خلاصه داستان به رنگ ارغوان
«شفق» یکی از اعضای گروه سیاسی که اوائل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سال ها تصمیم می گیرد برای دیدن دخترش «ارغوان» که دانشجوی دانشکده جنگل داری است مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام «هوشنگ» به عنوان دانشجو وارد دانشکده می شود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده می کند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطه ای عاطفی بوجود می آید...
نکاتی درباره فیلم رنگ ارغوان
جشنواره بیست و هشتم به پایان رسیده و یکی از پر سر و صداترین فیلم های این دوره "به رنگ ارغوان" برنده چهار جایزه بهترین فیلم، کارگردانی،فیلمبرداری و بهترین فیلم از نظر مخاطبان را به خود اختصاص داده است و جزو اولین فیلم های اکرانی بعد از جشنواره می باشد تا از سنگینی بار پنج ساله آن برای فیلمساز بکاهد. موفقیت "به رنگ ارغوان" را می توان از دو منظر منصوبین جشنواره و مخاطبان واکاوید. از این دو، نظر مخاطبان از اهمیت بیشتری برخوردار است چه آن که نظر و سلائق دست اند کاران جشنواره از توزیع جوایز روشن و واضح است.
هنرمند عضوی از جامعه ای است که در آن زندگی می کند و آفرینش یک اثر هنری را برای ابراز افکار، احساسات و یا عقاید خود در مورد مسائل پیرامونی همچون جنگ و صلح، پیروزی ها و شکست ها، شادی ها و غم ها، عدالت و ظلم و بسیاری دیگر از وقایع برمی گزیند. هر مخاطب می تواند تاویل و تفسیر ویژه ای از یک اثر در طول زمان داشته باشد اما هر چه به زمان آفرینش آن اثر نزدیک تر شویم دو عامل زمینه های پیدایش و پدید آورنده در تاویل و تفسیر پر رنگ تر می شود. برای مثال "رزمناو پوتمکین" ساخته آیزنشتاین 1925 در زمان خود علاوه بر نوع کارگردانی خلاق و برترین تکنیک های زمان خود، یک بار ارزشی در جهت تثبیت انقلاب مارکسیست لنینیستی روسیه داشت. اما با گذشت بیش از هشتاد سال احترام و ستایش جامعه هنر به آیزنشتاین و اثر هنریش به دلیل همان تکنیک های بدیع می باشد چه بسا اندیشه و اعتقادات او اکنون اگر به ضد ارزش تاویل نشود لااقل جایی در جامعه جهانی و حتی روسیه فعلی ندارد، که این به معنی تاویل دوگانه اثر در دو زمان با زمینه های کاملا متفاوت است که گاه می تواند این فاصله زمانی بسیار اندک باشد.
برای نقد دقیق تر "به رنگ ارغوان" ابتدا به شناخت سازنده فیلم و سبک او می پردازیم. فعالیت فیلمسازی ابراهیم حاتمی کیا را می توان به سه دوره تقسیم کرد که هماهنگی کاملی با تغییر و تحولات سیاسی ایران دارد.
دوره اول شامل آثاری مانند "هویت"، "دیده بان" و "مهاجر" است که در دوران جنگ ساخته شده و هدف فیلمساز به تصویر کشیدن شجاعت، ایثارگری و آرمان های رزمندگان حاضر در جبهه است. در این دوره او زمان و مکان را به جبهه اختصاص داده و همه حوادث و رویدادها در همین زمان و مکان اتفاق می افتد.
