خلاصه داستان بوسیدن روی ماه
احترام السادات ( شیرین یزدان بخش ) و فروغ ( رابعه مدنی ) دو مادر سالخورده ای هستند که سالها چشم به راه بازگشت فرزندانشان از جبهه جنگ هستند و حالا در غم دوری فرزندشان، دوستی بسیار نزدیکی به یکدیگر پیدا کرده اند. آنها هر هفته به ستاد شهدا می روند تا خبری از فرزندانشان بگیرند اما همیشه به آنها گفته می شود که خبری از فرزندانشان نیست تا اینکه در یک روز که احترام السادات به تنهایی به ستاد شهدا مراجعه می کند، به او گفته می شود که جسد فرزندش پیدا شده و بزودی آن را تشییع خواهند کرد. اما احترام السادات به علت رعایت حال فروغ که به سرطان مبتلا شده و پزشکان هم گفته اند مدت زمان زیادی در قید حیات نخواهد بود، از مسئول ستاد ( صابر اَبَر ) خواهش می کند تا به فروغ بگوید جسد پیدا شده متعلق به پسر اوست، اما مسئول ستاد به شدت با این تصمیم مخالفت می کند و...
نکاتی درباره فیلم بوسیدن روی ماه
روی ماه ثابت کرد در این مسیر استوار تر شده و قصد دارد فرسنگ ها با اسعدیانی که فیلمی هم چون ده رقمی را در کارنامه دارد، فاصله بگیرد.
بنابر اظهارات خود کارگردان، این اثر بیش از هرچیز مبتنی بر درون مایه ایثار است، اما بی شک تبلور فداکاری در وجود نقشی اجتماعی که تار و پودش را با گذشت و فداکاری سرشته اند – یعنی مقام مادر – جلوه ای اصیل تر به فیلم بخشیده است. فیلم ریتمی نسبتاً روان دارد. آغاز آن جمعی خانوادگی است که در عین صمیمیت، تضادهای بین نسلی و حتی فرهنگی دارند و از این منظر خانواده ای باورپذیر ارائه می شود. نشانه ها بیننده را به سمت دریافت یک تصویر سنتی از این خانواده می رساند که رگه های مذهبی در آن نسبتاً پررنگ است.
این آغاز، بسیار به نماهای نخستین فیلمی هم چون یه حبه قند شباهت می یابد و همان قدر پویا و شلوغ است و حتی ورود سعید پورصمیمی به فیلم با همان گریم مشابه اش در فیلم به حبه قند، ناخودآگاه فضای آن فیلم را برای لحظاتی در ذهن متبادر می کند. هرچند این حس کاملاً گذراست. زیرا به رغم شروعی پر هیاهو، خیلی زود با شخصیت اصلی (احترام السادات) همراه قصه می شویم.
هرچند آغاز فیلم برای شناسایی شخصیت ها فرصت مناسبی را ایجاد می کند و خیلی زود می فهمیم با چه کسانی و در کدام نهله های فکری طرف هستیم، اما بسیاری از آن ها تا فرازهای پایانی فیلم گم اند و تمام بار فیلم روی دوش همان شخصیت اصلی و دوست و همسایه چهل ساله اش که او را مامان فروغ صدا می کنند، افتاده است. البته در بخش هایی نوه احترام السادات هم نقش کلیدی ایفا می کند.
یکی از نکات برجسته فیلم، تقابل های بین نسلی است که به خوبی نشان داده می شود. از شوخی ها و سبک سری های نوه 24 ساله در مقابل مادر و مادربزرگ، تا حتی نماهایی که پیرزن دوست داشتنی فیلم با وجود ضعف مفرط بدنی، در مینی بوس ایستاده و پشت سرش سه دختر جوان نشسته اند و درحال شوخی و خنده هستند. هرچند در جای جای فیلم گویی بدون ارزش گذاری تلاش بر آن بوده تا این تقابل ها صرفاً سطحی نشان داده شوند. زیرا در یکی از سکانس ها وقتی نوارهای کاست دایی حسین پسر احترام السادات که مفقودالاثر شده، توسط خواهر زاده 24 ساله که در فیلم نماد جوانی امروزی، سطحی، در پیوند با تکنولوژی های ارتباطی و البته حاضر جواب است، پیدا می شود، نام هایی بین نوارها به چشم می آید که تعجب آور است و بلافاصله در پاسخ به ابراز تعجب خواهر زاده، دیالوگ مامان احترام را می شنویم که می گوید هرچیزی دوره ای دارد.
