جزیره شاتر (Shutter Island) که در سال ۲۰۱۰ اکران شد، همچنان یکی از عجیب ترین فیلم های کارنامه گسترده مارتین اسکورسیزی است. او پس از مجموعه ای از فیلم های درام بار دیگر با لئوناردو دی کاپریو همکار همیشگی خود، همراه شد تا یک تریلر روان شناختی نئو-نوآر بر اساس رمان دنیس لهین بسازد. اسکورسیزی کمک زیادی کرد که دی کاپریو از یک کودک ستاره به یک بازیگر بزرگسال تحسین شده تبدیل شود، و «جزیره شاتر» یک نمونه موفق دیگر در فهرست همکاری های آن ها بود.
«جزیره شاتر» به اندازه جزیره باران زده ای که داستان فیلم در آن روی می دهد، یک مورد واقعاً عجیب و غریب است. اتفاقات تریلر کارآگاهی تاریک و پرپیچ و خم «جزیره شاتر» در ۱۹۵۴ و در اوج دورانی روی می دهد که دبلیو. اچ. اودن، شاعر آمریکایی انگلیسی تبار چند سال قبل تر از آن به عنوان «عصر اضطراب» یاد کرده بود. راز جذابیت و قدرت فیلم شاترایلند یا جزیره ترس در نوشتار نقد فیلم جزیره شاتر مشخص می شود؛ با ما همراه بمانید تا اطلاعات جامعی را در رابطه با این فیلم به شما بدهیم.
- Shutter Island 2010
- جزیره شاتر (2010)
- ژانر فیلم: معمایی، هیجان انگیز
- مدت زمان: 138 دقیقه
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- نویسنده: لایاتا کالوگریدیس
- کشور: آمریکا
- تاریخ اکران: 13 فوریه 2010 در برلین
- بودجه ساخت: 80 میلیون دلار
- فروش فیلم: 294.8 میلیون دلار
- درجه نمایشی: R (افراد بزرگتر از 17 سال)
خلاصه داستان فیلم Shutter Island
داستان فیلم شاتر روایتی از سال ۱۹۵۴ میلادی است که یک مارشال ایالاتی به نام تدی دنیلز (با بازی لئوناردو دی کاپریو) و همکار جدیدش چاک ایول (با بازی مارک رافالو) برای تحقیق درباره ی فرار یک مجرم روانی خطرناک به نام راشل سولاندو از بیمارستان روانی اشکلیف در جزیره شاتر در نزدیکی بوستون، به این جزیره سفر می کنند. این بیمارستان محل نگهداری خطرناک ترین مجرمان روانی است و رئیس آن یک روانپزشک به نام دکتر جان کاولی (با بازی بن کینگزلی) می باشد. راشل به جرم خفه کردن ۳ فرزند خود در آب محکوم شده است و این دو مامور به دنبال سرنخ هایی برای یافتن او هستند. تدی رفته رفته سرنخ هایی از سولاندو پیدا می کند، اما این تنها هدف او از سفر به جزیره شاتر نیست. او به دنبال یک مجرم روانی دیگر به اندرو لدیس نیز می باشد و معتقد است این فرد همسرش را در یک آتش سوزی عمدی به قتل رسانده است. اما برخی وقایع سبب می شود که دنیلز به مرز جنون برسد …
داستان فیلم جزیره شاتر کاملا قابل درک، ساده و عادی به نظر می رسد. اما رازی در دل معماری چندلایه ی این فیلم نهفته است که دقایق پایانی فیلم را شگفت انگیز کرده و شما را غافلگیر می کند. قطعا در پایان فیلم با این ابهام روبرو می شوید که آیا تدی دنیلز واقعا دیوانه بود یا نه؟!
