خلاصه داستان فیلم 13 گربه روی شیروانی
در سرزمینی به نام سومارای (خارج از سیاره زمین) زمانی که فرمانروا با اهریمن پیمان می بندد تا در برابر کمک به فرزنددار شدن او، شوهر اولین دخترش را اهریمن انتخاب کند. اهریمن در سودای تصاحب فرمانروایی، مردی ترسو به نام عودکا را برای همسری دختر فرمانروا برمی گزیند، عودکا به سیاره زمین فرار می کند و سال ها بعد فرستاده ای برای بازگرداندن او، راهی می شود …
نکاتی درباره فیلم 13 گربه روی شیروانی
عنوان بندي و سكانس افتتاحيه فيلم توقع تماشاي اثري متفاوت در عرصه جلوه هاي ويژه رايانه اي را ايجاد مي كند . در ادامه گريم هاي سنگين دور از دسترس سينماي ايران و فضا هاي خيالي و خوش پرداخت اين توقع را بيشتر مي كند . خلق فضاهاي ذهني ، گريم شخصيت هاي گربه -انسان ، چشم هاي درخشان موجودات سياره اي ديگر ، در كنار تدوين قابل توجه و همسو با سليقه مخاطب كم حوصله اين روزگار براي سينماي كشوري كه همواره بواسطه نبود امكانات مناسب ، از توليد آثار خيال پردازانه پرهيز مي كند تحولي در اين عرصه محسوب مي شود . اما همه اين ويژگي ها در بخش هاي فني توليد رخ مي نمايد و فيلم در بديهي ترين نياز خلق يك اثر قابل توجه ، ضعفي غير قابل وصف دارد. سيزده گربه روي شيرواني مانند دو تجربه سينمايي قبلي فيلمساز "تعقيب" و " تارزان و تارزن " فيلمنامه اي پر ضعف دارد . اين فيلم بيش از هرچيز از شخصيت پردازي و نبود روابط مستحكم در درام رنج مي برد . ذوق زدگي فيلمساز و دو همراه فيلمنامه نويسش از دست يابي به سوژه اي قابل اجرا در سينماي تخيلي ايران باعث شده از پرداخت مناسب فيلمنامه و تامل در روند داستاني باز بمانند و با شتاب به سوي توليد پيش بروند و همه اين شرايط فيلم را به اثري سطحي و ناماندگار بدل كرده است .داستان مبارزه خير و شر تا پايان عمر سينما و شايد تا پايان دنيا كهنه نشود ولي آنچه بوي كهنگي به چنين سوژه اي مي دهد پرداخت ساده انگارانه و عجولانه است. نويسندگان فيلمنامه حتي به ضروري ترين سئوال هاي شكل دهنده داستان پاسخي نداده اند و به همين منوال داستان هاي موازي و ناكارآمدي را به پيكره خط اصلي و بي ماجراي فيلم تزريق كرده اند .تصميم اهريمن در فريب پادشاه سياره اي ناشناخته موتور محرك اصلي داستان فيلم سيزده گربه روي شيرواني ست ولي آيا مخاطب دليل توجه اهريمن به پادشاه را تا پايان فيلم درمي يابد ؟ يااينكه در جايي از فيلم به تماشاگر القاء مي شود چرا اهريمن وارد اين معامله شده است و از اين معامله چه سودي مي برد ؟ اين يعني فقدان دلايل براي اساسي ترين عنصر درگيري در داستان كه پيكره فيلمنامه را در وجهي منطقي تشكيل مي دهد كپي برداري هاي نا پخته از معروفترين آثار سينماي جهان ديگر بيماري فيلم است . از نام فيلم كه بدون منطق و ضرورت برگرفته از اثري كلاسيك با عنوان " گربه روي شيرواني داغ " است كه بگذريم كپي برداري از ويژگي هاي شخصيتي و روند داستاني از فيلمي چون ترميناتور غير قابل چشم پوشي است .آنچه مسلم است نتيجه كپي برداري از چنين اثر شاخصي در هر شرايطي مضحك و غير قابل باور است . نحوه فرود شخصيت هاي اصلي به زمين در ميان جرقه هاي الكترونيكي و باد و تاريكي و حضور آن ها در يك جشن بي ربط با داستان ، همچنين در گيري بي دليل شخصيت ها با آدم هاي زميني آنچنان منزجر كننده است كه جايي براي شكوه باقي نمانده . پادشاه يك سياره خيالي فرزندي ندارد و آرزوي داشتن فرزند او را افسرده كرده است . اهريمن از اين فرصت استفاده كرده و با او وارد معامله مي شود . 13 دختر به او عطا مي كند به شرط آنكه اگر خواستگاري براي نخستين دختر او پيدا نشد ابتدا پادشاه و در ادامه هرسال يكي از فرزندان اورا به گربه تبديل كند . در زمان موعود اهريمن خواستگار دختر اول را فراري مي دهد و قرار داد خود را به اجرا مي گذارد . خواستگار به زمين مي گريزد و دخترك به دنبال او مي رود ، ديگران گربه مي شوند و آخرين دختر پيدا كردن خواهر و خواستگار خواهرش را شرط ازدواج قرار مي دهد . به اين واسطه خواستگار او نيز راهي زمين مي شود . اهريمن نيز براي جلوگيري از اين اتفاق دشمن ديرينه خواستگار دختر آخر را به زمين مي فرستد . تمام پيچيدگي داستان در همين چند سطر خلاصه مي شود كه با انتخاب ساده ترين راه انتقال و توسط راوي در فصل اول فيلم بيان مي شود .بناي داستاني ، ازهمين ابتدا به سستي گذاشته شده است ماجراهايي كه در ادامه فيلم برروي زمين رخ مي دهد آنقدر سطحي و بي ربط است كه بازگويي و سئوال پرسيدن در مورد دلايل و روابط ميان ماجاهاي آن جز به سخره گرفتن مخاطب نتيجه ديگري ندارد . فيلمسازي كه در فصل ابتدايي نشان داده از امكانات و توانايي متناسب با سينماي ايران به خوبي استفاده كرده در ادامه فيلم به دلايلي كه نام كلي آن را سطحي نگري مي گذاريم سعي دارد با استفاده از دم دستي ترين الگوهاي سينماي تجاري مخاطب را ناراضي نگه دارد ولي چنين نمي شود .عبدالعلي زاده در تمام طول فيلم ، داستان خود را براساس تصادف پيش ميبرد . تصادف هايي كه حتي منطق تصادف را در خود ندارند . اين اتفاقات تصادفي در شكلي كاملا زننده در سراسر فيلم ديده مي شود . جريان فيلمفارسي وار و ساده انگاري در پيشبرد و جمع بندي داستان نيز ديگر آفات فيلم هستند .نيازي به ياد آوري صحنه خواب هندي نيست كه ديگر اوج ظرافت هنري كارگردان است . شخصيت ها به سطحي ترين شكل معرفي مي شوند با اين همه به خاطر نداشتن شناسنامه و اثر مشخص بر روند داستان باز هم الكن مي مانند .آقاي كارگردان در ساختار بخش زميني داستان نيز دچار ابتذال شده است . نماهاي بي ربط تعقيب و گريز كه بصورت موازي با ديگر بخش هاي داستان تدوين شده تنها به واسطه استفاده از چند شوخي رنگ باخته در طول فيلم بكار آمده است . زد و خورد ها كه بخش عمده فيلم را تشكيل مي دهندعلي رغم كيفيت و مقبوليت در سكانسهاي اوليه درادامه فيلم به شدت كودكانه جلوه مي كند.