لطیفه های جدید
يارو وسط دانشگاه دستش تو دماغشه
1ساعت بهش زل زدم بلكه خجالت بكشه
برگشته به من ميگه آقا مزاحم نشو كار دارم !
میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!
طرف سوار اسب شده، عكسشو گذاشته فيس بوك، ميگه اون بالاييه منم !
هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!
منطقِ پدرو مادر از تحصيل در دانشگاه: "اين همه درس خوندي، درِ يه نايلون رو نميتوني باز کني!
عمو زنجير باف جان
ضمن عرض سلام و خسته نباشيد
جهت زحمات بي دريغ شما بزرگوار
يک گِلگي داشتم از حضورتون ...
شما که زنجير ما رو بافتي..؟
... پَه چرا پشت کوه انداختي..؟
مشکلتون دقيقاً چي بود؟
مرض داشتيد اين همه زنجير بافته شده رو پشت کوه انداختيد؟
هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود !
فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !
معلم : 10 تاسيب داريم من 9 تاشو ميخورم ، چند تا سيب ميمونه؟ بچه: همون يكي روهم بردار بخور بدبخت سيب نخورده !
تو خیابون یه آقایی کنار سطل آشغال ایستاده بود به گربه ش میگفت بیا بریم خونه عزیزم، آشغال نخور بریم خونه بهت گوشت
میدم
اینو که شنیدم یهو برگشتم سمتش، زل زده بودم بهش. مرده گفت چیه؟ گفتم میووو
شما يادتون نمياد...
اما قديما پدر مادرا قبل از خريد هفت سين و وسايل عيد حتما بايد يه قلک براى بچه ها ميخريدن و ميگفتن عيدى هات رو بريز اين تو گم نشه...
آخر تعطيلات هم خود قلک گم ميشد
اختلاس همیشه بوده
با این وضع قیمت آجیل امسال باید وایسیم دم در هر مهمونی خواست بره بگیم جیبتو باز کن بعد یه مشت نخودچی کشمش
بریزیم تو جیبش که بره
رفتم ماهیگیری هرچی صبر کردم چیزی گیرم نیومد آخرش ی ماهی اومد بیرون گفت مشتی حالا اینبار من مرامی اومدم ولی دفعه
بعد حداقل قلاب بیار با خودت
کاش یه کم مثبت نگرباشیم.
امروز تو مترو مادرم پیام داد تا همت نیا، مفتح منتظرتیم؛
من یادم رفت، کناریم بهم گفت داداش مادر گفتن اینجا پیاده شی
ماشینمو بردم نمایندگی سایپا میگم آقا چرا گیربکسش صدا میده؟؟
.
.
.
میگه خب صدای ضبط رو بیشتر کن
خدا خیرشون بده امتحان کردم درست شد، تازه پولم ازم نگرفتن
اوضاع آخر سال 1400 بسمتی پیش میرود که شبهای جمعه اموات برای ما فاتحه می خوانند
شادی روح زنده ها
الفاتحه......
کلا هروقت عجله داشتی باشی به چراغ های قرمز میخوری
ولی اگه بخوای یه اس ام اس رو تا آخر بنویسی، همه چراغا سبز میشه !!
دوغ قبول!
شیرکاکائو قبول!
آبمیوه پاکتى قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنى رو دیگه برا چى تکون میدى؟!
... ... همش همونه !!!
نابینا و گیلاس
نابینا: مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟
بینا : آره
نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟
بینا : تو واقعا" نابینایی ؟!
نابینا : مادرزاد!
بینا : پس چطور فهمیدی من سه تا سه تا می خورم ؟!
نابینا : واسه این که من دو تا دو تا می خورم و تو معترض نمی شی
2 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش