جذاب ترین شعر های ادبی در مورد اسپند
در بسیاری از کشورها رایج است از جمله در ترکیه نیز همانند ایران قپه یا کپسول های خشک شدهٔ اسپند را تزئئین و برای محافظت از چشم بد در خانه ها و داخل ماشین ها یا حتی مساجد آویزان می کنند. در مراکش برای محافظت در برابر جن به شدت رواج دارد. در سوریه، عراق، عربستان سعودی، اردن و بسیاری کشورهای دیگر، مانند ایران دانه های خشک اسپند را برای محافظت از چشم و نظر غریبه ها در آتش می ریزند و با خواندن دعای خاصی که در هر فرهنگی متفاوت است، دود آن را به سمت خود و اطرافیان و اطراف محل فوت می کنند. این آیین توسط پیروان مذاهب مختلف از جمله اسلام، زرتشت، مسیحیت، یهودیت و هندوئیسم اجرا می شود. در بعضی از نسخه های دعاهایی که در حین این مراسم خوانده می شود، نام یک پادشاه باستانی زرتشتی به نام نقشابند برده می شود که گفته می شود او اولین بار این دعا را از پنج فرشتهٔ نگهبان به نام یزدها دریافت کرده است. رسم سوزاندن اسپند در آتش برای دود تطهیر دهنده اش تا قسمت هندی کشمیر هم نفوذ کرده است و در آنجا در مراسم عروسی وداها برای دور کردن تاریکی از زندگی جدید عروس و داماد آن را می سوزانند. در ادامه با ما همراه باشید تا از شعر های زیبا با مضمون اسپند لذت ببرید.
زیباترین شعر های ادبی با مضمون اسپند
اسفند و اسفندونه
اسفند سی و سه دونه
قضا به دور
بلا به دور
به حقٌ این صاحب نور
مرغ هوا
جنٌ و پری
آدمیزاد
#####################
همسایه دست راست
همسایه دست چپ
هنسایه روبرو
همسایه پشت سر
#####################
از خویش و قوم
از بیگونه
هرکه از خونه بیرون رفته
هرکه تو خونه اومده
هرکه از دروازه بیرون رفته
هرکه از دروازه تو اومده
#####################
شنبه زا
یکشنبه زا
دوشنبه زا
سه شنبه زا
چهارشنبه زا
پنجشنبه زا
جمعه زا
####################
هر چشم ناپاکیه
بترکه چشم حسود
بترکه چشم بخیل
به حقٌ شاه مردان
درد و بلا بگردان
#####################
اسفند دونه دونه،
صد وسی و سه دونه،
هر خونه ای یه دونه،
کولک دکاشته موسی،
#####################
کولک بچیه عیسی،
شنبه زا،یک شنبه زا…جمعه زا،
بترکه چشم حسود
#####################
اسفند و اسفند دونه
اسفنـد سی و ســـــه دونـــــــه
هر دونه ای یَ خونـه
بسوزَ چَشم حسود و حسد و بیگونه
#####################
اسفندا کی کاشـتَ؟
حضــرت علــیّ
کـــی بـرداشــــتَ؟
حضــرت علــیّ
#####################
کـی دود کــــــردَ؟
حضـرت فاطمـــه
برای کی دود کــردَ؟
بـرای حســـــــن و حسیـــــــن
حسن و حسین یا الله!
یـــزیــــــــد لعنــت اللـــــــه!
#####################
اسفند و اسفند دونه
اسفنـد سی و سه دونـه
هر دونه ای یَ خونـه
اَ خویــش و اَ بیگونــــه
#####################
اَ دوسُّ و اَ دشـمــن
بترکَ چَشم حسود وحسد
اسفنـدا کی کاشــتَ
علـیّ (ع) کاشــــــتَ
#####################
کـــی درو کــــردَ؟
حســــن و حسیــــن
کــی آتیـش کــردَ؟
فاطمـــــه زهــــــرا
#####################
عجب مادر بزرگم راست می گفت،
شفا در دود اسپند حسین است…
###################
مدتی هست که زخم دل من خورده نمک
از کس و ناکس و بیگانه شنیدم متلک
رَحمهُ الّٰله عَلَی الحُبَّ حُسینِ بنِ عَلی
ْسر ارباب سلامت،حرف مردم به درک
#####################
باز هم چشم به راهم که مُحرّم برسد..
بوی اسپند عزایش به مشامم برسد…
کاش امسال، مُحرّم به دعای زهرا (س)
خبرآمدن منجی عالم برسد…
اللهم عجل لولیک الفرج
#####################
اگه روزی عاشق شدی قصه ات رو برای هیچکس نگو،
این روزها چشم حسودها به دود اسپند عادت کرده
############################
تو را خودم چشم زدم بس که نوشتمت
میان نوشته هایم بی آنکه اسپند بچرخانم میان واژه ها . . .
#####################
میدونید فرق مدیر با برف چیه؟؟؟؟ برف از آسمون میاد رو زمین میشینه…..
مدیر همینجوری تو دل همه میشینه!!!!!آخه آدم انقد تو دل برو؟؟؟؟؟الله اکبر!!!!!
من برم واسه مدیر اسپند دود کنم میگن اینو برای هرمدیری بفرستى افطاری دعوتت میکنه
#####################
اسپند دود می کنم ، برای عشقمان هر شب
میان راز و نیاز های شبانه نکند جادوگر زشت بی تفاوتی ، چشممان بزند . . .
#####################
قصه خوب بودنت را برای کسی نمیگویم
این روزها چشم حسود به دود اسپند عادت کرده است
#####################
به هوای آرزوهایت، اسپندی دود میکنم، تا دور شود چشم بد،
از چشم های مهربانت!!!!
