به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از بهداشت نیوز،منفی بافی، پروراندن افکار منفی در ذهن و بروز آن، بیان افکاری پوچ و منفی و بیهوده که شاید افراد بسیاری را از اطرافمان فراری دهد و ... این نوع روش تفکر که به تفکر منفی شهرت دارد، گاهی اوقات که خیر شاید بتوان گفت همیشه انسان را به دردسر می اندازد و سبب می شود تا افراد دیگر از ما فاصله بگیرند.
تفکر منفی به چه معناست؟
منفی باف به فردی گفته می شود که در اصطلاح همیشه آیه یاس می خواند و جنبه منفی کار را می بیند!
این افراد حتی المقدور از انجام دادن کار یا اظهار امیدواری درباره آن خودداری می کنند و بیشتر به شرح معایب و موانع و مشکلات آن می پردازند.
اما باید به این نکات توجه کنید که:
هر تفکری که باعث ناکارآمد جلوه دادن امور می شود و آن ها را عوامل شکست جلوه می دهد.
هر اندیشه ای که مانع موفقیت در انجام اموری است که به طور قطع از سرانجام آن ها خبر نداریم.
همه ما یک منتقد درونی داریم و در حقیقت، این صدای کوچک واقعا می تواند مفید باشد و ما را به سمت اهدافمان سوق دهد.
مانند مواقعی که این منتقد به ما یادآوری می کند که مواد غذایی که می خواهیم بخوریم سالم نیست یا اینکه کاری که انجام می دهیم ممکن است عاقلانه نباشد، اگرچه این صدای کوچک درونی می تواند اغلب بیشتر از مفید بودن، مضر هم باشد. به ویژه هنگامی که در قلمرو منفی بیش از حد قرار می گیرید.
منفی بافی چیزی است که ما بار ها و بار ها به روش های مختلف انجام دادیم که نه تنها ما، بلکه اطرافیان ما هم باید مراقب باشند.
اشخاص منفی باف چگونه فکر و رفتار می کنند؟
شاید شنیده باشید که در جهان، هم آدم خوشبین لازم است و هم آدم منفى گرا.
به قولى آدم خوشبین هواپیما مى سازد و آدم بدبین چتر نجات اختراع مى کند، اما از طرفی معروف است که بسیارى از ما ایرانى ها به خاطر تاریخ گذشته مان همه چیز را یا سفید مى بینیم یا سیاه.
هنگامى که شرایط بر وفق مرادمان نیست، دنیا را سیاه مى بینیم و تنها به منفى بافى مى پردازیم. این درحالى است که مطالعات اخیر نشان داده منفى گرایى مسرى است و نظرات منفى دیگران بسیار بیشتر از نظرات مثبت آن ها روى افراد تأثیر مى گذارد، در نتیجه لحظاتى هست که احساس مى کنیم دور و برمان پر از امواج منفى است و ما در دنیایى از ناامیدى غرق شده ایم.
آدم منفى گرا معمولا مى گوید:
من آدم بدشانسى هستم، غیر ممکن است بتوانم این کار را انجام دهم، امروز هم روز بدى است مانند بقیه روزها، زندگى پر از سختى ها و ناملایمات است، جامعه ناامن و پر از خشونت است، من در شغلم هیچ گاه پیشرفت نمى کنم، فرزندانم دیگر قابل کنترل نیستند، نظر مدیرانم نسبت به من منفى است، همکارانم دائم مى خواهند زیر آب مرا بزنند، وضع اقتصادى بد است و هیچ وقت هم خوب نخواهد شد، چرا پولدار نمى شوم؟ و ...
وی دست آخر ممکن است به این نتیجه برسد که هیچ کس دوستش ندارد و در جهان جایى برایش وجود ندارد و اصولاً هیچ آینده روشنى در انتظارش نیست.
آدم منفى گرا همیشه منفى حرف مى زند، از هیچ چیز راضى نیست و از همه چیز و همه کس ایراد مى گیرد و قبول نمى کند که خودش مسئول اتفاق هایى است که برایش رخ مى دهد. این درحالى است که دانشمندان مى گویند که درباره هر چیزى که فکر کنید به حقیقت مى پیوندد. به عبارتى کسى که دائماً منفى فکر مى کند، به فردى شکست خورده و بیمار تبدیل مى شود و نمى تواند از زندگى اش لذت ببرد.
فرد منفى گرا همیشه در انتظار شکست و وقوع اتفاق هاى ناگوار است. اگر چنین اندیشه اى در جامعه همه گیر شود، قدرت هر نوع حرکت و ابتکار و پیشرفت از آن گرفته مى شود. در حالى که جوامعى که فکر مى کنند آینده بهتر از امروز است، براى به دست آوردن بهترین دستاورد ها و نتایج در آینده تلاش مى کنند. آن ها به موفقیت هاى بیشترى دست پیدا مى کنند و از زندگى شان بیشتر لذت مى برند.
