خلاصه داستان فیلم آتش بس
سایه، مهندس آرشیتک، برای طلاق از همسرش، یوسف که مهندس راه و ساختمان است نزد وکیل می رود اما تصادفا گزارش به مطب یک روانشناس می افتد و طبق پیشنهاد روانشناس نحوه آشنایی و مسائل مربوط به زندگی مشترکش با یوسف را برای دکتر تعریف می کند دکتر پس از ملاقات با یوسف به این زوج پیشنهاد می کند که…
نکاتی درباره فیلم آتش بس
فیلم آتش بس، از دیدگاه های مختلف قابل تحلیل است و پیش از هر چیز، به عنوان یک فیلم سینمایی، تحت مباحث ساختاری می گنجد و می توان میزان موفقیت فیلمساز را در اجرای فرمی که برگزیده و قرادادهایی که بنا نهاده بررسی کرد. از زاویه روابط بینامتنی نیز فیلم آتش بس، با دیگر آثار کارگردان، یعنی فیلم هایی چون دو زن، نیمه پنهان، زن زیادی و واکنش پنجم قابل بررسی است. از سوی دیگر، فیلم حاضر، دارای ژرف ساختی روانشناسانه است که از کار لوچیاکا پاکیونه، نویسنده کتاب «شفای کودک درون» (یا کودک شب های درون) تأثیر گرفته است. پس طبیعتا می توان پیروزی نویسنده را از این دیدگاه بررسی کرد.هم چنین می توان نسبت فیلم تهمینه میلانی را با گرایش فمنیسمی اش سنجید. به ظاهر آتش بس به عنوان آتش بسی در دفاع فمنیسمی از زن و رویکردی به روابط عقلانی بین زن و مرد، در مسیر اعتلای خانواده و نه گسست و فروپاشی رقابت آلود جنسی، معرفی شده است و آن را گامی در اعتدال بخشی و رهایی از دگم های زنانه فیلساز دانسته اند. در پایان، فیلم مدعی است که اثری آموزشی برای بالا بردن سطح فکر افراد جامعه است.از نظر ساختاری، فیلم آتش بس، کاری به ظاهر مدرن است. اما موشکافی درونه فیلم نشان می دهد که در پس آن، ساختارهای فیلم های آموزشی ایدئولوژیک دوران استالین، فیلم های دوران انقلاب فرهنگی چین، گروه چهار نفره و آثار آموزشی انقلاب های چپ خفته است و این بار در خدمت شعارهای لیبرالیستی، مدرن و پر ایدئولوژی پنهان فیلم درآمده است.ویژگی این ساختار، رها کردن گریبان روایت از ظرایف شخصیت پردازی و داستان گویی کلاسیک، رهایی از کشمکش ها، تعلیق و پردازش عمیق روابط و مناسبات جزئی است؛ البته لیستم های غیر روایی در سینمای مدرن نیز، با استفاده از فاصله گذاری و ایده های پسادراماتیک، خویش را از قید و بند روش قدیمی داستان سرایی رهانیده اند و افق های جدیدی را در روایت غیر کلاسیک تجربه کرده اند؛ اما مشخصه سینمای تبلیغی بلوک شرق، با آثار هنری مدرن یا پست مدرن، و سطحی نگری و ساده انگاری تبلیغی آن است. در واقع، تنها در این فرم یک یا چند ایده تبلیغی بر بستر ایدئولوژی مورد دفاع دارید و با گزینش موضع یک دانای کل و صدای همه چیز دان، قطعی و یقین آلوده می کوشید. با خطابه، سخنرانی های یک طرفه، مونولوگ ذهنی، تأکیدهای تصویری، صحنه چینی سرد است در خدمت تبلیغ، و انواع شگردها و ساختارهای ساده انگارانه و یک جانبه ما را نسبت به احکام تان قانع سازند؛ ما را هدایت کنید؛ به ما آموزش بدهید و ما را به راه آورید آتش بس درست چنین اثری است. از این نظر، شیوه کار خانم میلانی را به فیلم فارسی شبیه دانسته اند. عده ای این شباهت را چون دلیلی برای ابتذال ساختاری فیلم های تبلیغی ایدئولوژیکی ساده انگار فیم میلانی ذکر کرده اند و عده ای هم آن را یک هوشمندی نیت دار، در خدمت انتخاب آگاهانه و ارادی ساختن گونه فیلم های تأثیر گذار آموزشی برای ارتقای آگاهی مخاطبان ارزیابی کرده اند. به عقیده من، هر چند شباهتی