لطیفه های خنده دار و جدید 1400
لطیفه های جدید
سه تا برادر می خواستن مرغداری بزنن
یکی شون لجباز بوده
بهش می گن:تو شریک نیستی!
میگه:به ارواح عمه اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش
میدونی دردناک ترین مرگ رو توی تاریخ کی داشت؟
پسر نوح
فکر کن داری غرق میشی یه گورخر باهات بای بای کنه اونم
از توی کشتی بابات
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
خواستم بحث زن گرفتنو باز کنم :
به مامانم میگم بزرگترین آرزوت برای من چیه؟
میگه اون گوشیت بسوزه !
قبلانا میگفتن عروسیت
مادربزرگم رو بردم دکتر
به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه
تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!
من فقط سقف رو نگاه میکردم
انقدر فامیلامون رو ندیدیم
که چند وقت پیش یه یارو اومد به اسم عموم خونمون شام خورد !
بعدا فهمیدیم گدا بوده
پیرمرده دم عابر کارتشو داده به من
میگه موجودی بگیر برام
براش گرفتم، میگم 5 هزار تومنه پدر جان
گفت خاک بر اون سرت کنن با این موجودی گرفتنت و رفت
لات ترین حیوونه دنیا پنگوئنه!
یه جوری راه میره انگار یه جنگل حیوونو لت و پار کرده
داشتیم وسایل انباری رو مرتب می کردیم، مامانم یه مداد رنگی ۲۴ رنگِ قاب فلزی از تو یه کارتن در آورد.
زد زیر خنده گفت: می دونی چیه؟
گفتم: نه!
گفت: این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد، بهت بدم، ولی حیف که نشد.
آقــا واقعـــاً مــن مــونـــدم !
جمعیـــت دختــــرا ایــنــقــــد زیـــاده .. پــس چــرا شمـــاره شــانـسـى میــگیــرى هــمـش پـســر جــواب میــــده ؟!
باید تو چشم اونایی که واسشون کاری میکنی اما تشکر نمیکنن زل بزنی بگی :
وظیفم نبود، لطف کردم !!
صبح تو تاکسی یکی لباس چارخونه قرمز پوشیده بود
پیاده که شد در رو محکم بست !
راننده سرشو آورد بیرون گفت:
مرتیکه رومیزی
بعضـی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربنـدن
همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان !
کاش برگردیم به اون دوره که سرفه هامون فقط واسه این بود بگیم کسی تو توالت هست، نیا تو
یه همت کنید
امسال مدل مو و ریش میرزاکوچک خان جنگلی رو مد کنید.
جرات نداریم بریم سلمونی
اگه کرونا منوکشت
نگین خفاش سبب مرگش شد
بگین بتمن خودش شخصا اومد اینو کشت
الان سرفه تو دعوا
حُکم تیر هوایی داره
همه فرار میکنن
درددل جففففر با کرونا
کرونا مردی واسه خودت بخدااا.
فقط تو بودی که تونستی جلو این زنا رو بگیری نرن بازار این دم عیدی.
ببینم میتونی یه کاری کنی برن خونه پدرشون ؟
امروز از حموم اومدم بیرون با حوله و موهای خیس
بابام پرسید حموم بودی؟
گفتم نه المپیک بودم تو رشته واترپلو مسابقه داشتیم
زنگ زد ۱۱۵ گفت یه مورد مشکوک به کرونا تو خونمونه
تو نونوایی یه کارتن کوچیک گذاشته بود روش نوشته بوﺩ عیدی یادت نره! هیچی دیگه منم از توش 10 تومن عیدی برداشتم برﺍی خودم، دمش گرم به یادموﻥ بود!
حداقل وقتی پیام تبریک عید رو واسه همه فوروارد می کنید اون «کارمند کوچک شما، رحیمی» رو از تهش بردارید!
2 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش