خلاصه داستان فرشته ها با هم می آیند
فرشته ها باهم می آیند داستان طلبه جوانی به نام احمد (جواد عزتی) است که زندگی ساده و محقری را با همسر باردارش، لیلا (نازنین بیاتی) می گذراند. احمد به جز تحصیل، بنایی هم می کند تا چرخ زندگی را بچرخاند. لیلا و احمد باوجود فقر و تنهایی که در تهران دارند، زندگی عاشقانه ای دارند و در انتظار اولین فرزندشان هستند. تا اینکه مشخص می شود که لیلا سه قلو باردار است. همین موضوع مشکلات مالی زندگی آن ها را بیشتر می کند و احمد را وادار می کند تا علی رغم میلش، پیشنهاد بازی در یک فیلم را بپذیرد.
نکاتی درباره فیلم فرشته ها با هم می آیند
منوچهر محمدی به عنوان تهیه کننده، فیلم هایی چون «زیر نور ماه»، «مارمولک» و«طلا و مس» را پیش از این فیلم با موضوع روحانیون تهیه کنندگی کرده و هم چنین تهیه کنندگی فیلم هایی چون «مسافر ری»، «ارتفاع پست»، «میم مثل مادر» و… را در کارنامه دارد.
حامد محمدی نیز پیش از این در فیلم «طلا و مس» نشان داده بود که علاقه به پرداختن به زندگی طلبه های جوان که هنوز در راه یادگیری مفاهیم درس و بحث خود هستند، دارد و تلاش می کند تا این زندگی ها را به دور از شغل، پیشه و از درون روابط شخصی افراد به نمایش بگذارد. اتفاقی که در آن فیلم با استقبال مخاطبین مواجه شد. فیلمی که همایون اسعدیان کارگردانی آن را بر عهده داشت و فضایی جدی تر و متمرکزتری نسبت به «فرشته ها با هم می آیند» را در خود می دید.
در نگاه اول «فرشته ها با هم می آیند» فیلمی به نظر می رسد که می خواهد درباره ی یک شغل خاص و مشقاتش سخن بگوید. یعنی اینکه جوانی در این جامعه یک پیشه را به عنوان آینده کاری و زندگی خود در نظر گرفته و تمام سختی ها و حواشی اطرافش را نیز پذیرفته است. حال این پیشه در این فیلم بحث طلبگی و روحانیت است که اتفاقا با توجه به شرایط متفاوت و مختلف افراد حاضر در این حوزه در کشور ما و محدودیت هایی که در سینما همواره در پرداختن به آن ها وجود داشته، جذابیت های بیشتری نیز برای عامه ی مردم می تواند داشته باشد.
زیرا مردم همیشه تعداد خاصی از این افراد را دیده و حرف هایشان را شنیده اند و شاید طی طریق طلبگی تا به اجتهاد رسیدن یک فرد، مسیر جالب و پرچالشی باشد که مانند هر شغل و حرفه دیگری مشکلات، سختی ها و فضای خاص خود را دارد. پس ابزار آماده اند تا محمدی فیلمی را با نگاهی جدید نسبت به یک قشر خاص برای مخاطب عیان نماید. فیلم با همین نگاه آغاز می شود، ما جوان طلبه ای به نام احمد (جواد عزتی) را می بینیم که با همسر جوان خود لیلا (نازنین بیاتی) در خانه ای که به تازگی آن را اجاره کرده اند زندگی می کنند.
لیلا باردار است و احمد نیز همزمان هم به حوزه می رود هم کار برق کشی ساختمان را انجام می دهد. این شروع فیلم، بیننده را به این سمت سوق می دهد که نگاه فیلمساز، نگاهی در مورد سختی های زندگی یک طلبه است که این پیشه را به عنوان شغل و حرفه برگزیده، اما شرایط قطعا آن چیزی نیست که ایده آل و یا حتی خوب به نظر برسد.
این خط داستانی بسیار کوتاه در فیلم روایت می شود و در همان نیمه ابتدایی فیلم، مسائل و مشکلاتی به میان می آیند که تمرکز از روی شغل، پیشه و اعتقادات احمد کنار می رود و حالا او با چیزهایی طرف است و یا حداقل فیلمساز تصمیم گرفته این بخش های زندگی او را به ما نمایش دهد؛ در نتیجه یکپارچگی ای در اثر دیده نمی شود و بیننده نمی داند دقیقا فیلم درباره ی چه چیزهایی دغدغه دارد.
اینکه برق کشی این طلبه بخشی از برخورد او با زندگی و مشکلاتش است، یا اینکه می پذیرد در فیلمی به ایفای نقش بپردازد و نگاه ها به او عوض شوند، بیانگر چه موضوع مهمی در زندگی اوست، مشخص نمی شوند. زیرا نه نگاه مالی او به این اتفاق را می توان پذیرفت، نه نگاه های سطحی دیگران را که از پس انجام این کار به وجود می آیند.
در میان همه ی این ها، او و همسرش صاحب سه قلو می شوند و موضوعی که تعجب برانگیز است، عدم تمرکز فیلم به طور خاص روی این مساله و اتفاق بزرگ است. یعنی طلبه ای که به شدت مشکلات مالی داشته، آمادگی حضور سه فرزند را به هیچ وجه در خود نمی دیده و تغییری نیز در زندگی خود نداده، بعد از به دنیا آمدن فرزندانش نیز، چندان تغییر نمی کند و بیننده به هیچ وجه نمی تواند هیچ بعدی از شخصیت، کیفیت زندگی و مصائب او را ببیند و لمس کند.
یعنی حتی میزان توکل او، میزان تلاش مضاعف او برای تهیه ی مایحتاج زندگی، شکل مشکلاتی که در ازای پذیرفتن این سبک از زندگی برایش به وجود می آیند و دلایل میزان آرامش او در برابر مشکلات نیز بروز پیدا نمی کنند و از این رو فیلم نه می تواند فیلمی درباره ی این شخصیت به طور خاص و نه درباره ی یک داستان مشخص از زندگی یک فرد در جامعه با شغلی خاص باشد.
اینگونه از دور نگریستن به مسائل زندگی این شخصیت ها و عدم نزدیک شدن به اندازه ی کافی به آن ها، هیچ حرف جدیدی را برای بیننده نمی تواند بیان کند و قطعا بیننده ای که توقع داشته چیزی فراتر از دانش خود نسبت به یک مسئله ی خاص را ببیند، دچار سردرگمی خواهد شد.
حتی نگاه طنزآمیز فیلم با حضور چند کاراکتر مثل صاحبخانه و یا صاحب کار احمد نیز نمی تواند کمکی به کلیت قضیه انجام دهد، زیرا وقتی هنوز شخصیت به درستی برای بیننده واکاوی نشده و کوچکترین ظرافتی از خود او و زندگی اش به مخاطب نشان داده نمی شود، سایر ابعاد و فاکتورها چندان به کار نخواهند آمد.
این در حالی است که حضور احمد در حوزه و کلاس ها، مشکلاتش برای هماهنگ کردن این کلاس ها، کارش بیرون از حوزه و رسیدن به همسر و فرزندانش و تغییرات و درگیری های ذهنی او حداقل در خلوت خودش، کشمکش های جذابی را برای او و در پی آن برای بیننده می توانستند ایجاد نمایند و آن گاه فیلم نیز می توانست مدعی باشد که نگاه ویژه و یا خاصی به یک شغل خاص و یا به یک فرد خاص که پذیرفته کاری را به عنوان حرفه اصلی خود در زندگی انجام دهد، دارد و در این صورت امکان این وجود داشت که بازی خوب و به اندازه جواد عزتی نیز بیشتر به چشم آید. اما عدم تمرکز روی یکی از این مسائل مطرح شده در فیلم و عنوان کردن تیتروار آن ها و دور ماندن از شخصیتی که هیچ شناختی از او و زندگی اش نداریم، فیلم را نیز از بیننده دور کرده است.
بازیگران فیلم فرشته ها با هم می آیند
جواد عزتی , نازنین بیاتی ,الهام کردا, رضا ناجی, لیلی فرهادپور, سعید آرمند, الهام شعبانی, حسین پرستار, بهاره ریاحی
دیگر عوامل فرشته ها با هم می آیند
منوچهر محمدی همایون اسعدیان مریم هژیروند نگار جنیدی امید جزینی مهیار علیزاده ندا آصف مجید کریمی مهدی عراقی سجاد رحیمی حسین مجد داوود امیر بهادری احمد عبدالهی زهرا موسوی فرشاد محمدی احمد کاووسی مهرداد میرکیانی رضا عربی، مریم رخ افروز ساسان نخعی بردیا کربلایی مهدی دلخواسته حسین محمدی
مشخصات فرشته ها با هم می آیند
ژانر :خانوادگی
زبان : فارسی
3 سال پیش