خلاصه داستان فیلم بچه های ابدی
نگار در آستانه ازدواجش با ایمان درمی یابد که او تعهدی در زندگیش دارد که نمی تواند آن را به خاطر ازدواج، نادیده بگیرد. نگار دچار تردید می شود. آیا به ایمان حق دهد و آینده زندگی مشترکشان را با نفر سومی تقسیم کند یا …
نکاتی درباره فیلم بچه های ابدی
پوران درخشنده از معدود فیلمسازان زن ایرانی است که در عرصۀ سینمای داستانی حضوری متداوم داشته است. او در بیشتر فیلمهایش درونمایه های خانوادگی را دستمایه قرارمی دهد و سبکی احساسگرا و اغلب عامه پسند را بکار می بندد.درخشنده در شمار قابل توجهی از آثاراش به گرفتاری های کودکان و نوجوانانی می پردازد که از ناتوانی های ذهنی و جسمی رنج می برند. گرایش به چنینموضوعاتی در بازار مکارۀ سینمای ایران البته ستایش برانگیز است اما به خودی خود موجب تولید فیلمهای خوب نمی شود. «بچه های ابدی» فیلم تازه اکران شدۀ پوران درخشنده مصداق همین واقعیت است.ایمان و نگار، دوجوان سازگار، قصد دارند ازدواج کنند اما کسی بین آنها واقع شده است. بعد از مرموزسازی های غیر ضروری متوجه می شویم که این مانع کسی نیست مگر علی برادر نوجوان ایمان که به سندروم داون ((Down syndrome دچار است و وابستگی عاطفی شدیدی به ایمان دارد. سیندروم داون نوعی اختلال کرموزومی است که باعث ناتوانی ذهنی می شود.با اینکه عامۀ مردم این دسته از معلولان ذهنی را به خاطر ظاهر مغول گونۀ آنها «مونگول» می نامند، فیلم «بچه های ابدی» از تکرار این اسم پرهیز می کند و در بخشهای آموزشی خود به مخاطبان می فهماند که نیازهای احساسیِ اینگونه اشخاص همانند افراد عادی است و توانبخشی می تواند سازگاریِ آنها را با محیط افزایش دهد.زحمتِ بخشهای آموزشی را نگار می کشد، دختری که بیش از حد خوب و باگذشت مجسم شده است. او پس از تردیدی گذرا تلاش می کند پدر و مادر اش را از طریق فیلمهایی که درباره مبتلایان به سندروم داون گرفته با این موضوع آشنا سازد تا بتواند موافقتِ آنها را برای ازدواج با ایمان جلب کند. اما والدینِ نگار پس از مواجهه ای ناموفق با علی از خیر این وصلت می گذرند.حال پرسش منطقی این است که اگر نگار حاضر به پذیرفتن علی در کنار ایمان است چرا باید بخاطر والدین اش دست از عشق خود بکشد؟ از آنجا که موضوع ازدواج در این فیلم تابعی است از موضوع محوری داستان یعنی معلولیتِ یکی از اعضای خانواده، طبیعی است که پرداختن به چند و چون آن گذرا باشد، اما آیا قانع کننده نیز هست. در هر حال روشن است که سینمای رایج در ایران به جای به چالش کشیدنِ فرهنگ نابهنجاری که جوانها و والدین را گرفتار یکدیگر ساخته است، اغلب آن را چون اصلی بدیهی می پذیرد و حتی ترویج می کند.سرمایه گذار «بچه های ابدی» یک موسسۀ توانبخشی است و طبیعی است که نکات آموزشی و نماهای تبلیغی برای این موسسه نیز در لابلای داستان گنجانده شوند. اما مسئله این است که عدم نظارتِ سختگیرانۀ تهیه کننده ای حرفه ای (به غیر از خود فیلمساز) باعث شده است تا این فیلم میانِ درامپردازی (قالب روایی) و آموزش (قالب خطابه ای) تلو تلو بخورد و با گامهای سست داستانِ نه چندان منسجم خود را به پیش برد.«بچه های ابدی» همانندِ بیشتر فیلمهای ایرانی گفتارمحور است. بدین طریق هزینه های تولید کاهش می یابد و دیگر لازم نیست نویسنده و کارگردان و تیم تولید برای خلق و اجرای صحنه های کلیدی، پیچ و خم های بسیاری را از سر بگذرانند.