دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

حوادث /

هوس پسر جوان برای درگیری، با قتل خوابید 

پنجشنبه، 14 اردیبهشت 1402
کد خبر: 338877
ساعدنیوز: پسر جوان بعد از اینکه کفترهایش دزدیده شد دست به جنایت زد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از خبرفوری، از قد و قواره شان معلوم است که سن و سالی ندارند.2 رفیق هستند که حالا به اتهام همدستی در قتل بازداشت شده اند و قرار است در اولین جلسه بازجویی در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران به سوالات محمدجواد شفیعی بازپرس کشیک قتل پایتخت پاسخ دهند.یکی از آنها که نامش بصیر است مثل ابر بهار گریه می کند.

بصیر و دوستش حامد، از 20 فروردین ماه بعد از جنایت در یافت آباد تحت تعقیب قرار گرفتند و دور روز قبل در محله یافت آباد شناسایی و دستگیر شدند.

روز حادثه آنها به سمت دو جوان حمله کرده و یکی از آنها را با ضربات چاقو به قتل رسید.سپس حامد از مقتول سرقت کرد و پا به فرار گذاشت.

حامد که یک ماه دیگر 18 ساله می شود،بعد از دستگیری در پلیس آگاهی به حمله مرگبار اعتراف کرد و گفت:"روز حادثه با بصیر در پارک بودیم که فکر سرقت از دو رهگذر به سرم زد.وقتی یقه مقتول را گرفتم او مقاومت کرد و من ضربه ای با چاقو به او زدم که همان باعث مرگش شد."

اما دیروز در دادسرا ورق در حرف های حامد برگشت و این جوان همدانی ادعا کرد:"در آگاهی تحت فشار بودم و به دروغ به قتل اعتراف کردم.روز حادثه من و دوستانم در پارک در حال فوتبال بازی کردن بودیم که یکدفعه صدای داد و بیداد مقتول و دوستانش آمد.سمت آنها دویدیم تا بفهمیم چه خبر است.او با دوستانش درگیر شده بود و به او چاقو زده بودند‌.من در قتل بی تقصیرم."

بعد از بازجویی از حامد حالا نوبت بصیر است که تحت تحقیقات قرار بگیرد.

ادامه گزارش را در گفتگو با بصیر بخوانید.

چند سال داری؟

16 سال!

اما در آگاهی گفتی 18 ساله ای!

دروغ گفتم.شناسنامه ندارم چون افغان هستیم اما مادرم می گوید 16 ساله ای.

شغلت چیست؟

کارگر رنگ کاری مبلمان هستم.

حامد را چطور می شناختی؟

بچه محل هستیم.

با هم قرار سرقت گذاشتید؟

نه اصلا قرار نبود سرقت کنیم.آن روز حامد با من تماس گرفت و گفت به پارک ملاصدرا نزدیک اتوبان آزادگان بیا.می گفت حالش خوب نیست.

چرا بدحال بود؟

حامد چندین کفتر دارد.می گفت یک جفت از زیباترین کفترهایش را سرقت کرده اند.برای همین اعصابش به هم ریخته بود.من او را دلداری می دادم و می گفتم اشکالی ندارد.

این اتفاق چه ربطی به جنایت داشت؟

آن روز حامد خیلی عصبانی بود.ناگهان از جایش بلند شد و گفت من باید با یک نفر دعوا کنم.آن روز هنوز ماه رمضان بود.مقتول و دوستش در حال عبور از پارک بودند و کیسه خرید دستشان بود.حامد دنبال مقتول که مرد جوانی بود دوید و یقه او را از پشت سرش گرفت.مقتول برگشت و گفت چه می خواهی،همان موقع حامد چاقویی حدودا 30 سانتی که در کمرش پنهان کرده بود بیرون کشید و در شکم مقتول فرو کرد.خون فواره زد و من خیلی ترسیده بودم.روی صندلی نشسته بودم و از دور دیدم که مقتول شکمش را گرفت و زمین نشست.حامد کیسه خریدهایش را از دستش کشید و فرار کرد.مقداری برنج و چند سیب قرمز در پلاستیک بود.

تو چه کردی؟

من ترسیده بودم و گریه می کردم.دنبال حامد دویدم که فرار کنم.حامد گفت من چاقو زدم،تو چرا می ترسی؟

من هم برگشتم و دیدم چند نفر از بچه محل ها آنجا هستند که از آنها خواستم اورژانس را خبر کنند.

باور کنید من هیچ نقشی در قتل نداشتم و بیهوده گرفتار شده ام.

با توجه به اینکه حامد زیر 18 سال سن دارد،پرونده اتهامی او برای رسیدگی بعدی به دادسرای اطفال ارجاع شد.تحقیقات برای روشن شدن سن دقیق بصیر نیز ادامه دارد تا مرجع ذی صلاح برای رسیدگی به پرونده اتهامی او مشخص شود.


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 08 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
چاپ فوری مقالات علمی پژوهشی
قیمت استخراج مقاله از پایان نامه
هزینه استخراج مقاله ISI از پایان نامه
تعرفه نگارش مقاله از پایان نامه
تبدیل پایان نامه به مقاله علمی پژوهشی
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
مراحل تالیف کتاب و به چاپ رساندن آن
استخراج مقاله از پایان نامه ارشد و دکترا + پاورپوینت آموزشی
مراحل اکسپت مقاله
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی