به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز، روزنامه فرهیختگان در یادداشتی دلیل سیاست های جدید چین و همراهی این کشور با عربستان سعودی را، کم محلی روحانی نسبت به رئیس جمهور چین عنوان کرده است.
در این گزارش از رفتار روحانی با شی جین پینگ انتقاد شده است: «در ماه های ابتدایی امضای برجام، روحانی که روی مراودات اقتصادی با غرب بیش از اندازه حساب باز کرده بود حتی حاضر نشد پس از ورود شی جین پینگ به تهران به استقبال وی برود. نهایتا رئیس جمهور چین نیز بعد از دیدار با ظریف و اقامت در اتاق هتلی که از داشتن سرویس بهداشتی مناسب نیز بی بهره بود و او را ناگزیر به استفاده از سرویس بهداشتی عمومی هتل می نمود، سفر ۳ روزه خود را به ۲ روز کاهش داد و احتمالا با دلخوری تهران را ترک کرد. دلخوری ای که چه بسا یکی از مهم ترین دلایل برای گردش روابط منطقه ای چین به سمت عربستان باشد.»
متن کامل این گزارش را بخوانید: بعد از امضای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس توسط شی جین پینگ که در آن بند هایی در تضاد با تمامیت ارضی و منافع ایران وجود داشت موجی از انتقادات کاربران ایرانی در فضای مجازی شکل گرفت و برخی نیز با زیر سوال بردن رویکرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی و هجمه به قرار داد ۲۵ساله حد اعلای واکنش منفی به امضای این بیانیه توسط رئیس جمهور چین را نشان دادند. برخی رسانه ها حتی اقدام دولت در ممنوعیت واردات خودروی فرانسوی که بعد از اقدامات خصمانه دولت فرانسه انجام شد را نیز دست مایه کنایه قرار داده و این سوال را مطرح کردند که آیا واردات خودرو های چینی نیز ممنوع خواهد شد؟ این مقایسه کنایه آمیز درحالی صورت می گیرد که چین در کنار این اقدام شوکه کننده چندین بار همسویی خود را با ایران اثبات کرده و بار ها در مجامع بین المللی به نفع ایران رای داده است. حال آنکه فرانسه در کنار دیدار رسمی با براندازان چندین اقدام ضدایرانی دیگر ازجمله تحریم و پیگیری تصویب قطعنامه های ضدایرانی در نهاد های بین المللی را در دستورکار قرار داده و نشان داده است از هیچ روزنه ای برای اقدام علیه ایران صرف نظر نمی کند. اگر قرار باشد دولت ها در همه موارد بدون داشتن نگاهی ذوالابعاد برمبنای یک منطق صفر و یکی با یکدیگر مواجهه داشته باشند دیگر اصلا مفهوم روابط بین الملل از معنی تهی می شود. همان طور که نباید صرفا با یک اقدام منفی دولت ها را به لیست شر مطلق انتقال داد و همه باب ها به سوی روابط خارجی را بست.
نباید درمقابل اقدامات آسیب زا نیز منفعلانه عمل کرده و با توجیه داشتن روابط استراتژیک چشم روی اشتباهات بست. رویکردی که برخی با به کاربردن عبارت «نباید اقدام چین را بزرگ نمایی کرد.» در پیش گرفته اند همانقدر شایسته شماتت محسوب می شود که نادیده گرفتن خروج یک جانبه آمریکا از برجام و همزمان محکوم کردن ایران به سختگیری در روابط با غرب مذموم است. رویکرد بدتر این است که برخی با دستاویز قرار دادن توجیه اشتباه چین توسط برخی دیگر به توجیه رفتار های خصمانه و پرتکرار غرب پرداخته و امر به نادیده گرفتن این اقدامات کنند.
