که مجدد دارد همان اظهارنظرها را از سر میگیرد؟ آیا همان موقع که فضای سیاسی و اجتماعی کشور از این اظهارنظر بههمریخت و سبب رادیکال شدن برخی رفتارها شد، حسن عباسی به این نتیجه نرسید که بهتر است در اظهارنظرهای خود تجدیدنظر کند؟ آیا شما از اختلافافکنی و خارج کردن اقشار مختلف مردم از دین عایدی دارید که روی آن اصرار میکنید؟
این اظهارات با ذوقوشوق زیاد از سوی برخی سر بیرون میآورند تا دوباره به خود شانس مجدد بدهند. مانند سال 1401 که دقیقا کشور میتوانست به بهانه جامجهانی فوتبال بهعنوان یک رویداد جهانی آرام بگیرد و همه مردم زیر لوای پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران جمع شوند و سربازان خود در این رویداد مهم جهانی را تشویق کنند باز هم حسن عباسی پشت میکروفون میرود و ضدفوتبالیستها و خانوادههایشان صحبت میکند تا اوضاع را از آنی که هست پیچیدهتر کند. حالا هم که همه اقشار زیربیرق اباعبدلله جمع شدهاند ایشان در نقش صاحب دین و مذهب آنها را پسمیزند و تشخیص میدهد که چه کسی دیندار است و چه کسی نیست؟ این بحرانساز و بحرانزی بودن خصیصه عباسی است؟
2 ماه پیش