خلاصه داستان فیلم آشفتگی
داستانِ «آشفته گی» درباره ی دو برادرِ دوقلو به نام باربد و بردیا است که نقش هر دو برادر را بهرام رادان بازی می کند. ظرفیت بالقوه ی خوبی که رادان با خرده اکت هایِ خشک و تصنعی، هیبتی جعلی و غیرواقعی، این فرصتِ نمایشی را هدر می دهد و ثابت می کند که هیچوقت یک بازیگر استاندارد و موفق نبوده است. در فیلم، باربد نویسنده ای ناکام و سرخورده و بردیا صاحبِ شرکت و موقعیتِ مالیِ خوبی است. بردیا و باربد چهار سالی می شود که با هم رابطه ندارند و پس از چهار سال همدیگر را ملاقات می کنند. آن ها برای قراردادِ کاریِ بردیا با هم راهیِ شمال می شوند. اما در جاده با هم به مشکل بر می خورند و به دلیلِ اختلافاتی که از کودکی در سبک و نوعِ نگاه به زندگی با هم داشتند، بحثشان تبدیل به جدل شده و برحسبِ یک پیشامد بردیا می میرد. نقطه عطفی که خیلی زود اتفاق می افتد. با مرگِ ناگهانیِ بردیا، باربد خودش را به جایِ برادر دوقلویش جا می زند. محرکِ حادثه ای که در ابتدا مخاطب را با داستانی جذاب روبه رو کرده اما در ادامه مخاطب را سرخورده می کند. باربد در نقشِ بردیا با واقعیت هایی مواجه می شود که انتظارش را نداشته است. او متوجه ارتباط بردیا با منشی شرکتش (دریا مشرقی) با بازی مهناز افشار می شود. باربد می فهمد که بردیا به کمک دریا مشرقی، لیدا ( همسرسابق بردیا) را در یک نقشه مشارکتی، به قتل رسانده اند تا املاک و شرکت لیدا را تصاحب کنند. حالا باربد در کالبد جدید صاحب اموال برادر است. دریا که معشوقه ی بردیا بوده، سعی می کند این رابطه را با باربد نیز حفظ کند. شوهر سابق دریا (ارژنگ) نیز تلاش می کند دریا را دوباره به دست آورد. تقابل این دو مرد بر سر دریا مشرقی ادامه دارد تا اینکه دریا مشرقی دو مرد خواستارش را با توطئه و دسیسه در مقابل هم قرار می دهد. دریا با اسلحه شوهر سابقش ارژنگ را می کشد و باربد را زخمی می کند و با دلار های باربد از کشور خارج می شود. دراین میان نامزد باربد (ترانه) سعی دارد بفهمد چه اتفاقی برای شوهرش افتاده است و در پایان باربد که متهم به قتل بردیا شده اعتراف می کند و راهیِ زندان می شود. بازی ای که باربد در آن وارد می شود باید پیچیده تر و بغرنج تر از چیزی باشد که در فیلم می بینیم. اما همه چیز خیلی کم مایه و سطحی اجرا می شود. داستانی که روی کاغذ پر کشش و پر عطف است اما این نقاط گره و کنش های به ظاهر هیجان انگیز و معمایی و این پتانسیل بالا و پر رمز و راز نمی تواند مخاطب را تا آخر همراه کند و باعث می شود تماشاگر قبل از اتمام فیلم از سالن سینما خارج شود.
نکاتی درباره فیلم آشفتگی
فیلم با تکیه بر ژانر/سبک «نوآر» ساخته شده است و ادعای نوآر بودن دارد، ژانری که بیش از آنکه ابژکتیو (بیرونی، شهودی و عینی) باشد، نظیر سبک ها و ژانرهای دیگر (از امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم گرفته تا وسترن و ترسناک و موزیکال)، محصولِ نوعی مداخله ی سوبژکتیو (ذهنی گرایی) است. نوآر، روایتِ «گذشته» از نگاهِ «حالِ» آشفته است. روایتی که به وسیله فلش بک (گذشته نمایی) بازگو می شود. فلش بکی که خود، شکست روایت و شکافی در روایتِ کلاسیک است. روایت از هم می پاشد تا فروپاشی، بهترین روایت برای نوآر باشد. در نوآر زمانِ حال، ناگهان قطع نمی شود تا گذشته پدید آید، بلکه «گذشته» به تدریج از درونِ «حال» ایجاد می شود و ضدِقهرمان یا راوی اول شخص، نقش تجزیه و انتزاعِ «گذشته» از «حال» را ایفا می کند. انتزاعی که جیرانی با فیلمِ «خفه گی» به طور نسبی و متوسط به آن پرداخت و در «آشفته گی» به نازل ترین و سطحی ترین حد ممکن رسیده است، طوریکه فقط سایه ای کمرنگ از آن به جا مانده است.
