به گزارش سایت خبری ساعدنیوز به نقل از فرادید، در این گزارش قصد داریم به موضوعی بپردازیم که همواره برای بشر از جایگاه خاصی برخوردار بوده است: ارتباط با مردگان. این کار را از طریق صحبت با افرادی انجام خواهیم داد که تجربه چنین کاری را دارند.
احتمالا یکی از بهترین روش هایی که می توان به واسطه آن ابهامات پیرامون مسئله مرگ را حل کرد، صحبت با کسانی است که آن دنیا بوده اند و یا با آن دنیا ارتباط گرفته اند! از این رو، بشر از ابتدا مشتاق یافتن راهی بوده که بتواند با ساکنین دنیای غیب ارتباط برقرار کند.
از نگاه تاریخی می توان به کتاب اول سموئیل در عهد عتیق نگاه کرد؛ جایی که پادشاه طالوت (شائول) یک جادوگر را متقاعد کرد که روح سموئیل نبی، مشاورش، را احضار کند تا بتواند از او در جنگ پیش رو یاری بجوید. در یونان باستان نیز معبدی به نام "اوراکل مردگان" بر فراز تپه ای مقدس بنا شده بود تا به عنوان مکانی برای ارتباط بین ساکنین این دنیا و آن دنیا مورد استفاده قرار گیرد.
روح گرايى
اما در دهه ابتدایی قرن نوزده میلادی بود که اَشکال امروزی ارتباط گرفتن با مردگان پایه گذاری شد. در قرن 19 از روح گرایی یا اسپیریتوالیسم (Spiritualism) به عنوان راه حلی برای برقراری ارتباط با دنیای دیگر یاد می شد. روش کار نیز اینگونه بود که شخصی که از قدرت کافی برای میانجی شدن بین دنیای کنونی و دنیای ارواح برخوردار بود، به عنوان واسطه یا "مدیوم" استفاده می شد.
اکثر مدیوم ها چنین وانمود می کردند که شخصیت هایی صادق و درست دارند و از توانایی ارتباط با مردگان برخوردار هستند اما اکثرشان فقط شارلاتان هایی بودند که به دنبال تیغ زدن افراد داغدار بودند.
مدیوم های قرن 19 در جلسه های احضار ارواح به شدت به تمهیدات شنیداری و نمایش های بصری مانند میزهای معلق، صداهای بدون منبع و همچنین نوشته شدن متنی خودکار بر روی صفحاتی سفید تکیه می کردند. این ترفندهای نمایشی و البته ترسناک چندان عمر طولانی نداشتند زیرا منتقدان واقعی بودن این عمل سریعا به مصنوعی بودن آن تکنیک ها پی بردند. یکی از افراد شکاک و منتقد، جادوگری مشهور به نام "هری هودینی" بود.
جوئی نیکل، از منتقدان معاصر، جزئیات موردی را بازگو کرده است که شرکت کنندگان یک جلسه احضار روح متوجه ترفند به کار گرفته شده توسط مدیوم می شوند. در آن جلسه خاص، دو روح در اتاقی بسیار تاریک در حال نواختن ویالون هستند و دو مدیوم نیز داخل کابینتی قرار دارند که دست و پاهایشان نیز با طناب بسته شده است.
همه چیز به شکلی طراحی شده بود که مثلا آن دو احضار کننده ارواح نمی توانند عقلا دخلی در نواختن ویالون داشته باشند. اما یکی از شرکت کنندگان پیش از آغاز مراسم و بدون اطلاع مدیوم ها، جوهر دستگاه چاپ را بالای یکی از ویالون ها جایگذاری کرده بود. پس از اتمام مراسم و با روشن شدن چراغ، مشخص شد که جوهر بر روی تمام لباس های یکی از مدیوم ها ریخته شده بود. احتمال می دهم که شرکت کنندگان با پرتاب تخم مرغ به سمتشان از آن ها بدرقه کرده باشند!
در دوران اخیر نیز مدیوم های مشهوری مانند جان ادوارد و سیلویا براون خودشان را به عنوان رابط بین دنیای زنده ها و مردگان معرفی کرده اند با این تفاوت که از تکنیک های مشکوک استفاده نمی کنند. در این جلسات، مدیوم سوالاتش را از شخصی خاص پرسیده و آن شخص که انگار به دنیای دیگر متصل است، به سوالات پاسخ می دهد.
این مدیوم ها کاملا هنرمندانه از هنر "قرائت سرد" استفاده می کنند. قرائت سرد هنری است که در آن شخص واسطه با زبردستی تمام سوالاتی مهم و ابهام برانگیز را مطرح می کند و به دقت به زبان بدن و واکنش های کلامی پاسخ دهنده توجه می کند. در این اقدام، تلاش های بی اساس کنار گذاشته شده ولی در عوض به واکنش های پررنگ به شدت توجه می شود تا بلکه در ادامه چیزی عاید احضار کننده روح شود. حتی ممکن است که مدیوم ها برای اجراهای زنده از قبل با حضار هماهنگ شوند و به ناگهان مکالمه ای را با شخصی بی گناه راه بیندازند که بعدها بتوانند از آن اطلاعات استفاده کنند تا وی را کاملا مجذوب خود کنند.
اما بخت با طرفداران احضار روح یار نبود زیرا آن دو مقاله نتوانستند از زیر ذره بین دانشمندان دیگر به سلامت عبور کنند و بسیاری از پژوهشگران به خاطر کنترل تجربی ضعیف و تفسیر جانب دارانه داده ها آن دو پژوهش را زیر سوال بردند. حتی مسئله اسپانسر مالی نیز به شهرت علمی آن دو مقاله ضرر زدند: بخشی از هزینه ها توسط شبکه تلویزیونی HBO و برای ساخت یک مستند جذاب تلویزیونی پرداخت شده بود. همچنان نیز وحدت جامعه علمی است که باعث شده هیچ روانشناسی نتواند آزمایشی صحیح را تحت شرایط دقیق آزمایشگاهی انجام دهد.
اما تخته ویجا با تمام ماجراهای مرموزش سرانجام در دهه 20 میلادی توانست از شهرت عمومی گسترده ای برخوردار شود و درست در همان سال ها بود که بر شهرت ناپیدای عمل احضار روح افزوده شد. مردم به سرعت ترسیدند که مبادا احضار روح به عنوان ابزاری برای شیطان و دیگر نیروهای اهریمنی قرار گیرد. حتی این موضوع که کلیسای کاتولیک نیز تهدید عمل احضار روح را جدی لحاظ کرده و تلاش کرده تا محبوبیت آن را از بین ببرد، موجب افزایش اهمیت این عمل نزد طرفدارانش گشت. گرچه امروزه نیز بسیاری مدعی هستند که از چنین توانایی هایی برخوردارند.