یکی از ستوننویسهای مشهور روزنامه تایمز لندن، بن مک اینتایر (Ben Macintyre) است. او در دسامبر 1963 در انگلستان به دنیا آمد و در سال 1986 در رشته تاریخ فارغالتحصیل شد. مک اینتایر را در دنیای ادبیات به عنوان یک نویسنده، مورخ و منتقد میشناسند که توانست با نوشتن کتابهای پرفروش یک جاسوس در میان دوستان، دو صلیب، مامور زیگزاک، قهرمانان متقلب و... خود را به عنوان نویسندهای جهانی و حرفهای معرفی کند.
عملیاتهای فریب همواره نقش پررنگی در تاریخ داشتهاند. از دوران باستان تا همین امروز، بسیاری از شکستها و پیروزیها در گرو این فرم از عملیاتهای جنگی – اطلاعاتی بوده است. عملیاتهایی که توجه تماموکمال یکطرف ماجرای جنگ را به سوی دیگری کشانده و به ناگه ضربهی کاری بزرگ و غیرقابل جبران را در سوی دیگری وارد میکند و سرنوشتهای بسیاری دگرگون میشوند. کتاب «عملیات اتاق 13: جسدی که پیروزی متفقین را تضمین کرد» روایت جذاب و نفسگیر یکی از همین عملیاتهای فریب است که به دلیل وسعت و دامنهی تأثیرگذاریاش، شاید بتوان آن را مهمترین و موفقترین عملیات فریب تاریخ دانست. «بن مکینتایر» پژوهشگر، مورخ و روزنامهنگار برجستهی بریتانیایی، به شکلی عجیب در طبقهی بالایی خانهی پسر «یوئن مانتگیوی»، جاسوس و نویسندهی انگلیسی، به اسنادی دست پیدا میکند که مشخصکنندهی حقایق دست اولی از عملیات اتاق 13 بودهاند. این عملیات که در ژوئن 1943، آغازگر پیروزیهای بزرگ متفقین برابر متحدین، آن هم با کمترین تلفات انسانی بود، همگی برآمده از نقشهای بود که دو افسر انگلیسی در اتاق شمارهی 13 یک انباری طرحریزی کردند! مجموعهی این ماجراهای مهیج، با قلم درخشان مکینتایر، کتاب اتاق شمارهی 13 را به وقایعنگاریای تبدیل کرده که بسیاری از داستانهای پرآبوتاب جاسوسی هم به پایش نمیرسند.
در کتابی که اکنون مشغول مطالعهی خلاصهای از آن هستید، قرار است از نیرنگی هوشمندانه بخوانیم که در جنگ جهانی دوم ارتش هیتلر را متقاعد کرد که متفقین به جای حمله به سیسیل، قرار است به یونان حمله کنند. در واقع این امر جای پای متفقین را در اروپا سفت و محکم کرد! کتاب عملیات اتاق 13 (Operation Mincemeat) نوشتهی بن مک اینتایر به روایت داستانی واقعی از جنگ جهانی دوم میپردازد؛ از نقشهای هوشمندانه که مسیر جنگ را دگرگون ساخت... ماه ها قبل از این ماجرا، در 30 آوریل، جسد یک سرگرد بریتانیایی به نام «ویلیام مارتین» توسط ماهیگیران از بندر بیرون کشیده شد. در کیفی که همراه او بود، نامههایی بسیار محرمانه از افسران انگلیسی وجود داشت که به شرح دقیق تهاجمات میپرداخت... اما مشخصاتی که گفته شد تنها چیزهاییست که از شما میخواهند باور کنید. در واقع هیچکدام از آنها صحت ندارد و کسی به نام ویلیام مارتین حقیقی نیست و اصلاً وجود ندارد. اما جسدی هست متعلق به فردی به نام گلیندور مایکل، که قربانی خودکشی شده است و افسران بریتانیایی برای رسیدن به هدف خود از آن استفاده کردهاند. اما این هدف چیست و چه چیزی واقعیست؟ واقعیت به ماهها پیش برمیگردد، به مکانی تنگ و خفه. در اتاقی معروف به اتاق شمارهی 13، که هر روز در آن ارزشمندترین، مرگبارترین و مهمترین اطلاعات جاسوسی و اسرار دیگر ردوبدل میشد، دو افسر، سردرگم و متفکر نشسته بودند؛ غرق معمایی که خود آن را طراحی کرده بودند... آنها قرار بود شخصی را بسازند که هیچگاه وجود خارجی نداشته است. حالا که به نظر میرسید جنگ به اواخرش نزدیک شده است، دست به خلق جاسوسی زده بودند که نه تنها خیالی که مرده بود! و همهی اینها تقلایی هوشمندانه برای فریب دادن آلمان و ارتش نازیها بود. این اثر اولین بار در سال منتشر شد و تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخت. کتاب عملیات اتاق 13 مملوء از قهرمانی، جاسوسی و البته جسد است! و بن مک اینتایر در آن از مطالبی پرده برمیدارد که قبلاً هرگز منتشر نشده بود. این اثر جوایز و افتخارات گوناگونی را از آن خود کرده و تردیدی نیست که علاقهمندان به کتابهای تاریخی را شیفتهی خود خواهد کرد.
پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز
نامزد جایزه گودریدز برای بخش تاریخ و بیوگرافی (2010)
نامزد مدال Duke of Westminster برای ادبیات نظامی (2011)
این اثر «یکی از بهترین کتابهای سال» توسط نیویورکتایمز لقب گرفته است.