میان آثار خانم میلانی با ساختارهای فیلم فارسی پیش از انقلاب وجود دارد؛ ولی فیلم فارسی دارای عناصر سرگرم کننده و روایت های عاطفی ویژه خود بود و فیلمی چون آتش بس، هرگز به آن گرما و تأثیر خوبی که اکشن، زد و خورد، بزن و بکوب، ساز و ضرب، درس های اخلاقی و پایان خوش را چنان با هم می آمیخت که اشک به چشمان تماشاگر ساده لوح می آورد، دست نیافته است. و از این نظر، گاهی عقب تر از نمونه های لذت انگیز فیلمفارسی سرهم بندی شده، قرار دارد. تهمینه میلانی بی تردید تحت تأثیر شخصیت پردازی یکسویه و کشمکش های ملو دراماتیک با پس زمینه ای اجتماعی است؛ لیکن خامه دستی او در همه این زمینه ها، کاملاً قابل اشاره است نابه جا بودن رفتار آدم ها، غیر منطقی بودن شخصیت ها، کسب و کار، منش اخلاقی و باورها و نیز تناقض آمیز بودن موقعیت و منشأ طبقاتی و فرهنگ قهرمان های فیلم، نکته ای نیست که از چشم ها پنهان بماند.نکته دیگری که میلانی به سبک خود افزوده، حالت آموزشی است؛ چیزی که در برنامه های تلویزیونی برای زوج های جوان، با حضور روانشناسان مبرز، بسیار جذاب تر از آنچه در آتش بس وجود دارد، سر و سامان می یابد؛ برای مثال این مسئله در برنامه هزار راه نرفته جذاب تر به نمایش در آمده است؛ علاوه بر آنکه در این گونه برنامه های تلویزیونی، کارشناس روانشناسی، آدمی عالم و واقعی، و نه آتیلا پسیانی است که نقش او مضحکه یک روانشناس واقعی است، زیرا روانشناس ماهر، پیش از هر چیز، نسبت به واژه خود موضعی جانبدارانه دارد و میان جنس مرد و زن فرقی قائل نیست؛ اما آتیلا پسیانی در نقش روانشناس، برابر مرد موضعی کاملاً محکوم کننده و برابر زن، حالتی تأیید گر دارد و تنها از شیرین کاری های قهرمان زن تعجب می کند؛ شیرین کاری هایی که در نقاط مختلف فیلم، کاملاً قابل محکوم کردن و نفی است! در ویژه نامه های تبلیغی آتش بس آمده است:«لوچیا کاپاکیونه» از نویسندگان و روان شناسان معروف آمریکایی است که هم روانشناسی را در دانشگاه های معتبر آمریکا تدریس می کند و هم به کار روان درمانی می پردازد. وی در هالیورد مشاور والت دیسنی بوده است. مهم ترین کتاب او شفای کودک درون است که به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده و در ایران نیز «گیتی خوشدل» آن را به فارسی برگردانده است. میلانی می گوید: چندی پیش در سفری که به خارج کشور داشت، هنرمندی موضوع این فیلم را نه به صورتی که در فیلم وجود دارد، برای او مطرح می کند و به او می گوید. فکر می کند که این موضوع، سوژه خوبی برای زوج های جوان باشد. میلانی پس از این، از طریق همین هنرمند، با زنی ایتالیایی با نام کاپاکیونه آشنا می شود که کتابی با عنوان کودک شب های درون نوشته و میلانی تصمیم می گیرد، بر اساس این کتاب، فیلمی با موضوع طنز بسازد.به اعتقاد میلانی، در آتش بس، این موضوع فیلم بود که به او نشان داد، قالب فیلم باید چگونه باشد؛ مانند فیلم دیگه چه خبر؟ که درباره سنت و مدرنیته بود. میلانی می گوید: «در فیلم آتش بس، صرفا قصد خنداندن تماشاگر را نداریم و هدف ما پول درآوردن و بیزنس نیست، بلکه بالا بردن سطح فکر افراد جامعه است».حال آیا آتش بس، اثری است که سطوح فکر افراد جامعه را بالا می برد؟در حقیقت نقد فیلم را از همین آخرین جمله کارگردان درباره فیلم می آغازیم. آتش بس چه می گوید که طرز فکر افراد جامعه باید با آن بالا برود؟ این ارتقای فکر، به چه صورت و به وسیله چه نیروی بالا برنده ای تحقق می یابد؟ به وسیله فیلمنامه و حرف هایی که از زبان شخصیت بیرون می آید یا با قدرت تأثیر یک اثر هنری و ساختار مستحکم و مؤثر، و فرم خاص آن؟ آیا اساسا فیلم ها قدرت بالا بردن سطح فکر افراد جامعه را دارند؟بدیهی است که مواد آموزشی، در صورت جذب و عمل، جامعه را بیدارتر و آگاه تر می کنند آیا آتش بس فیلمی آموزشی است یا اثری سینمایی که هدف آن، طنز، تفریح، لذت و سرگرمی است؟ فیلم آتش بس، با مراجعه یک زن جوان به روانشناس و شرح ماجرای خود و همسر کارخانه دار جوان و امروزی اش و بحران های زندگی زناشویی آن دو آغاز می شود. در جای جای فیلم، گفت وگوی این دو، شرح رویدادها و عدم آگاهی کودک درون، اجازه دادن به سرکشی های کودکانه، نظیر لجبازی، پنهان کاری، زورگویی و کنترل آنها، موجب وقوع بحران شده است. آنان می خواهند خود را بر دیگری تحمیل کنند و بالاخره مرد و زن در پی مشورت با روانشناس، دوره ای از تنها ماندن موقت را تجربه می کنند تا با کودک درون خود آشتی کنند و ضمنا افراد بالغ، حقوق طرف مقابل را به رسمیت بشاسند.در سکانس پایانی، لحظه ای در حضور روانشناس آنان، نوع اخطار و مکالمه قبلی را تکرار می کنند؛ اما این بار همه چیز یک شوخی است. آنها بالغ شده اند و فیم به خوبی و خوشی پایان می یابد.به ظاهر این فیلم شایسته تصوری است که کارگردان درباره آن تبلیغ کرده است و می تواند با سیمای آموزشی خود، طرز فکر زوج های جوان را ارتقاء دهد. افراد میان سالی را به فکر وادارد و به افراد سالخورده اطمینان ببخشد که اشتباهات آنان تکرار نخواهد شد. اما به نظر من، تا زمانی که خود کارگردان، از علم (روانشناسی) به عنوان ابزاری در خدمت نگاه ایدئولوژیک خود سود می جوید و به مدعای خود، در این فیلم بررسی علمی و بی طرفانه بحران یک زوج مدرن، بدون پیشداوری وفادار نیست، باید گفت که ضروری است ایشان نخست سطح فکر خود را بالا ببرند و از بهره جویی ابزاری از علم، به دلخواه خود چشم بپوشند و سپس منادی رجوع به متخصص و ارج نهادن به امدادهای علمی برای نجات زندگی هایی شوند که بحران های آن زاده خود جهان مدرن است. دلایل من برای ضرورت تغییر طرز فکر همراه با پیشداوری خانم میلانی، تا جایی که به فیلم های او بستگی دارد، گوناگون است.دوستداران سینمای ایران به یاد دارند که تهمینه میلانی، مهم ترین بخش شهرت خود را مدیون برداشت های فمنیسمی اش است که در فیلم های خود، به تبلیغ آنها می پردازد. وقتی او دو زن، نیمه پنهان، زن زیادی، واکنش پنجم و... را می ساخت، بسیاری از منتقدان، به دلیل شعارهای روشنفکرانه قهرمانان آثار او، چشم بر ضعف های بنیادین می بستند. میلانی از همان فیلم ها، با پند از تأثیر در افکار مخاطبان، و به ویژه قشر متوسط مدرن، شروع به تبلیغ فمنیسم کرد و آن را پنهان هم نکرد. بالاخره انسان آزاد است که اندیشه های مختلف را تجربه و باوری را حمل کند که با همه شعور، تأمل و تفکرش، به درستی اش معترف می شود.نقد اندیشه و درستی و نادرستی تفکر یک فیلم، نکته دیگری است. هدف من در اینجا این است که تهمینه میلانی چیزی را آموزش می داد که خود به صحت آن پایبند نبود و حقیقتی را عَلَم می کرد که ناگریز، همه جا باید کم و کاست و ضعف آن را با جعل و تحریف پر کند. بدتر اینکه برای اثبات حقانیت برداشت زنانه از جهان، به افراد جاهلی متوسل گردد و فراموش کند که جاهل با زنی درست همان سیمای مبتذل زندگی مردانه است که مردان متفکر، خود از آن تبری می جویند. سویه فیلمفارسی وار آثار میلانی، با این اَکشن انطباق دارد.