مواجهه صفر و صدی که اکنون گروه های مختلف در مقابل با چین در پیش گرفته اند را شاید بتوان آیینه مسیری دانست که در یک دهه اخیر دستگاه سیاست خارجه کشور طی کرده است. یک دهه ای که در آن فرمان دیپلماسی کشور غالبا به سمت غرب چرخیده و این چرخش گاهی آنقدر تند بوده که سیاست خارجی را در سراشیبی سقوط قرار داده است. تا جایی که محمدجواد ظریف مرد شماره یک دیپلماسی در دهه ۹۰ نیز زبان به اعتراف گشوده و مطابق آنچه در کتاب راز سربه مهر آمده است می گوید: «در سراب غرب دوستان دوران سختی را رنجاندیم.»
ماجرای رنجش دوستان دوران سختی چه بود؟
تعبیر دوستان دوران سختی زمانی بهتر درک می شود که آمار فوتی های کرونایی بالای ۷۰۰ نفر و ناتوانی دولت وقت در تامین واکسن را به خاطر بیاوریم. زمانی که خبر تزریق دوز دوم واکسن کرونا در کشور های غربی با شدت حداکثری بازنشر می شد و مسئولان نظام سلامت وقت گلایه ها به عدم واردات واکسن را به تحریم و FATF حواله می دادند. حال آنکه با روی کار آمدن سیدابراهیم رئیسی تنها تماس تلفنی با رئیس جمهور چین کافی بود تا محموله های میلیونی واکسن وارد کشور شده و اوضاع وخیم کرونا در کشور رو به بهبود گذارد. تلفنی که حسن روحانی دست به آن نبرد و ترجیح داد همچون روز های ابتدایی امضای برجام همچنان به انتظار باز شدن دروازه های تجارت با غرب نشسته و چشم بر آمار روزافزون مبتلایان و فوتی های کرونا ببندد.
در ماه های ابتدایی امضای برجام، روحانی که روی مراودات اقتصادی با غرب بیش از اندازه حساب باز کرده بود حتی حاضر نشد پس از ورود شی جین پینگ به تهران به استقبال وی برود. نهایتا رئیس جمهور چین نیز بعد از دیدار با ظریف و اقامت در اتاق هتلی که از داشتن سرویس بهداشتی مناسب نیز بی بهره بود و او را ناگزیر به استفاده از سرویس بهداشتی عمومی هتل می نمود، سفر ۳ روزه خود را به ۲ روز کاهش داد و احتمالا با دلخوری تهران را ترک کرد. دلخوری ای که چه بسا یکی از مهم ترین دلایل برای گردش روابط منطقه ای چین به سمت عربستان باشد.
روحانی، محمدجواد ظریف را به دیدار با رئیس جمهور چین فرستاد و خود مهیای سفر به فرانسه شد. سفری که در آن انبوهی از قرارداد های تجاری ازجمله خرید ایرباس به امضا رسید، اما درنهایت هواپیمایی وارد ایران نشد. دولت دوازدهم برای آنکه نشان دهد برای تعامل همه جانبه با غرب وارد میدان شده همه پالس ها از جمله بی احترامی به ابرقدرت اقتصادی آینده جهان را نیز ارسال کرد. پالسی که نشان داد دولت دوازدهم همه تخم مرغ های خود را در سبد اروپا و آمریکا چیده و نسبت به سیاست خارجه متوازن با کشور های شرق و غرب جهان بی توجه است.
طرف غربی، اما از این فرصت نه برای گسترش روابط با ایران بلکه برای معطل کردن سیاست های اقتصادی تهران بهره برد و نهایتا خروج یکجانبه آمریکا از برجام نیز باعث نشد تا دولت دوازدهم بتواند دیوار واقعیت سیاست خارجی را که با آن برخورد کرده، ببیند و از تکرار حرکت شتاب زده به سمت آن صرف نظر کند. تا جایی که تیم مذاکره کننده دولت روحانی به سرپرستی عراقچی برای دستاوردسازی در لحظات پایانی دولت عازم وین ۶ شده و در دور ششم مذاکرات بدون اینکه از ارائه تضمین برای جلوگیری از خروج مجدد آمریکا صحبتی به میان بیاورد در مسیر ارائه امتیازات فرابرجامی قرار می گیرد. امتیازاتی که پیش از این در گزارشی با عنوان گاف بزرگ عراقچی به آن پرداختیم.