بر اين خوراك بيافزاييد بازي بازيگران كه بويي از فضاي تخيلي داستان نبرده است. توجه كنيد به راه رفتن حسام نواب صفوي كه اصرار دارد شخصيت شبه رباتيك يك نابود كننده را ارائه كند ولي در نهايت حس بدي را در مخاطب ايجاد مي كند. همچنين رفتارهاي محمد رضا گلزار كه بيشتر به يك جوان عاصي تهراني مي خورد تا موجودي از يك سرزمين ناشناخته . محمد رضا شريفي نيا و گوهر خير انديش هم كه تكرار خود هستند . سيروس گرجستاني چيزي در چنته نقش خود نمي گذارد . حتي نيما فلاح به غير حركات آكرباتيك كه ويژگي بازي اوست نكته اي به فيلم نمي افزايد . مهناز افشار هم كه يك انسان معمولي ست . دختركي كه به دنبال بخت خود مي گردد و با نحوه بازي اش فيلم را به دهه 50 سينماي ايران پرتاب مي كند . توجه كنيد به صحنه اي كه دخترك از پنچر شدن چرخ اتومبيلش خبر دار مي شود . رفتار هاي او را كنار روند غير منطقي داستان بگذاريد كه پاي اورا با اتومبيل استيشن سارقين مي كشاند . همين يك سكانس براي مخاطب كافي ست تا سال ها پا به سالن سينما نگذارد و رنج سفر شهري ، هزينه بليت و خورد و خوراك را با استفاده از محصولات ويديوئي مجاز و غير مجاز بر خود هموار كند .درست است كه سينما دروغي بزگ است اما اين دروغ بزرگ دروغگويي بزرگ هم مي خواهد . فيلم تخيلي به معني بافتن هر چيز غير منطقي و ارائه آن به مخاطب نيست . سينماي تخيلي بيش از بقيه ژانر ها به شخصيت پردازي و روابط داستاني بر اساس منطق روايت وابسته است .در سينماي تخيلي مخاطب شناسي نيز به شدت رخ مي نمايد . چيزي كه فيلم سيزده گربه روي شيرواني از نبود آن رنج مي برد . بعيد است آقاي كارگردان هم بداند مخاطب فيلمش در كدام گروه سني يا قشر اجتماعي قرار مي گيرد . تناقض هاي آشكار موجود در روايت ، شخصيت پردازي و ساختار فيلم حتي كودكان را راضي نگه نمي دارد گرچه اين فيلم كمتر از هر مخاطبي مناسب كودكان است . شايد بتوان با گنجاندن چند صحنه رقص ، زد و خورد و يا شوخي تصويري مخاطبين را خنداند ولي اين ميزان خنده نشان دهنده رضايت مخاطب نيست .با اين همه لازم است فيلم " سيزده گبه روي شيرواني را چند باره تماشا كنيد . در اين تكرار گنجي پنهان نهفته است . چراغ روشن شده سينماي تخيلي وابسته به جلوه هاي ويژه با حضور مكرر تماگر خاموش نمي شود .
کارگردان فیلم 13 گربه روی شیروانی
علی عبدالعلی زاده متولد 1339 ارومیه، فارغ التحصیل کارگردانی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر است. وی فعالیت هنری را سال 1365 با کارگردانی فیلم کوتاه آغاز کرد. از دیگر فعالیت های او میتوان به عضویت در شورای فیلمنامه کودک و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی سال های (1369-1374)، مستند سازی در گروه جهاد صدا و سیما و سریال های تلویزیونی اشاره کرد.
بازیگران فیلم 13 گربه روی شیروانی
محمدرضا گلزار، محمدرضا شریفی نیا، مهناز افشار، مریلا زارعی، حسام نواب صفوی، سیروس گرجستانی، محمود بهرامی، محمود جعفری، نیما فلاح، گوهر خیراندیش، مونا نادرخانی، محمدرضا نادرخانی، مهرداد ضابطی تهرانی، علیرضا ابراهیم آبادی، سعید مشیرآذین، معصومه احمدی، فریاد ناظمی، فاطمه نظری، قادر انگوتی، پرهام کرمی، علی عبدالهی، حسن عظیمی، اکبر باقری، احمد ابراهیمی، امیرحسین مقاصدی، رامین عیسی زاده، اصغر باقری
سایر عوامل 13 گربه روی شیروانی
یوسف صمدزاده، کارن همایونفر، علی الهیاری، کامران قدکچیان
مشخصات فیلم 13 گربه روی شیروانی
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 3.1 از 10