نقد فیلم جزیره شاتر (Shutter Island)
در فیلم شاتر آیلند اسکورسیزی قادر می شود یک «جهان تو در تو و لابورینت وار پارانوپیا بیافریند و به زیبایی نشان دهد که چرا این جهان و سناریوی پارانویید اینقدر قدرتمند و اغواگرانه است، چرا این سناریو تو در تو و چون یک هایپرتکست و متن چندمتنی است؛ چرا «پارانوپیا» در همه روابط انسانی همیشه حضور داشته و دارد و موضوع درجه و شدت این بدگمانی و پارانوییا است.
در هر ارتباط انسانی و به ویژه ارتباط عشقی، کاری و غیره، نوعی هراس و پارانوییا از دیگری نیز نهفته است. زیرا انسان مرتب می خواهد بداند که «دیگری درباره او چه فکر می کند و از او چه می خواهد».
ازینرو اسکورسیزی قادر می شود که یک حالت چندچهره و چندمتنی از «پارانوییا» را نشان دهد که در آن همه از بیمار تا قانون و روانکاو دارای حالات پارانوییا و یا هراس برانگیز، پارانوییابرانگیز هستند، همانطور که هر کدام دارای قدرت های بالغانه و سمبولیکی نیز هستند، به درجات مختلف.
اسکورسیزی موفق می شود در فیلم شاتر آیلند «پارانویای» یک بیمار و مارشال سابق، تدی، با بازیگری خوب «لئوناردو دی کاپریو» را، با «پارانوییا و بدگمانی» جمعی، آمریکایی و انسانی پیوند زند و یک سناریو و فیلم پارانویید بیافریند که تا آخر فیلم ما باز هم کامل نمی دانیم که چه کسی واقعا پارانویید است و چه کسی سالم است.
همه بنوعی دچار حالاتی پارانویید هستند و ما با درجات مختلف از «واقعیت پارانویید» روبرو هستیم. اسکورسیزی به ویژه با استفاده بینامتنی از برخی سکانس های پارانویید سینما، مثل المان «برج دریایی» و غیره، برای فیلم خویش در واقع نشان می دهد که سینما نیز بخشی از این واقعیت پارانوییک و همزمان تولیدکننده این واقعیت پارانویید است.
اینکه گاه سینما مثل حادثه یازده سپتامبر مدت ها قبل فیلم های فراوان در این زمینه می سازد و سپس این حوادث اتفاق می افتد، خود نمادی دیگری از این جهان تو در توی و «واقعیت سمبولیک تو در تو و لابورینت وار» انسانی است که مالامال از حالات پارانوئید نیز هست.
یادآوری یک قاتل زنجیره ای در زندگی واقعی
بیمارستانی که دنیلز و همکار او برای تحقیق فراخوانده شده اند مملو از افراد آشفته ای است که همگی مرتکب جنایات جدی با ماهیت های متفاوت شده اند. اگرچه تماشاگران وقت زیادی را با بیشتر مجرمان نمی گذرانند، اما می شنویم یكی از بیماران مستقر در مجتمع C زمزمه کنان حرف خیلی ترسناکی می زند: (قبل از این که بیشتر بكشم، جلوی من را بگیرید.)
درحالی که این حرف به خودی خود نگران کننده است، اما آنچه باعث می شود شوم تر به نظر برسد این است که به احتمال زیاد اشاره به یک قاتل زنجیره ای در زندگی واقعی، به نام ویلیام هایرنز دارد که در دهه ۱۹۴۰ در شیکاگو فعال بود. هایرنز در اوج دوران جنایت بار خود به «قاتل رژ لب» معروف بود، و پس از دستگیری، با بیش از ۶۵ سال زندان، بیشترین دوران محکومیت را در ایلینوی داشت.
دیالوگ «جزیره شاتر» نسخه کمی تغییر یافته چیزی است که هایرنز با رژ لب روی دیوار آپارتمان یکی از قربانیان خود نوشته بود: «محض رضای خدا، قبل از این که بیشتر بكشم، جلوی من را بگیرید. من نمی توانم خودم را کنترل کنم.» به نظر می رسد معنی ضمنی این باشد، زمانی که دنیلز و همکار او تحقیقات خود را انجام می دادند، نسخه خیالی قاتل رژ لب در اشکلیف بود.