جان مدن، کارگردان مطرح بریتانیایی فیلمی تاریخی با اقتباس از کتاب عملیات اتاق 13 ساخته که قرار است در سال 2022 اکران شود.
کاملاً هیجانانگیز... (نیویورکتایمز)
یک داستان واقعی دیگر از جنگ جهانی دوم. (Entertainment Weekly)
کتابی برای یافتن شاهدان زنده برای توطئهای بزرگ... (Kirkus Reviews)
بنتلی پرچس دوست و همکار اسپیلزبری در تجارت مرگ بود، ولی برعکس سر برناردِ عبوس، بسیار سرزنده بود. راستش، با اینکه همۀ زندگیاش را با مردهها سر کرده بود، در هر محفلی آدمی اهلحال بود. مرگ نهتنها برایش جذاب، که بسیار هم بامزه بود و واقعاً هم همینطور بود. هیچ نوع مرگ خشونتبار یا مرموزی او را شگفتزده یا ناراحت نمیکرد. یک بار گفت: «کار کسلکننده؟ اصلاً اینطور نیست. فکر نمیکنم هیچوقت حوصلهام از کارم سر برود.» در اقامتگاه خصوصیاش شکلاتهای نمگرفتهای به مهمانانش تعارف میکرد و بهشوخی میگفت: «دیشب که عمه را از حوض گرد همستد از آب گرفتند، اینها را از کیفش پیدا کردند.» پرچس کشاورززاده بود و «ظاهر و شخصیتی خشن» و «حس شوخطبعی شیطنتبار» و روحیهای بذلهگو و سنجیده داشت: عاشق اپراهای گیلبرت و سالیوان، قطارهای اسباببازی، تخممرغ آبپز و خوکدانی نمونهاش در ایپسویچ بود. پرچس «دوستی قدیمی از دوران وکالت» مانتگیو بود. مانتگیو یادداشتی برایش گذاشت و پرسید آیا میتوانند برای صحبت دربارۀ موضوعات محرمانه با هم ملاقات کنند؟ پرچس در پاسخ آدرس مجتمع پزشکی قانونی در سنت پانکراس را داد و شوخی معمولش را در ضمیمه نوشت: «البته یکی دیگر از راههای رسیدن به اینجا این است که تمام کرده باشی.» پرچس در جنگ جهانی اول جنگیده بود. در کنار توپخانۀ صحرایی پزشکی کرده و بهخاطر «رشادت چشمگیر و عشق به خدمت» صلیب نظامی گرفته بود. تا سال 1918 جنگید، تا اینکه ترکشهای گلولۀ توپ تکۀ بزرگی از دست چپش را کند. وقتی دوباره جنگ شروع شد، تقریباً پنجاهساله بود. برای جنگیدن خیلی پیر بود، ولی «با تمام وجود دلش میخواست به جنگ برود». اتفاقاً قبلاً تمایلش برای کمک به سرویسهای اطلاعاتی و در صورت لزوم «تحریف واقعیت برای حفظ امنیت» را نشان داده بود. وقتی یکی از جاسوسان آبور، به نام ویلیام رولف، در سال 1940 سرش را داخل فر گاز گذاشت و خودکشی کرد، پرچس لطف کرد و رأی به «سکتۀ قلبی» داد. در همان ماهی که یادداشت مانتگیو را گرفت، او را فراخوانده بودند تا پروندۀ پل مانوئل را بررسی کند. مانوئل مأمور سرویس اطلاعاتی فرانسۀ آزاد بود که بعد از بازجویی به ظن انجام مأموریت برای دشمن، او را در حالی یافتند که در انباری در لندن حلقآویز شده بود. پرچس او را «بینهایت سطحی» معاینه کرد.
پیشگفتار نویسنده
فصل اول: صیاد ساردین
فصل دوم: ذهنهای پرپیچوتاب
فصل سوم: اتاق شمارۀ 13
فصل چهارم: هدف: سیسیل
فصل پنجم: مردی که وجود داشت
فصل ششم: رویکردی رمانگونه
فصل هفتم: پَم
فصل هشتم: کلکسیونر پروانه
فصل نهم: الکس عزیزم
فصل دهم: خائن پینگپنگباز
فصل یازدهم: جویندۀ طلا
فصل دوازدهم: جاسوس کیکپز
فصل سیزدهم: مینسمیت با کشتی رهسپار میشود
فصل چهاردهم: وداع با بیل
فصل پانزدهم: شیرین و برازنده
فصل شانزدهم: ردپاهای اسپانیایی
فصل هفدهم: کودتای کولنتال
فصل هجدهم: هضم مینسمیت
فصل نوزدهم: بیخوابی هیتلر
فصل بیستم: سراف و هاسکی
فصل بیستویکم: یک فنجان چای دلچسب
فصل بیستودوم: قلاب، نخ و وزنه
فصل بیستوسوم: افشای مینسمیت
فصل بیستوچهارم: سرگذشت شخصیتها
ضمیمه
سپاسگزاری
دربارۀ نویسنده
نویسنده: بن مک اینتایر
مترجم: فهیمه سادات کمالی
زبان: فارسی
ناشر چاپی: نشر خوب
تعداد صفحات: 231
موضوع کتاب: کتابهای تاریخ جهان
نسخه الکترونیکی: دارد
نسخه صوتی ندارد
بنابراین اگر به کتابهای تاریخی، به ویژه جنگ جهانی علاقه دارید، بدون تردید شیفتهی کتاب عملیات اتاق 13 خواهید شد. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب مرتبط دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.