اما بی باوری به آنچه میلانی، خود مدعی آموزش آن است از آنجا رخ می نمایاند که او با تحریف وضع مردان برابر زنان، با ارائه چهره ای یکسویه، سیاه، مطلقا ستم گر و بیماروار از مردان و چشم فرو بستن به زندگی و انواع مشکلات مردان، آثارش را به تبلیغ تفکری دگم بدل می سازد. بی تردید سلطه، خشونت و جبر مردان و عدم تساوی در حقوق انسانی، به اندازه عدم توجه به تفاوت زنان و مردان، مذموم و فاجعه آمیز است؛ نه در ایران، بلکه در همه جهان، ما به دلیل جاهلیت و عدم اجرای فرامین آسمانی، با ستم بر زنان که برخاسته از جهل، خرافه و زورگویی جنس مذکر است. چیزی که طی قرن های متمادی، تفکر فئوداری و ارباب و رعیتی پروده شده و به سختی از اذهان قبیله ای زدوده می شود. نخستین مبشر ضرورت زدودن این تفکر جاهلی مردان، اسلام و پیامبر آن حضرت محمد9 بوده که با ارتقای زن به یکی از وجوه هستی، نشاندنش در کنار نماز، با برترین معنا، فرم، زبان و کلام، زن را فرا برده است. حال خانم میلانی که تازه به میدان دفاع از زنان گام نهاده، به شیوه ای دل مشغول دفاع است که در اصل تحقیر زن است. ساختن چهره ای مردانه از زن و نیاز دفاع او به تحریف واقعیت همه مردان، حقارت بار است، زیرا او نشان می دهد که با واقع گرایی، عقل، منطق و استدلال، نمی توان از زن دفاع کرد و باید به جعل پرداخت؛ در حالی که ستم بر زنان و دیدن انواع فشارها بر مردان، آن قدر در جهان ما وسعت دارد که نیازی به تصویر یک جانبه و ساختگی نداریم.در فیلم آتش بس نیز این مشکل وجود دارد. شخصیت پردازی ها به گونه ای است که از تماشای برابر و بی طرفانه موقعیت مرد و زن جلوگیری می کند.روانشناسی در این فیلم، یک مجسمه تأیید زن و تکذیب مرد است. او برابر کنش های خطا آلود زن، تنها تعجب می کند؛ اما به مرد مدام اندرزهای ریز و درشت، دال بر ضرورت تغییر می دهد. از قرار این فیلم، ساخته شده تا مردان خود را تغییر دهند؛ چه تغییری بر این که اگر همسرشان را یا مرد غریبه ای در اتومبیل شخصی اش دیدند و مرد سرگرم تماشای عاشقانه زن و زن در حال لبخند دلفریب بود و بعد زن همه ماجرا را پنهان کرد و با آرتیست بازی فیلم های ارزان بهاء سر شوهرش کلاه گذاشت و به بلاهت بارترین وجه، با رخت شویی او را فریب داد. مرد «غیرت» کهنه را کنار بگذارد؛ چشم بر هم نهد و اگر تا آخر عمر در ذهنش پرسشی هولناک داشت، آن را ندیده بگیرد. این راه حل خانم میلانی برای بالا بردن طرز فکر زنان است. بدیهی است همه این فضای جعلی امری پوچ است. مردان هزاران بار، همسران شان را در اتومبیل هایی می بینند که خانم ها را به مقصد می رسانند و هرگز آنها را مورد بازجویی قرار نمی دهند که چرا اتوبوس سوار نشده و سواری سوار شده؛ مردان به همسران شان که شریف اند و برای گرداندن چرخ زندگی به جان می زنند، اعتماد دارند و زنان هم در برابر پرسش مردان، با صداقت حرف راست را می گویند، زیرا کاسه ای زیر نیم کاسه ندارند. این واقعیت با واقعیت جعلی فیلم آتش بس، زمین تا آسمان فرق دارد. مهم تر از این تناقض فیلم است. پسر جوان امروزی فیلم، هرگز رفتارهایی ندارد که کارگردان برای او در نظر گرفته است؛ در نتیجه روانشناسی فیلم، نه علم که یک جعل در خدمت ایدئولوژی فمنیسمی است. خانم میلانی خود نیازمند آموزش و واقع بینی است.