اشکالی که بعد پیش می آید این است که صحنه ها را سکون فرا می گیرد و احساسات و تنش ها به عینیت درنمی آیند. اینجاست که دیالوگ یا حالات چهرۀ بازیگر باید به زور نقص موجود را جبران کند که نمی کند. بخصوص اگر بازیگران در حد و اندازۀ بیانِ چنین احساسات پیچیده ای نباشند که نیستند. این موضوع بخصوص در مورد بازیگر نقش ایمان صدق می کند.برای نمونه در صحنه ای که ایمان در آخرین تلاش خود قصد دارد موافقت پدر نگار را جلب کند، تنها با گفتن این مطلب که پس از نگار عاشق کس دیگری نخواهد شد، موفق می شود پدر نگار را آنچنان تحت تأثیر قرار دهد که رضایت بدهد و بگوید خودتان می دانید! به همین سادگی و در یک نشست و به یاری سازهای کوبه ای مشکل فیصله می یابد تا فیلم وارد پارۀ دوم خود بشود.علی که تنها نابازیگر خوبِ فیلم نیز هست، از آسایشگاهی که موقتاً در آن بستری بوده گریخته است. مشکلِ تازه این است که چطور علی را پیداکنند. یک ناتوانِ ذهنی تک و تنها از شمالی ترین نقطۀ تهران سرازیر شده است به پایین، اما به شلوغیِ مرکز شهر نرسیده همان بالا یک زن ساقی مواد مخدر او را در پارک جمشیدیه فریب می دهد و با خود به دخمۀ معتادان در حاشیۀ شهر می برد تا بعد از او در پخش مواد مخدر استفاده کند. طبیعی است که ورود علی به این محیط بیمارگونه خودبخود تنش زاست اما پرداخت صحنه ها (دکوپاژ، بازی ها و مونتاژ) آنچنان کشدار و باسمه ای است که نیروی تازه ایجاد شده را هدر می دهد.از طرفی این پرسش در ذهن باقی می ماند که آیا بهتر نبود از همان آغاز دختری را به جای علی در نقش ناتوان ذهنی می گذاشتند؟ مگر نه اینکه دختران آسیب پذیرتر از پسران اند؟ اخبار تجاوز به دخترانی که دچار معلولیت ذهنی بوده اند را بارها شنیده و خوانده ایم. چندسال پیش اعدام دردناکِ دختر نوجوانی در شمال کشور ضربۀ هولناکی به وجدانهای بیدار وارد آورد. با کشتن او هم متجاوزان در امان ماندند هم قاضیِ پرونده که سن او را بالاتر برآورد کرده بود و از ضعف ذهنی او (که می توانست دلیلی برای نجات اش باشد) بهانه ای برای اعدام اش تراشیده بود...در چنین شرایط وحشتناکی چرا نباید یک کارگردانِ با سابقۀ زن از جایگاه و اعتبار خود استفاده کند تا خطراتی را که متوجه اینگونه دختران است به تصویر بکشد و یا دست کم گوشه ای از آن را به مخاطبان القاء کند؟ سینماگرانِ ما اگر انگیزه و امکانِ نقد قوانین ضد انسانیِ حاکم بر کشور را ندارند، چرا حتی از پرداختن به پی آمدهای این قوانین که در گرفتاری های مردم نمودار می شوند، طفره می روند؟ سینمایی که نه آگاهی بخش باشد نه مفرح، به چه درد ملت می خورد. آیا به همین خاطر نیست که مردم از سینما گریزانند؟بازگردیم به کلاف وارفتۀ داستان در «بچه های ابدی»: دلسوزیِ آبکیِ زن ساقی در نهایت باعث می شود که علی به سادگی از خطرِ جانی که او را تهدید می کند رهایی یابد اما او دوباره آوارۀ بزرگراه های شب می شود. اینکه پلیس در این بین کاری از پیش نمی برد و یک گمشدۀ ناتوان را به نزدیکان اش نمی رساند، خود واقعیتی است که فیلم بطور ضمنی آن را مطرح می سازد اما زیرکانه از تأکید بر آن می پرهیزد. فیلمساز که راه حل نابی به ذهن اش نرسیده است که چگونه علی را به خانواده اش برگرداند به ناچار او را وارد تونل رسالت می کند تا پس از ناله ها و خدا خدا گفتن های بی حاصل، خودرویی به او بزند و بگریزد و سر وته فیلم هم بیاید.