چرا نگهبانان این قدر عصبی هستند؟
در طول فیلم، جو ناآرامی در بیمارستان حاکم است. به عنوان مثال، در همان ابتدای ورود تدی و چاک به جزیره، تدی صریحاً اشاره می کند که به نظر می رسد نگهبانان عصبی هستند. مسئول آن ها پاسخ می دهد: «همه ما هستیم.»
در این لحظه، معنای ضمنی این است که عصبی بودن نگهبانان بیشتر به خاطر بیمارِ مفقود شده است، و این واقعیت که بیمارستان توسط مقامات دولتی در حال بررسی است. بااین حال، در پایان فیلم، معنای واقعی آن دیالوگ مشخص می شود، و این زمانی است که متوجه می شویم دنیلز، درواقع خودش یکی از بیماران بیمارستان است، که به او اجازه داده شد تصور کند یک مارشال ایالات متحده، و در حال تحقیق در مورد یک پرونده است، به این امید که مجبور شود از توهمات پارانویایی خود بیرون بیاید و حقیقتِ گذشته ی غم انگیز خود را بپذیرد.
بنابراین، وقتی نگهبانان می گویند عصبی هستند، آنچه اشاره می کنند، این واقعیت است که به دنیلز – که تأیید شده خطرناک ترین بیمار کل بیمارستان است – آزادی داده شده با حداقل نظارت در هر جای جزیره حرکت کند، و تنها کسی که می توان امیدوار بود دنیلز را در این حالت، کنترل کند و در مواقع اضطراری او را از خیالات پارانویائی بیرون بیاورد، همکارش چاک است. بنابراین بله، نگرانی های آن ها کاملاً موجه است.
مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو
درمان مؤثر بوده است .همان طور که در اواخر فیلم می فهمیم، همه چیزهایی که در «جزیره شاتر» دیده ایم، تلاش کارکنان بیمارستان اشکلیف برای شکستن توهمات اندرو، با اجازه دادن به او برای بازی در نقش تدی دنیلز، مارشال ایالات متحده است. و در آخرین لحظات فیلم، متوجه می شویم این درمان، حداقل کمی کارساز بوده است و اندرو خودِ واقعی اش را به یاد می آورد. اما معلوم می شود خیلی زودتر در فیلم به این نکته که درمان مؤثر بوده، اشاره شده است.
شخصیت لئوناردو دی کاپریو درحالی که وانمود می کند دنیلز است، باور دارد فردی آتش افروز به نام اندرو لیدیس همسرش را در آتش کشته است. ازآنجایی که ذهن دنیلز بسیار تلاش می کند خود را متقاعد کند او خودِ اندرو نیست، قادر نیست با کبریت سیگارهای خود را روشن کند. هر چه باشد، در ذهن دنیلز، آتش پیوند ناگسستنی با اندرو دارد، بنابراین چیزی است که باید از آن اجتناب شود. بااین حال، بعداً در فیلم، ما دنیلز را می بینیم که سیگارهایش را خودش روشن می کند، که اشاره دارد او شروع به پذیرفتن حقیقت در مورد رابطه اش با اندرو کرده و نشان می دهد درمان، واقعاً مؤثر است.
سخن پایانی درباره فیلم Shutter Island
در این مطلب تلاش کردیم تا یک معرفی کامل از فیلم جزیره شاتر داشته باشیم. در پایان دوست داریم تا نظر شما را درباره فیلم جزیره شاتر بپرسیم. آیا تا به حال فیلم جزیره شاتر را مشاهده کرده اید؟ در صورت دیدن، آیا از این فیلم لذت بردید؟ نقش آفرینی کدام بازیگر را در این فیلم دوست دارید؟ می توانید دیدگاه و نقد خود درباره فیلم جزیره شاتر را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.