کارگردان فیلم آتش بس
تهمینه میلانی متولد 1339 تبریز، فارغ التحصیل معماری از دانشگاه علم و صنعت است. وی فعالیت سینمایی را سال 1358 در کارگاه آزاد فیلم در زمینه تحقیق برای فیلمنامه شروع کرد و در آنجا درباره چند فیلمنامه مانند «زیر سایه تفنگ»، «شهید اندرزگو»، و «سرب» کارهای تحقیقاتی انجام داد. فعالیت در سینمای حرفه ای را سال 1361 به عنوان دستیار کارگردان و مدیر هماهنگی با فیلم به نمایش در نیامده «خط قرمز» آغاز نمود و در زمینه تدوین نیز در همان فیلم با عباس گنجوی همکاری کرد، همچنین با مشارکت ابوالحسن داودی دفتر تولید فیلم «آرتافیلم» را تأسیس نمود. وی داوری چندین جشنواره داخلی و خارجی از جمله: 1- داوری در فستیوال فیلم شیکاگو - 2003 2- رئیس هیأت داوران جشنواره شبهای سیاه - استونیا - 2004 3- داوری جشنواره تونس - کارتاژ - 2004 4- داوری جشنواره کرالا - هندوستان - 2005 5- داوری جشنواره فیلم کلن - آلمان - 2006 6- رئیس هیأت داوران جشنواره فیلم بانکوک - تایلند - 2006 7- داوری فستیوال آسیا پاسفیک - استرالیا - 2009 8- داوری جشنواره منبر طلایی تاتارستان - 2011 9- داوری جشنواره بین المللی فیلم GOA - هندوستان - 2011 10- داوری جشنواره بین المللی فیلم داکا - بنگلادش - 2012 11- داوری جشنواره آسیا پاسفیک - استرالیا - 2012 12- داوری جشنواره فیلم مالاتیا - ترکیه - 2013 13- رئیس هیأت داوران جشنواره فیلم اربیل کردستان - 2014 14- داور بخش بین الملل فستیوال فجر - 89 را عهده دار بوده است.
بازیگران فیلم آتش بس
محمدرضا گلزار، مهناز افشار، آتیلا پسیانی، کیکاوس یاکیده، احمد مهران فر، نیلوفر خوش خلق، محبوبه بیات، واختانگ نرسی کرکیا، محمد نیک بین، السا فیروزآذر، حسن گل مهدی، امیر افتخار، بابک والی، محمد باباحیدر، الناز فیروزآذر، حمیدرضا هدایتی، جواد ثریا، علی اصغر طبسی، زندیش حمیدی، نسرین شهبازی، امیر دهنوی، کاوه آشنا، علی حسن خانی، رامین فیروزآذر، پریسا میلانی، شیدا اصغری، ساقی حیدری، محمدرضا گودرزی، فرهاد پورجعفری، سهیل امیری، اصغر احمدزاده، نگاره تسلیمی
سایر عوامل فیلم آتش بس
- كارگردان:تهمينه ميلاني
- برنامه ريز:عباس خواجه وند
- دستيار كارگردان:عباس خواجه وند
- گروه كارگرداني: عباس خواجه وند، السا فيروزآذر
- منشي صحنه: فرناز اميرجمشيدي
- نويسنده:تهمينه ميلاني
- تهيه كننده: محمد نيك بين، تهمينه ميلاني
- مدير توليد: محمدصادق آذين
- مدیر فیلم برداری:علیرضا زرین دست
- گروه فيلمبرداري: هومن سلماسي، افشين گودرزي، كوروش سيگارودي، مهدي شبرو،بهنام سليماني، احسان صفرپور
مشخصات فیلم آتش بس- ژانر :اجتماعی، کمدی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 6.73 از 10