خلاصه داستان فیلم این سیب هم برای تو
این فیلم داستان دو دختر جوان است که با هم دوست هستند و در حالی که یکی از آنها نامزد دارد، رابطه عاشقانه ای بین نامزد دختر با دوست او برقرار شده است.
نکاتی درباره فیلم این سیب هم برای تو
فیلمنامه ی «این سیب ...» به مثابه بسیاری از ملودرام های اجتماعی – خانوادگی سالهای پیش از انقلاب، به یک آش شله قلمکار شباهت دارد که آمیزه ایست از هرآنچه که به دست فیلمنامه نویس رسیده است. به بیانی، فیلمنامه نویسان کار (سیروس الوند و نازنین فراهانی) از خیر هیچ چیز نگذشته اند و در کل مدت زمان نود و چند دقیقه ای فیلم مخاطب شاهد سیلی از اتفاقات است که مسلسل وار به سمتش سرازیر می شوند و فرصت نفس کشیدن به او نمی دهند. حرف من این نیست که فیلمنامه الزاماً باید بر اساس ضوابط و قواعد و چارچوب های تعیین شده نوشته شود و علی رغم ده ها شیوه ی تأییدشده برای فیلمنامه نویسی اصولاً به مهندسی کردنِ هنر اعتقادی ندارم اما به نظر می رسد در این درام تنها شاهد عنصرِ «بحران» هستیم و برای این بحران ها راه حل اساسی پیشنهاد نمی شود و این «رویدادها» و کنش های پی در پی تا پایان فیلم ادامه می یابند و در دقیقه ی 90 با تصمیم خیرخواهانه و انسان دوستانه ی بیتا (رعنا آزادی ور) همه چیز بی هیچ منطق عِلی حل می شود.از دیگر نقاطِ ضعف فیلمنامه، پردیالوگ بودن آن و ثقیل بودن دیالوگ هاست. گاه به نظر می رسد دیالوگ ها به سختی از دهان بازیگران بیرون می آیند و خود بازیگر نیز نمی تواند به آسانی چنین دیالوگ هایی را به زبان آورد. این دیالوگ های اضافی متأسفانه در یک سوم انتهایی فیلم به اوج خود می رسند و احتمالاً به سبب نزدیک شدن به پایان فیلم و الزامِ آوردن عناصر «گره گشایی» و «حل و فصل»، با سرعتی بیشتر و در قالب جملاتی طولانی و مملو از اطلاعات بیان می شوند که این مسئله به فیلم آسیب رسانده است.مضمون هایی چون «خیانت»، «عشق» و «انتقام» قطعاً از اصلی ترین مضامینی هستند که در سینما بهشان پرداخته می شود، اما نحوه ی بکارگیری این مضامین خود حائز اهمیت است. به نظر می رسد توجه به این مضامین در «این سیب هم ...» به شکلی تکراری و کلیشه ای صورت گرفته است و دیگر چنین داستان هایی برای مخاطب تازگی ندارد. مشکل من هرگز با روایت کلاسیک قصه نیست. بسیاری از فیلم های خوب سینما با روایت کلاسیک قصه خود را تعریف می کنند،اما چینش وقایع و منطق رواییِ در فیلمنامه لنگ می زند و آن قدر که باید ملموس و باورپذیر از آب درنیامده است.به نظر می رسد کارگردان در پرداخت به شخصیت های خود در سطح باقی مانده است. این شخصیت ها، هیچ لایه زیرینی ندارند و تصمیمات، انتخاب ها و کنش هایشان به دور از منطق است و همین مسئله باعث می شود مخاطب نتواند خود را با آن ها همراه سازد. مثلاً شایسته (پری ناز ایزدیار) که نسبت به بیتا زرنگ تر و امروزی تر است و به قول خودش مردها را خیلی خوب می شناسد، چرا حاضر شده به همسری مردِ کلاهبردار و هفت خطی مثل مهرداد (پژمان بازغی) درآید؟ یا چرا پدرِ سختگیر و در عین حال باهوشِ شایسته، نادر کیان (چنگیز جلیلوند)، که از قصد و نیت دامادش آگاه است حاضر شده دخترش را به همسری او درآورد و چنان عروسی باشکوهی را هم برایشان گرفته است؟ همچنین چرا شایسته، که پدرش آن همه مال و ثروت دارد برای بیرون آوردن همسرش از زندان هیچ کاری نمی تواند بکند؟ آیا مثلاً با فروش دو دستگاه اتومبیل سطح بالایش و یا فروش خانه مجللش نمی تواند پانصد میلیون جور کند تا زیر بار منت بیتا نماند؟! اصلاً بیتا چرا به آن سرعت متحول می شود؟ او که آن همه وقت برای انتقام گرفتن از مهرداد و شایسته نقشه کشیده بود آیا فقط با شنیدن خبر بارداری شایسته یکباره به همه تصمیمات و نقشه های خود پشت پا می زند؟ نقشِ شاهین (امیر علی دانایی) در کل داستان چیست؟ اصلاً او از بیتا کوچکتر است یا بزر گتر؟ آیا قرار است نماد پسری مثبت و مستقل باشد که ذره ای نظر به پول پدرش متمولش ندارد؟ ... به نظر می رسد شخصیت های داستان منفعل اند و حتا خود فیلمنامه نویس پیش زمینه ی ذهنی دقیق و پررنگی از آن ها در ذهن نداشته است.بسیاری از اِلِمان های افزوده شده به داستان اضافه و بی کاربرد به نظر می رسند و متأسفانه تنها و تنها، ملودرام را به سمت و سوی کلیشه ای شدن پیش می برند. مثلاً لزومی برای حاملگیِ شایسته وسط آن همه دردسر و گرفتاری احساس نمی شد. همچنین بهتر آن بود که همسرِ نادر مرده باشد تا تصمیم مرد برای ازدواج با بیتا، چندش آور و نامردانه به نظر نرسد.
بازیگران فیلم عموماً بازیگرانی اند که بسیاری از آن ها در فیلم های قبلی شان حضورهایی درخشان داشته اند. هنوز هم بازی خوب آزادی ور در فیلم «درباره الی» و بازی خوب بازغی در «دوئل» در ذهن مخاطبان باقیست اما احتمالاً به سبب ضعف در شخصیت پردازی، بازی های «این سیب هم برای تو» آنچنان باورپذیر از آب درنیامده اند. قطعاً دیالوگ هایی که این چنین ثقیل و رسمی اند، موقعیت هایی که واقعی و ملموس نیستند و روابطی که درست شکل نگرفته اند نمی توانند بازی های درخشانی را هم برجای بگذارند. از دیگر عیب های بزرگ فیلم، یکدست نبودن بازی بازیگران آن است. مثلاً بده بستان های آزادی ور با امیرعلی دانایی به هیچ وجه خوب درنیامده است، زیرا بازیگر مرد بازی فوق العاده تصنعی را در مقابل بازی نسبتاً قابل قبول بازیگر زن ارائه می دهد و وقتی جنس بازی ها یکسان نباشد، آن سکانس درنمی آید. بازی چنگیز جلیلوند خوب است و صحنه های مربوط به او و آزادی ور جزو بخش های خوب کارند. نقش بازغی و ایزدیار آنقدر بلند نیست که بشود درباره اش زیاد نوشت اما آن ها نیز نسبت به کارهای پیشین خود قدمی عقب تر قرار دارند.طراحی صحنه و لباسِ فیلم از بخش های قابل قبول آن است. نوعی سانتی مانتالیزمِ درنیامده در فیلم در جریان است که این مسئله در طراحی صحنه و لباس کار نیز منعکس شده است. درواقع زرق و برق فضای زندگیِ کیان و تحول پوشش و ظاهر بیتا پس از آشنایی اش با او، در بخش طراحی صحنه و لباس خوب از آب درآمده است و تا حدودی از سطحی بودن این سانتی مانتالیزم می کاهد. فیلمبرداری، تدوین، صداگذاری و ... فیلم نکته خاص و ویژه ای برای توضیح ندارند و در سطح متوسط باقی می مانند و حداقلش این است که به کار ضربه نمی زنند.