حال گناه علی چیست که باید با دست و پای شکسته تا مدتها در تخت بیمارستان بیفتد و درد بکشد، هیچکس نمی داند. این ایمان بوده است که بخاطر نیازهای خود علی را به محیط پراضطراب و ترسناکِ آسایشگاه سپرده است و سهل انگاریِ مسئولان آنجا هم موجب فرار علی شده است. چرا علی به جای این عاقلانِ خاطی مجازات می شود، آن هم در فیلمی که بخشی از مخاطبان آن کودکان و نوجوانان هستند؟ خلاصه اینکه جایِ عدالتِ ملودراماتیک در پایانِ این فیلم اخلاقی به شدت خالی است و نمای خوش بینانۀ پایانیِ فیلم نیز این کاستی را جبران نمی کند.
کارگردان فیلم بچه های ابدی
پوران درخشنده متولد 7 فروردین 1330 در کرمانشاه، کارگردان است. فیلمساز، تهیه کننده، محقق و نویسنده فعال ایرانی در 7 فروردین ماه سال 1330 در شهرکرمانشاه به دنیا آمد، او تحصیل تکمیلی خود را در مدرسه عالی تلویزیون و سینما گذراند و در سال 1354 در سازمان صدا و سیما شروع بکار کرد و در همان زمان فیلم طاعون که درباره طاعون در کردستان به سال 1328 است را تهیه کرد. سال بعد نیز 1355 درباره چهارشنبه سوری و نیز فیلمی درباره مراسم سنتی نواحی مختلف ایران موسیقی نواحی ایران را سال 1356 تولید کرد. موج، جانماز، سجاده، تحقیقی درباره زنان، اشتغال و صنایع دستی در کردستان در سال 1357 فیلم های مستند «چشمه های آب معدنی راه هراز»، به تصویر کشید و همان سال مستندهای سه گانه صنایع دستی را در کردستان تولید کرد. «موج، سجاده، جانماز»، «نازک کاری»، «گلیم». الیاف طبیعی و مصنوعی (4 قسمت) مستندی تحقیقی درباره نخ، ابریشم و پشم و الیاف مصنوعی را ساخت. سال 59-1358 با ساخت فیلم مستند «چرخها می چرخند» را تولید نمود که نگاهی به مسایل رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه ها بخصوص ایران ناسیونال (ایران خودرو فعلی) را به تصویر کشاند. «شوکران» 17 قسمت که از سال 1369 تا 71 طول کشید مستندی است درباره پدیده اعتیاد در زنان، مردان و کودکان در ایران و مسئله قاچاق مواد مخدر و راههای پیشگیری آن. پوران درخشنده عضو انجمن های فیلمسازان زن آمریکا (WIF)، کارگردانان مستقل آمریکا (IFP)و مرکز بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان) نیز هست. درخشنده از معدود فیلمسازان زن است که در دهه 60 به این عرصه آمد و بازتاب مسائل کودکان و نوجوانان خاص با نگاه آمیخته به احساس را شاید بتوان مولفه مشترک فیلم هایش دانست. در بررسی کارنامه 9 فیلم پوران درخشنده شاید بیش از هر چیز دغدغه مسائل کودکان و نوجوانان از وجوه مختلف را بتوان مولفه ای مشترک محسوب کرد. وی با تمرکز بر مسائل خاص کودکان و نوجوانان تلاش می کند دریچه ای جدید برای نزدیک شدن به این قشر آسیب پذیر جامعه پیدا کند که با انتخاب های این فیلمساز خود به گونه ای خاص تر هم می شوند. "رابطه" اولین فیلم بلند سینمایی اوست. فیلمی ساده است که به شکل گیری رابطه میان معلم و پسرکی گنگ می پردازد که آرزوی حرف زدن دارد. رابطه ای که به واسطه نوع حضور و برخورد معلم باعث جاری شدن اولین کلمات نامفهوم