روز چهاردهم اسفند ماه سال 1354، علیرضا در یکی از خانههای خیابان شکوفه، در نزدیکی چهارصد دستگاه که از محلههای قهرمان خیز تهران است. پا به عرصه وجود گذاشت. در کودکی پدرش، حمشتالله حیدری، را که به درستی و صداقت از راه کسب و کار برای رفاه خانوادهاش میکوشید، از دست داد. حشمتالله و همسرش صاحب پنج فرزند بودند(چهار پسر و یک دختر) که بعد از فوت حشمتالله، اعضای خانوادگی تحت سرپرستی مادر قرار گرفتند. دو سه سالی از فوت پدر گذشته بود که این خانواده،خانه تقریبا بزرگ خود را در تهران فروختند و به کرج نقل مکان کردند و اینک 30 سال است که در این شهر سکونت دارند.
مخالفت خانواده
علیرضا حیدری، کشتیگیری که از نوجوانی، در سطوح ملی مطرح شد. ابتدای امر با مخالفت خانوادهاش برای ورزش کردن و کشتیگرفتن روبه رو گردید. او در این زمینه میگوید:«موقعی که کشتی را شروع کردم ، خانوادهام دوست نداشتند کشتی بگیرم؛ چون پدرم فوت شده بود و یک مقدار مشکلات مالی داشتیم. مادرم و بزرگترها دوست داشتند من به طور جدی به درس بچسبم، اما من همان موقع به اصطلاح کلاه خود را قاضی کردم و تصمیم گرفتم هم درس بخوانم و هم ورزش کنم.
برای اینکه با خانواده و به خصوص مادرم، در این تصمیم برخوردی نداشته باشم، ابتدا تمرینات کشتی را بدون اینکه کسی در منزل متوجه شود. انجام میدادم بدین ترتیب که با عمهام هماهنگ کردم منزل آنها چند کوچه پایینتر از منزل ما بود.موقعی که به تمرین کشتی میرفتم، ساکم را از آنجا برمیداشتم و پس از تمرین، دوباره آن را آنجا امانت میگذاشتم؛ منتهی همیشه سر دیر رسیدن به منزل مشکل داشتیم؛ تا اینکه در تیم ملی جوانان جای گرفتم و کم کم خانواده به کارم علاقهمند شدند و طوری شده بود که انها بیشتر از خود من دوست داشتند در تمرینها شرکت کنم و کشتی بگیرم.»
ورود به صحنه مسابقات
حیدری به عقب پرمیگردد و از زمانی که در مسابقهها شرکت کرده است، سخن میگوید:«من شرکت در مسابقه را،از رده سنی نونهالان، با وزن 32 کیلوگرم شروع کردم. در یکی از مسابقههای لیگ، اول بار در وزن 47 کیلوگرم ظاهر شدم و از همان موقع باید از وزن بدنم میکاستم. دو هفته بعد از این مسابقهها، در دسته 52 کیلوگرم کشتی گرفتم. دو سه هفته بعد از آن 60 کیلو شده بودم و دو ماه بعد، در مسابقههای قهرمانی کشور در دسته 65 کیلوگرم شرکت کردم. بدین ترتیب، در حدود سه تا چهار ماه، پانزده کیلوگرم وزن بدنم بالا رفت. در اوایل، مثل بقیه کشتیگیران رده نوجوانان، دوست داشتم با وزنهای پایینتر از خودم کشتی بگیرم. بعد، کمکمک وقتی به ردههای جوانان و بزرگسالان آمدم و وقتی در این رده قرار گرفتم، دیگر از این مسائل خبری نبود و به کسانی برخورد میکردم که در کشتی ایران صاحب نام ونشان بوده و بعضی از آنها که به صورت الگو درآمده بودند، کسی به خود اجازه شرکت در دسته آنان را نمیداد، مثلا امیر خادم که زمانی در دسته خودش شاخص بود و کسی برای رقابت با او در این دسته شرکت نمیکرد. یا عباس جدیدی که بالاخره خودم یا برای رقابت با او پیش گذاردم. در این رده، براین اینکه بتوانم با حریفان دست و پنجه نرم کنم، نیاز به تمرین و یاد گرفتن داشتن، اما آمادگی بدنی، تنهاعامل موفقیت نمیتوانست باشد. زمانی که وزن بدنم 85 کیلوگرم بود، آمادگی خیلی خوبی داشتم و همیشه، یک وزن بالاتر از خودم را زمین میزدم. الان هم در لیگ که کشتی میگیرم، به وزن بالاتر میروم. از یک کشتیگیر بزرگ شنیدم که میگفت: یک کشتیگیر خوب، باید بتواند تا دو وزن بالاتر از وزن خودش را هم مغلوب نماید»
در باشگاه
باشگاه شهرری(مهرشهر کرج) اولین مکان ورزشی است که علیرضا حیدری در آن پرورش یافت. او وقتی در این باشگاه، که در فاصله نسبتا زیادی تا محا سکونتش قرار داشت. ثبت نام کرد. تنها 12 سال داشت. علیرضا زیر نظر آقای کرمانی تمرینهای مقدماتی را شروع کرد و به خاطر علاقهای که به این مربی داشت طی کردن مسافت طولانی از منزل تا باشگاه را به جان میخرید.
فنیترین کشتیگیر جهان
وی در خصوص رقابتهای جهانی می گوید:«خلاصه، از ماگمادوف 5 امتیاز گرفتم و یک نمره هم دادم و سوم شدم. هئیت فنی فیلا، پس از تماشای تلاش من و رد و بدل کردن فنون و با توجه به امتیازهای مثبتی که نزدیک 50 نمره در شش کشتی میشد، مرا به عنوان فنیترین کشتیگیر اعلام کرد.
اتفاقا موقع برگشتن به مسکو، لباس نداشتم. کمرم خیلی درد میکرد. صورتم زخم برداشته بود. حتی وقتی میخندیدم، از ترکهای صورتم خون جاری میشد. فکر میکردم در مراجعت به تهران، استقبال خوبی از ما میشود؟ ولی متاسفانه این طور نبود و برخورد خوبی نکردند. بعد از این مسابقهها، کم کار شدم. دلم میخواست اصلا کشتی نگیرم و به همین جهت، تا مسابقههای جهانی او کلاهما؛ اصلا تمرین نکردم و بدون تمرین به این مسابقهها رفتم دو باره همان حریف امریکایی که در کراسنوپارسگ به او باخته بودم. سر راهم قرار میگرفت و نتیجه را به او واگذار کردم. کشتیگیر روس این آمریکایی را برد و من هم به مسابقه ادامه ندادم.
حیدری در بازیهای آسیایی
حیدری از نخستین حضورش در بازیهای بانکوک 1998 ابتدا خاطرهای را تعریف میکند:«بازیهای آسیایی بانکوک در پیش بود و من بعد از مسابقههای جهانی، شروع به آماده ساختن بدنم کرده بودم. با دستگاههای ورزشی و بدنسازی کار میکردم. وزنه میزدم تا بیش از پیش از آماده شوم. قصدی برای شرکت در بازیهای آسیایی نداشتم. وزن بدنم به 96 کیلوگرم رسیده بود و اگر میخواستم در دسته 85 کیلوگرم روی صحنه بروم. باید یازده کیلوگرم از وزن بدنم میکاستم.
المپیک سیدنی و افکار فلسفی
علیرضا حیدری سهمیه شرکت در بازیهای المپیک را با تلاش فراوان به دست آورد و یکی از بختهای مسلم کسب نشان در این بازیها بود. آمادگی او، آن قدر از نظر کارشناسان مسجل بود که وقتی مهندس هاشمیطبا در سمت عضو آی. او.سی قرار شد فقط یک بار در توزیع نشانهای المپیک شرکت نماید و رشته ورزشی و دسته مربوط را به انتخاب خود او گذاردند. او با مشورت کارشناسان کشتی و وزنهبرداری، روی دسته حیدری انگشت گذارد و چون برنامه توزیع جوایز در بازیهای المپیک از قبل تدوین میشود، میبینم که او جوایز و نشانهای همان دسته را، البته بدون حضور حیدری بر سکوی افتخار، توزیع کرد! شاید این خاطره تلخ مهندس هاشمیطبا از بازیهای سیدنی، در مقابل خاطره خوش و فراموش نشدنیاش ازعضویت در ای. او. سی باشد.
حیدری از مسائل درونی خود که منجر به شکست او در این بازیها شد. سخن میگوید(این مصاحبه با حیدری قبل از برگزاری بازیهای آتن 2004 به عمل آمده است)