دوره دوم فیلمسازی او به حوادث و عوارض ناشی از جنگ می پردازد. این دوره با یازده فیلم از "وصل نیکان" شروع می شود و با فیلم "به نام پدر" پایان می پذیرد. این دوره را می توان دوران اعتراض وی نامید زیرا بدون استثنا تمامی فیلم های اوحامل پیام اعتراضی وی نسبت به مسئولین اجرایی وقت است. او بر این اعتقاد است که حامیان اصلی انقلاب تمام وقت، انرژی و حتی جان خود را برای حفظ انقلاب نثار جنگ نمودند اما پس از بازگشت از نبرد، عقبه جبهه ها یعنی شهرها را از دست رفته یافتند که دیگر جایی در آن ندارند، پست ها و مسئولیت ها را عده ای فرصت طلب، متصرف شده اند که آن ها را درک نمی کنند و حتی مورد بی مهری و اجحاف قرارشان می دهند. اوج این بینش را در "آژانس شیشه ای"می بینیم که حاج کاظم برای احقاق حق عباس دست به اسلحه می برد و شلیک می کند و مردم عادی را گروگان می گیرد و زمانی که کار بالا می گیرد، دستی از بالای دست او را تائید می کند، برایش یک بالگرد می فرستند تا او و عباس به اولین هواپیما برای اعزام به خارج از کشور برسند. "آژانس شیشه ای" فیلمی است که رسما کاربرد خشونت را برای احقاق حقوق عده ای خاص تجویز و موجه می کند. این روحیه جانبداری از نظامی گری نهادینه شده در فیلم های این دوره از فیلمسازی حاتمی کیا است.
دوره سوم فعالیت سینمایی حاتمی کیا تقریبا از سال .1384 به بعد است که تنها فیلم او یعنی "دعوت" را شامل می شود. می توان این دوره را دوره سکوت و خالی از اعتراض از نوع دوره دوم دانست و می توان انتظار داشت تا خودی ها بر مصدر امور باشند این سکوت ادامه خواهد یافت.
"به رنگ ارغوان" فیلمی متعلق به دوره دوم فیلمساز است که بعد از پنج سال از تاریخ تولید در دوره سوم فیلمسازی وی به نمایش درآمده است و همین امر باعث نتیجه گیری و قضاوت های متفاوت در مورد فیلم شده است. برای اثبات ادعای خود به سبک فیلمسازی آقای حاتمی کیا می پردازم حاتمی کیا در قالب یک داستان روایی دو عنصر کلیدی نمادسازی و شخصیت پردازی (بیشتر به صورت تیپ) را به کار می گیرد و زمینه را برای نطق ها و خطابه هایی به صورت دیالوگ یا مونولوگ آماده می سازد و بدین ترتیب عقاید و افکار خود را به مخاطب عرضه می نماید. "به رنگ ارغوان" نیز از این قاعده به دور نیست. اما از طرفی استفاده فراوان از استعاره ها و رمزگان ها درک لایه های زیرین را پیچیده تر می نماید. او جنگل و درخت را نمادی از جامعه ایرانی و شهروندان آن قرار داده است و بدین ترتیب مکان رویدادها و حوادث را نیز به صورتی نمادین در آورده است. دو شخصیت اصلی، ارغوان کامرانی (خزر معصومی) و هوشنگ ستاری (حمید فرخ نژاد) روایت فیلم را به پیش می برند ارغوان دختر دانشجویی است که پدرش با نام مستعار شفق (فرهاد قائمیان) به همراه مادرش راه مبارزه مسلحانه و زندگی زیر زمینی و مخفیانه را پیش گرفته اند و به همین دلیل سال هاست ارغوان را ندیده اند و او در دامان مادر بزرگی معتقد، مذهبی و مخالف رفتار و اعمال پسرش بزرگ شده است. شفق بعد از سالیان دراز قصد دیدن دخترش را دارد و همین باعث شده تا ارغوان سوژه شود و هوشنگ ستاری مامور اطلاعات، وی را زیر نظر داشته باشد. ستاری درمی یابد که ارغوان دختر خوبی است و پدرش را دوست دارد اما از لحاظ اعتقادی با وی بیگانه است. ستاری بتدریج به او دل می بازد و این ماجرا کشش دراماتیک فیلم را تامین می نماید.
