دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

خاطرات ناصرالدین شاه؛ «احترام به زن‌ها در فرنگستان چیز عجیب و غریبی است»! 

پنجشنبه، 22 شهریور 1403
کد خبر: 408151
ساعدنیوز: ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فرادید، سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1268 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند، بلژیک و انگلستان شد.

در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز جمعه هفتم تیرماه سال 1268 شمسی (شوال سال 1306 قمری) را می‌خوانید که مربوط است به حضور شاه در شهر لی‌یژ بلژیک و بازدید از کارخانجات و معادن زغال‌سنگ آن شهر:

صبح از خواب برخاستم، احوالم خوب نبود . . . با این حالت امروز باید برویم به کارخانه که در شهر لی‌یژ واقع است، این کارخانه‌ای است که حاجی محمدحسن و حاجی محمدرحیم اسباب آهن‌آلات و ماشین و راه‌آهن و اینها که برای ایران و مازندران لازم دارند را از این کارخانه می‌خرند . . .

به ترن نشسته راندیم برای شهر لی‌یژ . . . پادشاه بلژیک با وزرای خودش ایستاده بودند، پیاده شدیم با پادشاه دست دادیم و تعارف کردیم . . . راندیم برای کارخانجات شهر سرنگ، رسیدیم به سرنگ، شهری است که تمام عملجات این کارخانجات در این شهر سکنا دارند و تمام این شهر به واسطۀ دود ذغال سیاه است و زیر این شهر تمام معدن ذغال‌سنگ است که ذغال تمام این کارخانجات را از زیر همین شهر بیرون می‌آورند . . .

رسیدیم به بلندی که چشم‌انداز بسیار متعفن کثیفی بود، چیزی که دیده می‌شد میل‌های کارخانجات بود مثل جنگل که دود از سر آن‌ها بالا می‌رفت و هوا هم از شدت دود و ذغال گرفته بود . . . نمی‌شد آنجا ماند . . . آسمان، در، دیوار، زمین، آدم، حیوان، پرنده، کبوتر و گنجشک تمام سیاه هستند، در این شهر تنفس نمی‌شود . . .

خلاصه از گردش آنجا فارغ شدیم آمدیم برای عمارت که نهار بخوریم . . . نهار بسیار خوبی دادند اما چه فایده که من احوالم خوب نبود . . . من وسط نشسته بودم دست راستم مسیو آدولف گراینر رئیس کارخانه نشسته بود . . . دست چپ من پادشاه نشسته بود، پهلوی او زن گراینر نشسته بود، خیلی زن تلخی بود و بدگِل، چشم‌های درآمدۀ آبی داشت، سرخ و سفید بود اما بدگل، پادشاه خیلی با زن گراینر صحبت و اظهار تلطف می‌کرد، مسئلۀ زن و احترام به آن‌ها در فرنگستان چیز عجیبی است. مثلا این زن یک زن صاحب کارخانه است [اما] مثل یک امپراطریس به این حرمت می‌گذاشتند، احترام به زن‌ها در فرنگستان چیز غریبی است . . .

حاجی محمد حسن و برادر حاجی محمدحسن هم در همان میز ما در صف نعال [پایین اتاق] نشسته بودند و نهار می‌خوردند، خیلی خنده داشت که با آن کلاه و ریش و ترکیب در سر میز پادشاه ایران و بلژیک و با حضور وزرا بنشینند و نهار بخورند . . .

  برچسب ها: تاریخ قاجار

4 پسندیدم 3 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز دوشنبه 28 آبان
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
استخراج فوری مقاله از پایان نامه برای مجلات ISI با بهترین کیفیت
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
آموزش گام به گام نحوه سابمیت مقاله در مجلات ISI (آی اس آی)
خانواده‌ی 5 نفره‌ی نعیمه نظام‌دوست در یک قاب/ 4 خواهرون چقدر شبیه همن! هیچکدوم هم شبیه مادرشون نیستن
(ویدئو) حامد آهنگی: معلمم انقدر منو کتک زد، 17 بار لای نیمکت‌ها چرخوند، آخرش گفتم به خودت رحم کن😁/ معلم خیلی از درس‌ها بود، حتی جای بابای منم میومد مدرسه
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی
چاپ مقاله در ژورنال های معتبر+ گارانتی چاپ فوری
رضا رویگری: خدا خواسته من خوشتیپ شدم؛ دستمال گردن دوست دارم چندتاش سر صحنه گم شد، یکیش چند سال بعد دیدم گردن کارگردان هست+ ویدئو
نعیمه نظام‌دوست: فکر نکنید من با چای و قرص لاغر شدم من اسلیو کردم؛ گول پیج های تقلبی رو نخورید+ویدیو