بر زبان پسرک می شود. تأکید بر لحظات دراماتیک فیلم با نوع پرداخت و تصویرسازی، کمک زیادی می کند به برجسته کردن روند شکل گیری این رابطه و اهمیت ایجاد انگیزه اولیه در پسرک که تشویق معلم آن را بارور می کند. "پرنده کوک خوشبختی" به فاصله یکسال او در این فیلم همین مضمون را در رابطه یک دختر و معلم طرح می کند. هر چند خاستگاه و منشأ گنگ شدن دختر با کودک فیلم "رابطه" متفاوت است، ولی باز هم تأکید بر شکل گیری رابطه ای عاطفی که می تواند به نوعی مشکل کودک را حل کند، تم مشترک این دو فیلم است. در این فیلم هم پرداخت و بزرگنمایی بار احساسی موقعیت چیده شده به کمک تأثیرگذاری فیلم می آید. "زمان از دست رفته" و "عبور از غبار" دو فیلم بعدی درخشنده در یکسال هستند که اولی باز هم به کودکان و این بار مسئله فرزندخواندگی می پردازد. "عبور از غبار" مهجورترین فیلم کارنامه درخشنده است که از تصنع و احساسات زدگی به دور است و به تم مشترک و مورد علاقه این فیلمساز می پردازد. این بار شکل گیری رابطه میان معلم و دانش آموز صرفاً منجر به حل معضل و مشکل شاگرد نمی شود، بلکه این بار معلم است که به نوعی گشایش می رسد. جالب تر اینکه این گشایش براساس شکل گیری رابطه ای مطابق با الگوهای کلاسیک، میان معلم و شاگردی است که دچار نوعی تضاد و درگیری اولیه بوده اند. تأکید بر غربت معلم و همسرش که بیماری زن آن را برجسته تر می کند، موقعیتی بحرانی برای آنها تدارک می بیند که سرانجام به دست مادر شاگرد مسئله دار حل می شود و به نوعی پیام انسانی خود را هم با لحنی متعادل در زیرلایه فیلم به مخاطب منتقل می کند. "عشق بدون مرز" با مضمون کودکانی که در کش و قوس کشمکش های پدر و مادر دچار لطمه می شوند و با نگاه به بازتاب زندگی در غرب و مسائل برخاسته از آن بر زندگی کودکان، فیلمی تا حدی نامعمول در کارنامه درخشنده محسوب می شود. فیلمی که محصول مشترک بودن، حضور بازیگران خارجی و فیلمبرداری در خارج از کشور هم نتوانست به جذابیت های نداشته آن چیزی بیافزاید. جوایز: فیلم "هیس… دخترها فریاد نمی زنند" او در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر ، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد برنده دیپلم افتخار از اولین دوره جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم «رابطه» برنده لوح زرین بهترین فیلم از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» در سال 1366 برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از ششمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» در سال 1366 برنده دیپلم افتخار از سومین جشنواره فیلم زنان از آرژانتین برای فیلم های «پرنده کوچک خوشبختی» و «زمان از دست رفته» برنده مشعل طلایی از دومین جشنواره فیلم غیرمتعهدها در کره شمالی برای فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی فیلم بلند از بیست و یکمین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان
بازیگران فیلم بچه های ابدی
شهاب حسینی، الهام حمیدی، هادی مرزبان، پانته آ بهرام، آهو خردمند، فرزانه کابلی، مهدی میامی، فلور نظری، علی احمدی فر، علیرضا زمانی نسب
مشخصات فیلم بچه های ابدی
- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.98 از 10