یکی از مهم ترین مؤلفه های نوآر راوی اول شخص است. استفاده از نریشن (صدای روی تصویر) که روایت را برای مخاطب قابل فهم کرده و ایجاد حسِ همزاد پنداری می کند. اما در فیلم «آشفته گی» روایت چند پاره است و زاویه دید هم مشخص نیست. داستان تا یک جایی از ذهن باربد نویسنده جلو می رود، از جایی به بعد ما دریا مشرقی را همراه می بینیم. همین پراکنده گویی شخصیتی در فیلم باعث ایجاد آشنازدایی و قطع ارتباط حسی مخاطب با فیلم می شود. در نوآرها مرز بین قهرمان و ضدقهرمان، مرز باریکی است که بیننده لبه ی آن قدم می زند و قدرتِ تشخیص خوب از بد و خیر از شر را دارد، اما در این فلیم نه تنها این مرز مغشوش و آشفته است بلکه بیننده نمی تواند هیچگونه حق یا مجازاتی را برای کسی متصور شود و این عمل باعث می شود هرگونه رخداد شاد یا غمگینی در فیلم هیچ واکنش عاطفی را در بیننده در بر نداشته باشد.
در فیلم آشفتگی مخاطب با یک فیلم نامنسجم به لحاظ فیلمنامه و کارگردانی طرف است و کارگردان همانطور که از نام فیلم پیداست فیلمنامه ای به شدت آشفته ای را در دست گرفته است.
در واقع کمیت فیلم در داستان پردازی و شخصیت پردازی به شدت می لنگد. اما فضاسازی فیلم فارغ از کهنه بودن و یا عدم تناسب با آن چیزی که ما از جامعه ایرانی حتی قبل از انقلاب می شناسیم، تا حدی پذیرفتنی و کمک کننده به ژانری است که فیلم دوست دارد در آن دسته بندی شود.
آشفته گی سعی دارد حس آشفتگی را به مخاطب انتقال بدهد اما بیشتر از آن او را درگیر حس آرامشی می کند که در پی خواب، ایجاد می شود. بازی های اسلوموشن و تئاتری ملال آور، ضعف استفاده درست از موسیقی و عدم داستان پردازی از آشفته گی فیلمی به واقع بد ساخته است و باور روایی قصه بیش از حد بی منطق است.
به نظر می رسد فقط کارن همایونفر وسط آشفته بازار آشفته گی می دانسته که برای این فیلم چه موسیقی فضاسازی می کند و همان را ساخته است. باقی زحمات عوامل تحت الشعاع فیلمنامه بد برباد رفته است.
شخصیت های اصلی فیلم آشفتگی
نقش اصلی این فیلم بهرام رادان است که نقش باربد و بردیا را بازی می کند. مهناز افشار در این فیلم مانند برخی از فیلم های قبلیش زوج هنری بهرام رادان است. مهران احمدی، نسیم ادبی، نازنین صلح جو و علی میلانی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
بازیگران فیلم آشفتگی
بهرام رادان، مهناز افشار، مهران احمدی، نسیم ادبی، نازنین صلح جو، علی میلانی، احسان محمدی
دیگر عوامل فیلم آشفتگی
مسعود سلامی ایمان امیدواری کامیاب امین عشایری مارال جیرانی بهرام دهقانی امین میرشکاری علیرضا علویان
مشخصات فیلم آشفتگی
ژانر :عاشقانه - جنایی - اسرار آمیز - هیجانی
زبان : فارسی
کارگردان :فریدون جیرانی