دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

ماشین بنز شهید مطهری با رنگ خاص و منحصر به فرد و سه خاطره خودرویی از ایشان+عکس 

شنبه، 22 اردیبهشت 1403
ساعدنیوز: استاد شهید مرتضی مطهری یک ماشین بنز داشتند که اکنون به عنوان یکی از اموال به جا مانده از ایشان در معرض دید عموم گذاشته شده است.

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی ساعدنیوز به نقل از تسنیم، علامه مرتضی مطهری در سال 1351 یک دستگاه سواری مرسدس بنز سبزرنگ 230S با مدل 1966 را از شخصی به نام ابراهیم زین العابدینی خریداری کرد که هم اکنون در منزل شخصی ایشان که به موزه تبدیل شده در خیابان شهید کلاهدوز تهران نگهداری می شود.

علی مطهری فرزند استاد خاطره ای درباره احتیاط ایشان در مورد رانندگی دارد.

وی در مصاحبه ای با یکی از جراید می‌گوید: «من تازه هیجده ساله بودم. گواهی نامه رانندگی هم گرفته بودم و خیلی دوست داشتم که رانندگی کنم. ما راننده داشتیم و گاهی که افراد خانواده می خواستند با هم مسافرت کنند، افراد خانواده راحت نبودند. من خیلی دوست داشتم که خودم رانندگی کنم و افراد خانواده راحت باشند. البته یکی دو بار هم با ایشان به قم رفته بودیم و تقریباً به رانندگی من اطمینان پیدا کرده بود. تابستان قرار شد به مشهد برویم، اصرار داشتم که رانندگی ماشین به عهده من باشد. ایشان تردید داشت و گفت: جاده هراز خطرناک است و شما تجربه ندارید و... وقتی با اصرار من روبه رو شد، گفت: حداقل تا آمل که جاده ای خطرناک دارد با راننده برویم و بعد از آن شما رانندگی کنید. من قبول نکردم و خلاصه اصرار من باعث شد که خودم رانندگی کنم. حرکت کردیم و من هم برای اولین بار بود که در این جاده رانندگی می کردم، ماشین هم پر از مسافر بود. خلاصه در یکی از پیچ ها ماشین جلوی ما ناگهان ترمز کرد و من از پشت سر محکم به او کوبیدم! هر دو ماشین خسارت جزئی دید و پس از رضایت راننده ای که با او تصادف کرده بودیم، حرکت کردیم ولی ایشان یک کلمه به من چیزی نگفتند. حتی وقتی به مشهد رسیدیم، گفتند: خیلی خوب رانندگی کردی!»

با مرور خاطره دیگری که علی مطهری در روزنامه کیهان آورده است، می توان با مفهوم جدا کردن عوام فریبی از ساده زیستی در گفتار و رفتار استاد شهید مطهری آشنا شد. او می گوید: «در ایام انقلاب در اثر تبلیغات غلط برخی نیروهای چپی تلقی غلطی از مفهوم ساده زیستی رایج شده بود. از دیدگاه اینها ساده زیست کسی بود که حتی از ضروریات و نیازهای ابتدایی زندگی خود هم صرف نظر کند. مثلاً اینکه استاد مطهری به لحاظ تراکم کار و فعالیت خود در بخش های مختلف جامعه ناچار بود که اتومبیل و راننده داشته باشد در نظر اینها نوعی تجمل به شمار می رفت. از جمله چیزهایی که استاد به شدت در برابر آن ایستاد همین تلقی غلط بود. روزی که ایشان قرار بود در یکی از دانشگاه ها آن سخنرانی معروف خود تحت عنوان اهداف روحانیت و مبارزات را ایراد کنند ماشین ایشان که وارد دانشگاه شد به لحاظ همان جوّی که وجود داشت یکی از همراهان پیشنهاد کرد که استاد مقداری قبل از رسیدن به سالن سخنرانی از ماشین پیاده شوند و تا سالن سخنرانی پیاده بروند. ایشان به هیچ وجه نپذیرفتند و فرمودند: من از ریاکاری بدم می آید وقتی به لحاظ کثرت کار به اتومبیل نیاز دارم چرا باید آن را کتمان کنم؟ مگر دارم کار خلافی مرتکب می شوم؟... و تا دم در محل جلسه با همان اتومبیل رفتند.»

خاطره دیگری به نقل از سایت استاد شهید مطهری - یکی از دوستان ما که مرد نکته سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت، اسمش را گذاشته بود منطق ماشین دودی. می گفتیم منطق ماشین دودی چیست؟ می گفت من یک درسی را از قدیم آموخته ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می شناسم.

وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه ها دورش جمع می شوند و آن را تماشا می کنند و به زبان حال می گویند ببین چه موجود عجیبی است!

معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می کردند. کم کم ساعت حرکت قطار می رسید و قطار راه می افتاد. همین که راه می افتاد بچه ها می دویدند، سنگ برمی داشتند و قطار را مورد

حمله قرار می دادند. من تعجب می کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می کند.

این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود.

این نشانه ی یک جامعه ی مرده است، ولی یک جامعه ی زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی خبرتر.

پس اینها علائم حیات و موت است. البته اینها دو علامت بارزتر و مشخص تر حیات بودند که عرض کردم و الّا علائم دیگر هم دارد.


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز دوشنبه 03 دی
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
صحبتهای جالب و اشکبار مهران مدیری درباره عشق عمیق مادرانه/ خودش چه بغضی هم کرد!
رونمایی از همزاد و بدل محسن تنابنده بازیگر سریال پایتخت و سعید آقاخانی بازیگر سریال نون خ با شباهت زیاد+فیلم
(تصاویر) جشن بزرگ برای محسن قرائتی به پاس سال ها خاطره خوب
تبدیل پایان نامه به مقاله
ترجمه تخصصی کتاب
فرزند تازه معمم شده سیدحسن نصرالله امروز در بیت رهبری میهمان رهبر معظم انقلاب شد+عکس
چاپ مقاله در مجله (ISI, SCOPUS, ISC, PUBMED و علمی پژوهشی) معتبر+ صفر تا صد+ ویدئو آموزشی
از بازار چه خبر؟ | قیمت سکه و طلا امروز یکشنبه 2 دی 1403 + جدول
اگر یک بار تنگه هرمز را ببندیم تا شریعتمداری دلش خوش بشود و حکومتی هم به جلیلی بدهیم، دیگر همه چیز تمام و مشکلات حل می‌شود
پذیرش تضمینی مقاله علمی پژوهشی