به نظر می رسد همین روایت سطحی برای پوشش لایه های زیرین، مدت ها برای فیلم دردسرساز بوده است و حاتمی کیا با تبیین نیات اصلی خود برای مسئولین فعلی توانسته مجوز اکران فیلم را بگیرد. اما این لایه های زیرین چیست؟
اکنون به سبک فیلمساز یعنی نماد سازی و شخصیت پردازی باز می گردیم و آن را در یک پروسه، مورد توجه قرار می دهیم. بر خلاف تفسیر فیلم، روایت داستان تنها بر اساس تمرد یک مامور اطلاعاتی که عاشق سوژه اش شده و به رنگ او درآمده است شکل نگرفته بلکه داستان اصلی اعتراض دانشجویانی است که مخالف احداث جاده ای هستند که به بهای قطع درختان جنگل تمام می شود. به ظاهر این اعتراض از جنس جنبش های سبز می باشد. توجه نمایید که از نظر فیلمساز جنگل نماد جامعه.و درخت نماد انسان می باشد و از همه مهمتر محور اصلی فیلم درخت تنومند و مقدسی است که نماد ایمان و اعتقادات این جنگل است. ذکر گویان به دورش طواف کرده و بر پایش شمع روشن و نذر و نیاز می کنند. این درخت مکانی امن برای درماندگان است. این جا حوزه ارغوان است، بر شاخسار آن می نشیند و در این جا آرامش می گیرد، اغیار به آن راه ندارند اما هوشنگ ستاری نیز در این حوزه وارد شده در کنار ارغوان قرار می گیرد. قرار است جاده ای این درخت و درختان دیگررا نیز ریشه کن نماید. در اینجا سوالی مطرح می شود که مخاطبان باید برای آن جوابی پیدا کنند. اگر از طرح اولیه فیلم در سال های قبل از تولید بگذریم، این فیلم در سال 82-83 تولید شده است بنابر این در این سال ها چه کسانی قصد دارند درختان را به هر بهایی قطع نمایند و ریشه مذهب و درخت مقدس را از جا بکنند؟ و جاده ی منافع خود را از میان آن جنگل عبور دهند؟ با این همه ارغوان از درون فیلم و حاتمی کیا از بیرون اصرار دارند که این فیلم سیاسی نیست. بحث از مخالفانی که نبرد مسلحانه در پیش گرفته اند و نهاد امنیتی که در تلاش دستگیری آنهاست اگر سیاسی نباشد چیست؟ به فرض درست بودن این ادعای فیلمساز، سرپا ایستادن تماشاگران و سوت و کف زدن جانانه مخاطبان در پایان فیلم را چگونه توجیه می کنید؟ آیا دیدن یک فیلم رمانتیک یا اکشن آنها را چنین به وجد آورده است؟ خیر، مخاطبِ سال 88 این زمانی می اندیشد و فیلم را تفسیر می کند آن را متعلق به امروز می داند و سازنده اش را قهرمانی می پندارد که شجاعت اعتراض در این شرایط را داشته است. اگرچه فیلم را به رنگ ارغوان به او نشان داده اند اما مخاطب آن را به رنگ سبز جنگل می بیند. اکنون حاتمی کیا با این مخاطبان و فیلمساز قهرمانشان چه باید بکند؟
بازیگران فیلم رنگ ارغوان
حمید فرخ نژاد خزر معصومی کوروش تهامی بهناز توکلی رضا بابک فرهاد قائمیان نوال شریفی مزدک رستمی امیرحسین کهرم محمدعلی اینانلو اسماعیل کهرام سید مهرداد ضیایی
دیگر عوامل رنگ ارغوان
سیدجمال ساداتیان فردین خلعتبری حسن کریمی سهراب خسروی، ابراهیم حاتمی کیا
مشخصات فیلم رنگ ارغوان
ژانر :سیاسی
زبان : فارسی