خلاصه داستان خانه ای در خیابان چهل و یکم
فیلم خانه ای در خیابان چهل و یکم با حضور مرتضی (علی رضا کمالی) در محل کسب اش، مغازه بلورفروشی کریمی آغاز می شود. مغازه ای که ارثیه پدری ست.مرتضی بلورهایی که به تازگی سفارش داده را باز می کند و در ویترین ها می چیند، غاقل از این که به زودی دوباره بلورها بسته بندی می شوند. محسن (علی مصفا) برادر بزرگتر مرتضی، عصبانی از راه می رسد. او ضامن مرتضی شده تا پولی را قرض بگیرد و با فردی به نام کاوه برای راه انداختن کسب و کار جدید شریک شود؛ اما کاوه پول را گرفته و فرار کرده. حالا مرتضی مانده و کلی قرض و طابکاری که پولش را می خواهد و فقط محسن را می شناسد. درگیری لفظی بین دو برادر سر مساله مالی بالا می گیرد، از کوره در می روند، به یکدیگر توهین می کنند، کنترل شان را از دست می دهند، گلاویز می شوند و مرتضی کشته.
نکاتی درباره فیلم خانه ای در خیابان چهل و یکم
فیلم، چه به لحاظ روایی و چه از منظر فرم ساده است. با این حال زنجیره علت و معلولی مستحکمی دارد و از این منظر می توان امتیاز قابل قبولی به فیلمنامهاش داد. فیلم لحنی رئالیستی دارد و سعی می کند این لحن را در سراسر خود حفظ کند که در این زمینه نیز نسبتاً موفق عمل می کند.
همان طور که در سینمای اصغر فرهادی مضمون «قضاوت» بسیار حائز اهمیت است، در «خانه ای در خیابان چهل و یکم» نیز قضاوت تم اصلی فیلم است.وقتی مخاطب خود را در جایگاه شخصیت های مختلف فیلم می گذارد تصمیم گیری برایش دشوار می شود و ممکن است در طول فیلم بارها نظرش تغییر کند. گاه ممکن است با سعید و فروغ همذات پنداری کند و گاه خود را جای حمیده بگذارد و احساس کند او بدبخت تر است؛ گاه برای برادر به قتل رسیده دل بسوزاند و گاه فکر کند این اتفاق ممکن بود برعکس شود و آن وقت چه؟
در میان شخصیت های کار، شخصیت مادر (سهیلا رضوی)، بسیار باثبات است و فیلمساز و فیلمنامه نویس در شخصیت پردازی او موفق عمل کرده اند. مادر هسته ی اصلی این خانواده است و روابط دیگر شخصیت ها حول محور او شکل می گیرد و تعریف می شود. شکوه، برخلاف دیگر مادرهای سینمای ایران، نه تنها حضور منفعلی ندارد بلکه حضورش در داستان بسیار مهم و حیاتی ست. او به رغم فجایعی که برایش اتفاق افتاده همچنان بادرایت و منطقی تصمیم میگیرد و در تلاش است تا بهترین اتفاقات را برای خانواده رقم بزند. علیرغم خاستگاه سنتی و خانه دار بودنش، بسیار مثمرثمرتر از عروس هایش رفتار می کند و قادر است تصمیمات درست تری نسبت به آن ها بگیرد و البته، احساسات هرگز بر منطق او غلبه نمی کنند.
اما باقی شخصیت های فیلم به نحوی شخصیت پردازی شده اند که گویی، در بستر طبقاتی خود نمی نشینند. شغل آدم ها تا حدودی زیادی می تواند خصوصیات خلق و خویی و حتی نحوه ی گفتار آن ها را معرفی کند اما مثلاً شخصیت محسن (علی مصفا) در فیلم، بیشتر یادآور مردی روشنفکر و تحصیلکرده است و با طبقه و شغل او فاصله دارد. همچنین نوع واکنش سرد و درونی فروغ (مهناز افشار) نسبت به قتل همسرش آن هم به دست برادرش، خصوصاً حالا که پسر نوجوانش دچار روان پریشی شده است، متناسب با موقعیتش نیست و حتی اگر او را درونگرا در نظر بگیریم، این واکنش ها می توانستند تندتر و پررنگ تر باشند.
اما بحث روابط میان شخصیت های فیلم، با شخصیت پردازی آن ها فرق می کند. روابط شخصیت ها با یکدیگر به خوبی در فیلمنامه طرح شده و در فیلم به اجرا درآمده است؛ یکی از بهترینِ این روابط، رابطه ی صنم و سعید (دخترعمو و پسرعمو) است که با توجه به موقعیت سنی شان واکنش های جالب و درستی را از سوی آن ها مشاهده می کنیم. همچنین رابطه میان دو جاری (با بازی مهناز افشار و سارا بهرامی) و نوع برخورد آن ها با مادر همسرشان در دل فیلم می نشیند و باورپذیر است.