در بخش هایی دیگر از فیلم وقتی راجع به عشق و جوانی دایی حسین و دوست و هم رزمش احمد سوال می پرسد، با پاسخ هایی روبه رو می شود که مشخصاً از تلاش فیلم ساز برای ارائه تصویری متفاوت از جنگ، رزمنده ها و شهدا حکایت دارد.
توجه به زمینه سازی در فیلم از نقاط مثبت آن است. بسیاری از حوادث زودگذر که ظاهراً ربطی به ماجرای فیلم ندارند، در واقع بسترسازی برای پیشبرد قصه اصلی به شمار می آیند. بارزترین آن زمانی است که احترام السادات برای گرفتن خبر از فرزند مفقودالاثر راهی ستاد شهداست و در راه موتورسوار جوانی را می بیند که تصادف کرده، روی زمین در خون غلتیده و فوت کرده است و دیالوگی که می شنویم: بیچاره مادرش!
از دیگر نکات مثبت فیلم، طنز پنهانی است که لایه هایی از فیلم و به صورت زیرپوستی عرضه می شود. رفتارهای مامان فروغ، پرخوری اش و بگومگوهای دوستانه دو زن کهن سال، فضاهای بعضاً جالبی را در فیلم فراهم آورده است. از دیگر نکات بارز استفاده از دغدغه های جامعه امروز شهری در ایران است که اشاره به آلایندگی بنزین ها و آلوده بودن برنج های وارداتی از آن جمله اند.
علاوه بر سرراست بودن فیلم نامه و ریزه کاری های چشم نواز آن، بازی ها خوب، متین، قابل قبول و باور پذیر از آب درآمده اند. هرچند در جاهایی مثلاً آقای مصطفوی مسئول سابق ستاد شهدا (با بازی مسعود رایگان) اندکی شعاری می شود یا نماهایی مثل عبور از کنار دریاچه پارک ملت و اشاره به این که چند سال پیش دختران نوجوانی در آن غرق شده اند و حالا کسی به خاطر ندارد و تاکید بر فراموش کاری انسان ها، حالتی مانیفست گونه پیدا می کند، اما در مجموع از این اشکالات خیلی در فیلم به چشم نمی خورد. چهره پردازی بسیار خوب بوده و طراحی لباس نشان از دیدی دقیق و منطقی موشکافانه دارد. زوایای دوربین، نماها و کات ها بدون اغراق و اضافه کاری در خدمت روند فیلم هستند. خود اسعدیان هم در گفت و گویی اظهار داشت که می خواسته حرکات دوربین هرچه کم تر به چشم مخاطب بیاید و بیننده از نظر حسی با بازیگران درگیر شود.
درنهایت و با یک پایان بندی خوب، فیلمی که سراسر ایثار و احساسی مادرانه را به تصویر کشیده بود، بیننده را در حالتی منقلب به حال خودش رها می کند و به نوعی با پایانی نیمه باز، بدون آن که بخواهد قضاوتی خاص یا نتیجه گیری روشنی را عرضه کند، تلاش می کند تا در مقام نتیجه گیری عینی و روشن ننشیند.
بوسیدن روی ماه تلاشی است برای بوسیدن روی ماه آن هایی که اسطوره وار در میان ما غیبت دارند. فیلم تلاش قابل تحسینی به شمار می آید برای ارائه تصویری متفاوت از دنیای پس از جنگ برای آن هایی که هنوز با حال و هوای آن روزها زندگی می کنند. تقابل انسان های مدرن امروزی که بی پروا در آرامش زندگی می کنند و گاهی گام های استوارشان را بر جنازه های ناپیدایی می گذراند که جز تصویری اساطیری، چیز زیادی از آن ها در ذهن ندارند.
بازیگران فیلم بوسیدن روی ماه
شیرین یزدان بخش رابعه مدنی مسعود رایگان صابر ابر سعید پورصمیمی شیدا خلیق شاهرخ فروتنیان شبنم مقدمی امیرحسین رستمی نازنین خزاعی لیلی فرهادپور
دیگر عوامل بوسیدن روی ماه
منوچهر محمدی حسین جعفریان هایده صفی یاری مهرداد میرکیانی مرجان گلزار ساسان نخعی مریم هژیروند مجید کریمی سجاد رحیمی امیر شاهوردی
مشخصات فیلم بوسیدن روی ماه
ژانر : اجتماعی
زبان : فارسی