مواجهه یکجانبه ای که طیف غربگرا با دیپلماسی داشت و نتایج آن اکنون می تواند به عنوان یک الگوی درس آموز درمقابل مسئولان دیپلماسی کشور قرار گرفته و آن ها را از مواجهه غیرمتوازن و یکجانبه با کشور های غرب و شرق دنیا برحذر دارد تا هم دولت های شرقی در روابط منطقه ای خود احتیاط بیشتری به خرج دهند و هم دولت های غربی قدرت مانور برای تحریم هرچه بیشتر ایران پیدا نکنند.
غربی که ظریف آن را سراب توصیف کرد
نگاه مطلق دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم که ظریف به آن اعتراف کرده و آن را باعث رنجاندن دوستان دوران سختی توصیف می کند در بلندمدت نه تن ها آورده ای از جانب غرب برای ایران نداشت بلکه میزان مراودات اقتصادی ایران با شرق و به طور خاص چین را تا حد زیادی کاهش داد. مطابق آمار های گمرک رقم صادرات چین به ایران در سال ۲۰۱۴ معادل ۳.۲ میلیارد دلار بوده درحالی که این رقم برای صادرات اروپا حدود ۸۰۰ میلیون دلار یعنی یک چهارم برآورد شده است. بعد از این تاریخ، اما نمودار صادرات چین به ایران به طور نوسانی کاهش یافته و نمودار صادرات اروپا به طور نوسانی رو به افزایش بوده است.
با این وجود رقم صادراتی اروپا به ایران در بهترین حالت خود نیز اندازه صادرات اروپا نبوده است نهایتا با خروج ترامپ از برجام هر دوی این ارقام تا حد زیادی دچار افت شده تا جایی که در ماه های پایانی سال ۲۰۱۸ رقم صادرات اروپا به ایران به کمتر از ۶۰۰ میلیون دلار افت کرد و صادرات چین حتی از این رقم نیز پایین تر آمده و به ۴۰۰ میلیون دلار رسید. این آمار ها نشان می دهد رویکرد غربگرایانه دولت روحانی به اقتصاد باعث شده است حجم تجارت خارجی ایران در حوزه واردات از بیش از ۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ به یک چهارم کاهش یافته و به کمتر از یک میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۱۸ برسد. طبیعتا در شرایطی که ایران راهبرد خود را کاهش روابط با چین گذاشته نباید توقع داشت دولت چین سایر مسیر ها برای واردات انرژی را روی خود ببندد. زمانی که حجم معادلات اقتصادی چین با دولت های عربی حاشیه خلیج فارس افزایش پیدا کند بالطبع باید توقع داشت که روابط سیاسی که متاثر از منافع اقتصادی است نیز چین را به جای تهران به سمت ریاض سوق دهد. حال بعد از یک دهه قهر با شرق نمی توان توقع داشت مسیری که دولت سیزدهم در اصلاح روابط خارجی در پیش گرفته سریعا به جواب برسد.
باید سال ها تلاش کرد تا نواقص عملکردی یک دهه گذشته جبران شده و میزان شراکت با قدرت های شرقی به نقطه ای بازگردد که سال ها پیش بوده است. اگرچه بهبود روابط اقتصادی با شرق، روابط سیاسی را نیز تا حد زیادی به توازن نزدیک می کند، اما این امر نافی این نیست که ایران باید در ایجاد توازن سیاسی سایر ابزار های خود را نیز فعال نگهدارد تا بتواند قدرت های شرقی و غربی را از اشتباه محاسباتی در قبال تهران برحذر دارد.