درام، خوب پیش می رود. تصمیمات کاراکترها دشوار است و بحران ها و گره افکنی ها درست و به موقع، در میان همه ی این نقاط قوی و باورپذیر درام، تنها بخش گره گشایی که در واقع مواجهه ی سعید با عمویش است به باور من تا حدی خام دستانه از آب درآمده است. البته طبیعی بود که بالاخره این دو باید با هم مواجه شوند اما وقتی تدابیر متعددی اندیشیده شده است تا این دو به هیچ وجه یکدیگر را نبینند و حتی فروغ، محسن را تهدید می کند که هرگز سر راه پسرش قرار نگیرد، چرا محسن باید به همین راحتی درست دم در خانه ای که می داند سعید آنجاست ظاهر شود؟ البته مواجهه ی این دو با یکدیگر که با بازی درخشان بازیگر نوجوان همراه است این خام دستیِ گره گشایی را از یاد می برد و به یکی از زیباترین سکانس های فیلم بدل می شود.
همان طور که اذعان داشتم، «خانه ای در خیابان چهل و یکم» فیلم ساده و جمع و جوریست . با آن که گاه ریتم کار کمی کند می شود اما به سختی می شود صحنه ی زائدی را در آن پیدا کرد و درواقع کار از رمق نمی افتد. ارکان درام در جای درست خود قرار دارند و همین امر به باورپذیری اثر کمک بسزایی می کند و آن را از شلختگی دور می سازد.
بازی های فیلم قابل قبول اند. بازیهای سهیلا رضوی و بازیگر نوجوان فیلم به مراتب بهتر از بقیه است.
فضاسازی کار نیز به باور من با فیلمنامه همخوانی دارد. بهره گیری از رنگ های سرد و نور کم جان، علاوه بر هماهنگی با فصل زمستان که "موقعیت زمانی" داستان را تعیین کرده است، با محتوای آن نیز هماهنگ است و بر سردی روابط شخصیت های آن با یک دیگر و پیچیدگی های متعدد و گره های سخت آن صحه می گذارد.
نمی توان «خانه ای در خیابان چهل و یکم» را فیلمی مقلدِ فیلم های فرهادی به شمار آورد اما به هر حال فیلمساز از تأثیرات سینمای او نیز بی بهره نبوده و در بسیاری از بخش های کار ناخودآگاه فیلم را با برخی از فیلم های فرهادی خصوصاً «چهارشنبه سوری» مقایسه می کنید.
فیلم پایانی نیمه باز دارد، نیمه باز بدین جهت که فیلمساز می توانست آن را بدون مواجهه ی سعید با عمو تمام کند و دوربین متحرک به پلاک کوچه برسد و فیلم تمام شود؛ اما حالا سعید و عمو با هم مواجه می شوند. این مواجهه می تواند بسیاری از گره های داستان را باز کند. قاتل، نسبت خونی نزدیکی با (به اصطلاح) ولی دم دارد و بنابراین رویارویی این دو خواهد توانست سرنوشت هر یک از شخصیت های داستان را به شکل مجزایی تغییر دهد. بنابراین با این که پایان فیلم مانند فیلم های فرهادی باز است اما این پایان باز در حد و اندازه ی یک ادای روشنفکرانه باقی نمی ماند و کاملاً فکرشده و قابل قبول است.
«خانه ای در خیابان چهل و یکم» آغاز خوبی برای کارگردانیست که سال ها در سینما به فعالیت پرداخته و قطعاً فیلم های خوب دیگری نیز خواهد ساخت.
بازیگران فیلم خانه ای در خیابان چهل و یکم
مهناز افشار علی مصفا سهیلا رضوی سارا بهرامی آرش مجیدی علیرضا کمالی مانی رحمانی مانیا علیجانی علیرضا نیکدل بهناز نادری بهزاد داوری جمشید صفری مجید رحمتی بابک جعفریه سارا نجفی علی سخن گو
دیگر عوامل خانه ای در خیابان چهل و یکم
سید محمود رضوی حمیدرضا قربانی هومن بهمنش محمد یمینی مهرداد میرکیانی شیوا رشیدیان ساسان نخعی محمدصادق آذین حامد ظریفی پوپک مظفری یاسر قارونی حمیرا نعمت اله مهرداد مهرپویان ایران انتظام بیتا موسوی
مشخصات خانه ای در خیابان چهل و یکم
ژانر :اجتماعی
زبان : فارسی