#####################
بوی اسپند عزتخانه ی تو می آید
ارباب صدای قدمت می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید…..
#####################
اسفندواسفند دونه اسفند سی وسه دونه
بترکه چشم حسودو بدزاااااااات
#####################
چشم بد از تو دور باشه الهی
چشم حسودا کور باشه الهی
#####################
اسپند اسپد دونه
اسپند دونه دونه
اسپند سی و سه دونه
اسپند اسپند دود کند چشم حسود کور کند
130 دونه بترکه چشم حسود از لونه
از خودی و بیگونه
#####################
اسپند و اسپند دونه…….. اسپند صدو سی دونه
چشم حسود و بخیل……… بترکه دونه دونه
#####################
اسپند و سپند
پیغمبر ما کرد پسند
علی کاشت
فاطمه چید بهر حسین و حسن
#####################
اسپند دونه دونه, اسپنو سی و سه دونه
چشم میچینم, چشم حسود و بخیل و دیوونه
#####################
ای دلارام روز مار اسپند
دست بی جام لعل می مپسند
#####################
ملک او را سپند سوز ای دوست
کاین بود رسم روز مار اسپند
#####################
باز خرم گشت مجلس دلفروز
خیز دفع چشم بد اسپند سوز
#####################
بوی صدقش آمد از سوگند او
سوز او پیدا شد و اسپند او
فسونگر دگرگونه گفتست راز
که چون به اسپند آتش آمد فراز
#####################
من باید جایی میان باغچه خانه چند تا دانه نیلوفر بیندازم
تا وقتی آفتاب مرا دور ساقه های خشک نرده می پیچد
، کسی مرا یاد بی تابی های تو بیندازد.
#####################
راستی آن شب لجوج باران هم آمد؟
اول صدای گریه ای بودی انگار دردمندی تمام سال های پیش رو را
و بعد جویای آغوشی برای آرامش همه خواب هایت
و آخرش هم لبخندی که اردیبهشت هر سال را مهربانانه تر از سال پیش می خندیدی.
#####################
تا به خودم آمدم دیدم من بارانی ام
و تو آفتابی در آغوش من و هاله ای از رنگین کمان دور سرم.
#####################
من الهه ای بودم همیشه چشم به راه باران
و تو بهاری که در آغوش من ریشه داشتی.
#####################
باد می زد آتش عشق مرا
چون جرقه شوق من پر می کشید
روی بوم لحظه ، جای بغض من
کنج لانه ، یک کبوتر می کشید
سرخ می شد این ذغال تیرگی
شعله می شد آتشی دیوانه وار
گرمی اش ، می رفت تا آغوش او
تا کنار گونه های سرخ یار
گاه گاهی تق تق اسپند ها
خلوت ما را به هم می زد ، ولی
دود می شد حس من ، پر می کشید
گر چه او تا صبح سر می زد ، ولی
با حضورش ، باز هم روبان بغض
باز شد با قیچی چشمان شوخ
"از نیستان تا مرا ببریده اند"
کرد چشمش در نیستانم رسوخ
صبح ، وقتی آسما ...
#####################
اسفند تمام شد و من هنوز اسپند روی آتشم
برزمین و هوامی پرم،فریادمی کشم،می سوزم و دود می شوم... ...
#####################
دیولاخ را ، دیو زده
و بر سفید چشمی ، ادب بُرده
و سست بنیادی از سست ریشانِ را نکوهیده
و بر سرمه کشِ دیارِ ژولیده
و پند را به میقات و آدابِ سفرجل رنگ آرمیده
تا نگاهی به سقفِ لاجوردی افتد و خیام به تبسّم روی نهاده
که اسپندِ سعیِ سعتری افاده نکرده ...
در تن خسته ی جامانده که پابند نشد
لابه لای دل تسلیم در این دفتر یاد
مشق شب گفته ولی فرصت سوگند نشد
بین دستان تو پروانه ترین شمع شکفت،
هرم آغوش تو از جنس من اسپند نشد
سرخ چشمان مرا دور شدن محو نکرد
حس نزدیک من آغشته به لبخند نشد
بغض هر ماه من از حجم سپیدش که گذشت
بعد هر بهمن در پای تو اسفند نشد
- بچگیام -
استقبال از غزل استاد فاضل نظری« هر چه آیینه به توصیف تو جان کند نشد »
#####################
دور نیست از ما تا صبح سپیده
اسپند که می آید و اسپند مذگان
انگار خدا دود شده
گوشه چشمان تو هم ،خانه گزیده
خورشید که سر می زند از دور به هر جا
از باده لبخند تو ،امید خریده
فردا که بهار آید و شب، جمع کند خیمه تاریک
خوش باش که آزادی لبخند به هر جای رسیده
با شهر زمستانی خوش خواب بگوئید
بیدار شدند هم سفران، صبح دمیده ...
#####################
شهر من قم نیست، اما در حریمش زنده ام
در هوای حق حق هر یاکریمش زنده ام
در حرم در خلوت شب های احیا تا سحر
محو کاشی های رحمان و رحیمش زنده ام
در هوای تازه اش هر دم مداوا می شوم
هر نفس با ربناهای نسیمش زنده ام
من پر از شب های پروین خوانی ام کنج حرم
تا سحر با قصۀ اشک یتیمش زنده ام
در میان تیمچه، در ازدحام رنگ ها
در میان نقش بازار قدیمش زنده ام
دود اسفند حرم حرزالامان شهر شد
مطمئن هستم که من با این شمیمش زنده ام
#####################
امیدوارم اشعار مربوط به اسپند مورد پسندتان باشد و همیشه از بلا ها و چشم زخم ها در امان باشید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی( اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.