افراد منفى باف معمولاً اعتماد به نفس کمى دارند. آن ها فکر مى کنند که دیگران دوستشان ندارند و تصور مى کنند که نمى توانند بر مشکلاتشان غلبه کنند. این افراد در خانواده هایى بزرگ مى شوند که والدین به اندازه کافى از بچه هایشان حمایت نمى کنند.
به این ترتیب در نهایت نمى توانند با والدین، معلمان و همکلاسى ها و همسن و سال هایشان روابط خوبى برقرار کنند و در مقابل آن ها دچار حس خود کم بینى مى شوند.
این قبیل کودکان وقتى بزرگ مى شوند فکر مى کنند انسان هاى ارزشمندى نیستند، نمى توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و احساس مى کنند که لایق احترام دیگران نیستند و استحقاق پیشرفت را نیز ندارند. این طرز فکر، احساس هاى آن ها را هم درگیر مى کند و در رفتارشان هم خودش را نشان مى دهد و در آن ها به عادت تبدیل مى شود. این افراد مدام حرف هاى منفى مى زنند و حرف هاى آن ها افرادى که اعتماد به نفس کمترى دارند را تحت تأثیر قرار مى دهد.
ما با کودکان و نوجوانان زیادى مواجه مى شویم که گناه نمره هاى بد و رفتارشان را به گردن معلم یا همکلاسى هاى خود مى اندازند و معلمان را سختگیر و همکلاسى ها را حسود معرفى مى کنند.
این بچه ها مسئولیت اتفاق هاى دور و برشان را به عهده نمى گیرند و خود را مقابل معلمان و همکلاسى ها ناتوان احساس مى کنند. همین مانع از این مى شود که خودشان فعالیت کنند و شکست هایشان را جبران کنند. آن ها دائماً از خود انتقاد مى کنند و افرادى ترسو و مرددند و زیاد دچار اضطراب مى شوند. احتمال زیادى هم دارد که این افراد افسرده شوند.
مطالعات اخیر نشان داده که نظرات و عقاید منفى، موجب ایجاد بیشترین دگرگونى ها در ایده هاى افراد مى شود. براى مثال، ایده مشتریان نسبت به محصولات و خدمات و کالاهاى موجود در فروشگاه ها، بیشتر تحت تأثیر نظرات اطرافیانشان قرار مى گیرد. نتایج این مطالعات نشان داده است که ایده ها و نظرات دیگران به ویژه وقتى منفى هستند، تأثیر بسیار قوى اى بر نظرات اشخاص مى گذارند.
به این ترتیب معاشرت و نشست و برخاست با افراد منفى گرا، روحیه را خراب مى کند و فرد را به سمت بدبینى سوق مى دهد. کسانى که حرف هاى منفى مى زنند، روحیه خود را به شنونده منتقل مى کنند و افسردگى مخاطب را موجب مى شوند.
متأسفانه افرادى که منفى فکر مى کنند، دور هم جمع مى شوند. ما بار ها با جمع هایى مواجه شده ایم که اعضاى آن ها فقط در آن با هم حرف هاى منفى ردوبدل مى کنند.
به عبارتى افراد منفى باف همدیگر را جذب و تمام افکار مثبت را از یکدیگر دور مى کنند و کارى مى کنند که تمام زندگى و احساس شان شکل منفى پیدا مى کند.
در این صورت رها شدن از منفى بافى سخت تر مى شود. بنابراین نخستین درمان براى افراد منفى نگر این است که از چنین جمع هایى کنار بکشند، وگرنه در چنین جمع هایى فقط براى بیان افکار منفى مسابقه گذاشته مى شود و در نهایت زندگى براى همه شان بد و ترسناک مى شود و همه همواره انتظار حوادث منفى را مى کشند.
تحقیقات نشان داده که مغز و سلول هاى عصبى افراد منفى نگر به گونه اى تغییر مى کند که بتواند پیام هاى منفى اى را که آن ها مى فرستند، ارسال کند.
افرادى که منفى نگر هستند، بى شک این تجربه را داشته اند که موقع هجوم افکار منفى، ضربان قلبشان تند شده، فشار خونشان بالا رفته و دچار استرس و اضطراب شده اند. حتى اگر فردى پزشک هم نباشد، مى داند که همه این ها مى تواند به صدمه جسمى منجر شود و به ویژه به قلب آسیب برساند و حتى زمینه حمله قلبى را فراهم کند.
تحقیقات نشان داده افرادى که خوشبین هستند، نصف افراد منفى گرا و بدبین دچار مرگ هاى ناگهانى مى شوند. از طرفى افرادى که خوشبین اند، بیمارى شان زودتر از افراد بدبین بهبود پیدا مى کند و بیشتر از آن ها مراقب سلامتى شان هستند.