موسیقی فیلم بد نیست اما گاهی حجم زیاد آن مخاطب را خسته می کند. البته بهره گیری از حجم بالا و پررنگ موسیقی از شاخصه های اصلی کارهای الوند است که در فیلم های قبلی او نیز به چشم می خورد.به نظر می رسد الوند، در کارگردانی فیلم جدید خود نتوانسته است از صد در صدِ تواناییهای خود بهره گیرد. نوعی شتابزدگی در فیلم به چشم می خورد و همخوان نبودن عناصر مختلف آن با یکدیگر و بزرگتر از همه عدم یکدستی بازی ها احتمالاً از خطاهای کارگردان است، اما نباید از یاد برد که همچنان فیلمنامه بزرگترین معضل کار است که شاید اگر شسته رفته تر و منطق گرایانه تر نوشته شده بود به بهتر شدن باقی قضایا نیز می انجامید.پیداست که قرار نبوده «این سیب ...» فیلمی خاص و هنری باشد. تمامی عناصر بکار رفته در فیلم آن را به سمت عامه پسندی پیش می برند و این امر، ماهیتاً یک ایراد به شمار نمی رود زیرا در سینمای جهان نیز بالاخره بخشی از فیلم ها به سمت عامه گرایی و گیشه پسندی پیش می روند اما نباید فراموش کرد که حتا همین فیلم های گیشه پسند و تجاری نیز باید استانداردهای خاصی را حفظ کنند زیرا مخاطبِ عام امروزی با مخاطب عام دهه های قبل فرق می کند. دیگر حتا این دسته از مخاطبان نیز ضعف های آشکار و خطاهای بزرگ و منطق لنگ روایی را درک می کنند و فیلم هایی که فاقد این استانداردها باشد را پس می زنند.سیروس الوند یکی از قدیمی ترین و کاربلدترین کارگردانان سینمای ایران است که از «فریاد زیر آب» تا «یک بار برای همیشه» و «دست های آلوده» اش برای مخاطبین سینما خاطرات بسیاری را زنده می کند. او فیلم های به یادماندنی زیادی را در کارنامه اش دارد و شماری از بهترین بازیگران سینمای ایران از جمله فاطمه معتمدآریا، خسرو شکیبایی، هدیه تهرانی، بهرام رادان و ... بازی های درخشانی را در فیلم های او از خود برجای گذاشته اند که این امر حاکی از توانایی های او در هدایت بازیگرانش است. در کارنامه هر کارگردان، تعدادی فیلم پایین تر از سطح توقع هم به چشم می خورد که «این سیب هم برای تو» یکی از همین فیلمها در کارنامه سینمایی الوند است. تردیدی ندارم که او در کار بعدی خود خطاهای فیلم فعلی اش را جبران خواهد کرد و مجدداً کاری در سطح آثار پیشین خود خواهد ساخت.
کارگردان فیلم این سیب هم برای تو
سیروس الوند، (زاده ۱۱ بهمن ۱۳۲۹ در تهران) کارگردان و فیلم نامه نویس سینمای ایران است. او همچنین برادر خشایار الوند، فیلم نامه نویس ایرانی، است. ماهور الوند، بازیگر ایرانی، دختر اوست.سیروس الوند فعالیت خود را به عنوان منتقد در سینمای قبل از انقلاب و در مجلات ستاره سینما و فردوسی آغاز کرد.او بعدها با فیلم نامه نویسی فعالیت خود را ادامه داد و در سال ۱۳۵۴ موفق به ساخت اولین فیلم سینمایی بلند خود شد.سیروس الوند در سال ۱۳۵۶ فیلمی با نام «فریاد زیر آب» با بازی داریوش اقبالی و شهره ساخت که در آن سال استقبال زیادی از فیلم شد.الوند پس از انقلاب و در سال ۱۳۷۱ با فیلم «یکبار برای همیشه» موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.۲۹ مرداد ۱۳۹۸ مراسم نکوداشت های بیست و یکمین جشن سینمای ایران (خانه سینما) برای سیروس الوند به همراه ۳ هنرمند دیگر در تالار ایوان شمس تهران برگزار شد.
بازیگران فیلم این سیب هم برای تو
پژمان بازغی، رعنا آزادی ور، چنگیز جلیلوند، پریناز ایزدیار، امیرعلی دانایی، مینا نوروزی، سعید قره خانلو، حسین زارعی، سارا رستم کلائی، نیلوفر تنباکوهی، مهسا شادمانی فر، خلیل میرزایی، مجید قاسمی، پرستو طاهریان
سایر عوامل فیلم این سیب هم برای تو
- نویسنده: نازنین فراهانی و سیروس الوند
- دستیار اول کارگردان: علی نشاط
- مدیر فیلمبرداری: دایروش عیاری
- تدوین: سیروس الوند
- طراح صحنه و لباس: نازی پرتوزاده
- طراحی و ترکیب صدا: بهمن حیدری
- طراح چهره پردازی: علی قمی
- موسیقی: کارن همایونفر
- مدیر تولید: امیر نشاط
- سرمایه گذاران: محمد نشاط و بنیاد سینمایی فارابی
مشخصات فیلم این سیب هم برای تو- ژانر :اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.08 از 10