از آنجایی که عمده تجارت خارجی کشور های دنیا با دولت های عربی حاشیه خلیج فارس بر محور صادرات انرژی است باید اشاره کرد که تجارت انرژی در بستر ثبات منطقه ای میسر است و آنچه کشور های عربی علیه تمامیت ارضی ایران مطرح می کنند اگر زمانی بخواهد به مرحله عمل برسد با واکنش سخت از جانب ایران مواجه می شود. تقابل در خلیج فارس نیز طبیعتا ثبات منطقه را که بستر تجارت انرژی است تحت تاثیر قرار داده و هزینه های انتقال آن را برای خریداران جهانی افزایش می دهد.
تعاملات سیاسی متاثر از منافع اقتصادی شکل می گیرد
اینکه هر کشور مطابق با منافع خود سعی در گسترش روابط با کشور های دیگر داشته باشد امر قابل درکی است. روابط چین و کشور های عربی و امضای قرارداد های گسترده تجاری نیز در همین چهارچوب معنا پیدا می کند. در سفر اخیر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان سعودی، ۳۴ قرارداد سرمایه گذاری در بخش های مختلف امضا شد. این قرارداد ها با حضور خالد بن عبدالعزیز الفالح، وزیر سرمایه گذاری عربستان، و نمایندگانی از سازمان های دولتی مرتبط با بخش هایی که این توافقنامه ها حول آن بود، امضا شد. توافقات بین دو طرف شامل بخش های انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل ونقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت وساز است.
وزیر سرمایه گذاری عربستان سعودی تأیید کرد که این توافقنامه ها منعکس کننده اشتیاق سعودی برای توسعه روابط در همه زمینه ها ازجمله اقتصادی و سرمایه گذاری با جمهوری چین است. الفالح در چهارچوب صحبت های خود درباره سفر رئیس جمهور چین به پادشاهی، همچنین گفت که این سفر نشان دهنده اشتیاق رهبران دو کشور برای توسعه و تقویت روابط و مشارکت دو کشور در همه زمینه ها به ویژه اقتصادی است. او همچنین معتقد بود وزارت سرمایه گذاری با همکاری بسیاری از شرکا در بخش های دولتی و خصوصی در این کشور تلاش می کند تا فرصت های سرمایه گذاری ممتاز را یافته و سرمایه گذاری ها را به سمت آن ها جذب و زیرساخت های حمایتی جذاب و محرک را فراهم کند. شایان ذکر است که حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال ۲۰۲۱ بالغ بر ۳۰۴ میلیارد ریال بوده و در سه ماهه سوم سال جاری ۱۰۳ میلیارد ریال به ثبت رسیده است.
زمانی که در گسترش زیرساخت های خود در زمینه تولید انرژی و محصولات پتروشیمی دچار تعلل باشیم و در سوی مقابل رقبای منطقه ای همه مخازن مشترک و غیرمشترک با ما را به طور حداکثری تحت استخراج قرار دهند طبعا باید شاهد گردش قدرت های اقتصادی وابسته به انرژی به سمت دولت های عربی باشیم. گردشی که در نتیجه آن همسویی سیاسی با دولت های عربی نیز دور از انتظار به نظر نمی رسد.
اگرچه گسترش روابط اقتصادی کشور های حاشیه خلیج فارس با چین روابط سیاسی آن ها را نیز تحت تاثیر قرار داده و در مواردی به موضع گیری علیه ایران منجر شده است، اما واقعیت تاثیرگذاری منفعت اقتصادی بر راهبرد های سیاسی الگوی مطلوبی است که چین درحال ارائه آن بوده و ایران نیز می تواند مبتنی بر همین رویکرد عمل کرده و با گسترش روابط اقتصادی تعاملات سیاسی خود با سایر کشور های دنیا را توازن دهد. طبعا تحقق چنین مشیی از طریق افزایش مبادلات با کشور هایی میسر است که سابقه آن ها تصویری از همسویی سازنده را ارائه دهد، نه کشور هایی که اقدام علیه ایران به دستور کار روزمره آن ها تبدیل شده و هویت خود را در تقابل همیشگی با تهران تعریف کرده اند.