احتمالاً با افرادى مواجه شده اید که وارد شغلى مى شوند و زود آن را رها مى کنند، با وجود شایستگى مسئولیت نمى پذیرند، در هنگام تحصیل به سرعت سرخورده و دلسرد مى شوند.
چنین افرادى تنها عیب ها را مى بینند و یا خود را ناتوان از ادامه برنامه ها و اهدافشان مى بینند.
کارشناسان مى گویند افراد هر قدر هم منفى باف باشند، باز هم مى توانند خود را به انسانى مثبت نگر تبدیل کنند.
مطالعات نشان داده خوشبینى یک مهارت است و هر انسانى مى تواند آن را بیاموزد. کافى است هر فردى به جاى موارد منفى، روى چیزهاى خوب تمرکز پیدا کند. ما باید قبول کنیم که هر قدر اطراف ما وقایع منفى وجود داشته باشد، ما باز هم مى توانیم انسان هاى مثبت نگرى باشیم. چون زندگى فرصت ها و امکانات و نعمت هاى زیادى دارد که ما مى توانیم از آن ها استفاده کنیم.
با استفاده از این امکانات مى توان شاد زندگى کرد و به موفقیت رسید. موفقیت چیزى است که به همت فرد بستگى دارد. اگر فردى از پیش فکر کند که شکست مى خورد و لایق موفقیت نیست و یا شانس ندارد، موفق هم نخواهد شد. به عبارتى انسان ها ساخته افکار خودشان هستند.
میگنا: معلوم است که فردى با افکار منفى که نمى تواند از توانایى هایش استفاده کند و آن ها را هدر مى دهد و با این افکار، بى حوصله، افسرده، مضطرب و بیمار است، کمتر از فردى که افکار مثبت دارد و همواره احساس خوشبختى و آرامش و اعتماد به نفس مى کند، به موفقیت دست پیدا مى کند. چون کسى که احساس مثبت دارد، فکر مى کند که مى تواند بر مشکلاتش غلبه کند و پیروزى و شکست در دست خودش است.
کار از جمله دشمنان افراد منفى باف است. کسى که زیاد کار مى کند فرصتى براى فکرهاى منفى ندارد. حالت بدنى اى که انسان به خود مى گیرد هم در دور کردن افکار منفى مؤثر است. فردى که لبخند مى زند، صاف مى ایستد و با انرژى قدم برمى دارد بیشتر احساس خوشبینى را در خود تقویت مى کند. برعکس فرد منفى باف عبوس و قوز کرده است و پاهایش را روى زمین مى کشد.
همچنین فرد نباید مدام خودش را سرزنش کند، بلکه برعکس باید به خود بگوید که حال من خوب است، من توانایى انجام این کار را دارم، من مى توانم بر مشکلم غلبه کنم، من به دیگران علاقه دارم و دیگران هم مرا دوست دارند، امروز روز خوبى است و با اتکا به خداوند هم در پرورش افکار مثبت و رهاشدن از فکرهاى منفى بسیار مؤثر است.
کسى که به خدا توکل مى کند در صورتى که برایش اتفاق بدى هم رخ دهد، دچار منفى بافى نمى شود و آن را مصلحت و خیر و برکت مى داند.
منفى بافى تنها بر روحیه و سلامت بدن فرد منفى باف اثر نمى گذارد، بلکه عواقب منفى اجتماعى زیادى نیز دارد. اگر تعداد زیادى از افراد جامعه منفى نگر باشند، جامعه پویایى خود را از دست مى دهد. هرقدر تاریخ و گذشته یک کشور پر از اتفاق منفى باشد، اما باز هم افراد جامعه باید به آینده نگاه کنند و از منفى بافى درباره آینده خوددارى کنند، وگرنه آن جامعه از کوشش و جبران گذشته باز مى ماند.
جوامع پویا برعکس جوامع ایستا مثبت اندیش اند و جوامعى که منفى نگرى در آن ها زیاد است در دور باطل منفى نگرى مى مانند و نمى توانند از آن خلاص شوند. براى اینکه جامعه اى مثبت نگر و پویا داشته باشیم، در ابتدا باید هر فردى خود را از افکار منفى خلاص کند. چون اندیشه هاى منفى در تعاملات اجتماعى از فردى به افراد دیگر سرایت مى کند.
تاریخ گذشته موجب شده ما هم تاحدودى در جامعه اى منفى نگر زندگى کنیم. بنابراین اگر هریک از ما ذهنمان را از این افکار بزداییم، قادر خواهیم بود جامعه مان را به جامعه اى پویا و پیشرفته تبدیل کنیم.