1. معمای لومیا 960:
در اواخر صحبت رییس شعبه به شوخی و برای امتحان شخص به فرد مهندس گفت اگر پس از استخدامت در اینجا به تو پیشنهاد بدم که تا زمان تولید گوشی لومیا 960 دو سوم حقوقت را بدهم و بعد از تولید آن گوشی حقوقت را 6 برابر کنم چه می کنی؟ فرد گفت بی شک پیشنهاد شما را رد میکنم!
سوال: چرا شخص در حالی که این پیشنهاد میتونست خیلی خوب باشه با اطمینان و سریعا این پیشنهادو رد کرد؟
پاسخ معمای لومیا 960:
شخص از روی عکس های تبلیغاتی مدل های پیشین فهمید که نام گوشی ها الگو گرفته از ساعت می باشد و چون ساعت 9:60 نداریم پس گوشی لومیا 960 هیچوقت تولید نخواهد شد. بنابراین او با قبول این پیشنهاد ضرر می کرد. پس پیشنهاد را قاطعانه رد کرد.
2. معمای دزدی کیف معلم:
روزی در مدرسه ای کیف معلمی را دزدیدند و براساس شواهد بدست آمده پنج نفر به نام های A,B,C,D,E متهم می شوند.
این پنج نفر چنین می گویند:
A: من کیفی بر نداشتم. من هیچ وقت دزدی نکرده ام. کار D بود.
B: من کیفی برنداشتم. پدرم خیلی ثروتمند است و من خودم کیف دارم. E می داند دزد کیست.
C: من کیفی برنداشتم. من قبل از شروع سال تحصیلی E را نمی شناختم. کار D بود.
D: من این کار را نکردم. کار E بود. A دروغ می گوید که من کیف را دزدیده ام.
E: من کیفی برنداشتم. B کیف را برداشت. C حرف مرا تایید می کند چون سالهاست مرا می شناسد.
►بعدا اولیای مدرسه با تطمیع توانستند از این پنج نفر اعتراف بگیرند که هر یک از آنها دو جمله راست و یک جمله دروغ گفته است.
سوال: چه کسی کیف را دزدیده است؟
پاسخ معمای دزدی کیف معلم:
چون هر کدام دو جمله ی راست و یک جمله ی دروغ گفته اند، و همچنین همه جمله ی من این کار را نکردم را گفتند، پس برای آن که نفری دزدی نکرده باشد باید کس دیگری را متهم کند چون در ازای دزد بودن آن شخص و متهم شدن دیگری آن شخص دو جمله ی دروغ گفته است و این با فرض مساله تناقض دارد. بنابراین B که کسی را متهم نکرده است دزد است. اگر بار دیگر بخوانید می توانید تمام جملات راست و دروغ را معلوم کنید.
جمله ی دروغ همه رو واستون رنگی کردم تا کاملا واضح شه:
A: من کیفی بر نداشتم. من هیچ وقت دزدی نکرده ام. کار D بود.
B: من کیفی برنداشتم. پدرم خیلی ثروتمند است و من خودم کیف دارم. E می داند دزد کیست.
C: من کیفی برنداشتم. من قبل از شروع سال تحصیلی E را نمی شناختم. کار D بود.
D: من این کار را نکردم. کار E بود. A دروغ می گوید که من کیف را دزدیده ام.
E: من کیفی برنداشتم. B کیف را برداشت. C حرف مرا تایید می کند چون سالهاست مرا می شناسد.
3. معمای قدیمی انیشتین:
به گفته ی انیشتین در قرن 19 ام فقط 2 درصد افراد قادر به حل این معما بودند. امتحان کنید که آیا قادر به حلش هستید؟
- در خیابانی پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
- در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
- این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند. و یکی از آن ها ماهی نگه داری می کند.
سوال: کدامیک از آنها در خانه ماهی نگه می دارد؟
آنچه باید بدانید:
- مرد انگلیسی در خانه قرمز زندگی می کند.
- مرد سوئدی یک سگ دارد.
- مرد دانمارکی چای می نوشد.
- خانه سبز رنگ در سمت راست خانه سفید قرار دارد.
- صاحب خانه سبز قهوه می نوشد.
- شخصی که سیگار پالمال می کشد پرنده پرورش می دهد.
- صاحب خانه زرد سیگار دانهیل می کشد.
- مردی که در خانه وسطی زندگی میکند شیر می نوشد.
- مرد نروژی در اولین خانه زندگی می کند.
- مردی که سیگار بلندز می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
- مردی که اسب نگهداری می کند کنار مردی که سیگار دانهیل می کشد زندگی می کند.
- مردی که سیگار بلومستر می کشد آبجو می نوشد.
- مرد آلمانی سیگار پرنس می کشد.
- مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
- مردی که سیگار بلندز می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.
پاسخ معمای قدیمی انیشتین:
این معما توی سایت های مختلف به شکل های مختلف طرح شده ولی در نهایت یک جواب اصلی داره که به شرح زیره:
4. معمای غول چراغ جادو:
♦ روزی پسری يک چراغ جادو پيدا می کند.
♦ غول چراغ جادو از او می خواهد که يک آرزو کند تا براورده اش کند.
♦ ولی پدر آن پسر فقير است و مادرش نابينا و خواهرش بچه دار نمی شود.
سوال: پسر چگونه با يک آرزو همه ی مشکلات خانواده اش را حل کند؟
توجه: آرزو نبايد کلی باشد يعنی نباید آرزو کند که آرزوی همه براورده شود و غيره.
راهنمايی: آرزوی پسر بايد اتفاقی باشد که در آينده قرار است رخ دهد.
پاسخ معمای غول چراغ جادو:
آرزو کند که: مادرش بچه ی دخترشو تو تخت طلا ببینه.
یا آرزو کند که: مادرش نوه ی شوهر پولدارشو ببینه.
5. معمای دهقان و گوسفند ها:
دهقانی تعدادی گوسفند برای فروش به شهر برد.
- نصف آنها به اضافه نیم گوسفند را به نفر اول فروخت.
- نصف به اضافه نیم از گوسفند های باقی مانده را به نفر دوم فروخت.
- و نصف به اضافه نیم از گوسفند های موجود را نیز به نفر سوم فروخت.
- و با 4 گوسفند که برایش باقی مانده بود به ده برگشت.
سوال: او چند گوسفند به شهر برده بود؟
پاسخ معمای دهقان و گوسفند ها:
او 39 گوسفند به شهر برده بود.
اثبات:
1- نصف به اضافه نیم گوسفند رو به نفر اول می دهد و اگر 39 گوسفند داشته باشیم یعنی 20 گوسفند فروختیم و 19 تا باقی می مونه.
2- نصف به اضافه نیم گوسفند رو هم نفر دوم می خره، یعنی 9.5 به اضافه نیم، میشه 10 تا كه نفر دوم می بره و 9 تا باقی می مونه.
3- نصف به اضافه نیم گوسفند دیگه، یعنی 5 تا گوسفند هم به نفر سوم می دهد كه از 9 تای باقیمانده كم می شه و در نهایت 4 گوسفند براش باقی می مونه.
روش حل:
کافیست معما را از آخر به اول حل کنیم:
1- در آخر 4 گوسفند برایش باقی ماند. این در حالی است که نصف به علاوه ی نیم گوسفند باقی مانده اش را به نفر سوم داده بود، پس یعنی نصف منهای نیم گوسفند برایش باقی ماند که همان 4 تاست. پس نصف گوسفندان قبلیش برابر 4.5 است. پس او 9 گوسفند داشت. و تا اینجا نتیجه می شود دو برابر 4 به علاوه ی 1 گوسفند داشت.
2- در مرحله ی قبلی اش 9 گوسفند داشت که به همان شیوه فروخته شدند که طبق قاعده دو برابر 9 به علاوه ی 1 گوسفند در مرحله ی قبلی اش داشت که می شود 19 گوسفند.
3- در مرحله ی قبلی اش 19 گوسفند داشت که به همان شیوه فروخته شدند که طبق قاعده دو برابر 19 به علاوه ی 1 گوسفند در مرحله ی قبلی اش داشت که می شود 39 گوسفند.
6. معمای کاشف بی باک:
کاشف بی باکی قصد دارد پياده از دل بيابانی خشک و بی آب و علف بگذرد. اگر عبور از اين بيابان شش روز طول بکشد و او بتواند هر تعداد که می خواهد همراه با خود ببرد، در صورتی که خود او و هر کدام از همراهانش قادر به حمل آذوقه کافی برای چهار روز يک نفر باشند.
سوال: وی با ياری چند تن می تواند به خواسته اش برسد؟
توجه: به دنبال ساده ترين جواب باشيد.
راهنمایی: کسانی که فرد را همراهی می کنند می توانند در بین راه برگردند.
پاسخ معمای کاشف بی باک:
کاشف می تواند مسافت شش روزه را به ياری دو همراه به پايان برساند.
سه مرد در حالی که هر کدام ذخيره ی آب و غذای چهار روز را حمل می کنند به راه می افتند. در پايان نخستين روز يکی از همراهان جيره يک روز را به هر يک از دو مرد ديگر تحويل دهد و خود به نقطه ی شروع سفر برمی گردد. در پايان روز بعد همراه دوم جيره ی يک روز ديگر را به کاشف تحويل می دهد و خود نيز به نقطه ی آغاز بر می گردد. اکنون کاشف، آب و غذای کافی در اختيار دارد و می تواند سفر چهار روزه ی باقيمانده را به تنهايی به پايان برساند.
4 سال پیش