دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / فرهنگ و هنر / معرفی کتاب /

معرفی کتاب دشت یاغی‌ها اثر مصطفی جمشیدی 

یکشنبه، 21 آذر 1400
آهنگر با صداي شيهه اسبي در خيابان متوجه شده بود. گاري کوچکي با اسب جلوي مغازه ايستاده بود و کارگري قوز با چنگگ علوفه و سبزيجات گنديده جلوي در دکان را جمع آوري مي کرد. نه او اهميتي به مرد کارگر داد،نه پيرمرد.در را بست و کيسه کوچکي را که به دست داشت...

درباره کتاب دشت یاغی ها

دشت یاغی ها رمانی نوشته مصطفی جمشیدی نویسنده معاصر ایرانی ماجرای سفر یک انسان بی مرگ به دل تاریخ است.

خلاصه کتاب دشت یاغی ها

قیچاوی شخصیت اصلی این داستان مردی اساطیری است که مرگ و نیستی به وجود او راهی ندارد. مخاطب در این رمان همراه قیچاوی می شود تاسفری دور و دراز را آغاز کند. در این سفر مخاطب با ماجرای عجیب و غریبی از دل بلشویک ها در آن سوی مرزهای ایران تا شهری زنگ زده در شوری سابق پیش می رود. این اثر دواقع دومین جلد از سه گانه تاریخی مصطفی جمشیدی است که اولین جلد ان با نام وقایع نگاری یک زندیق منتشر شده است. یک جوان افغانی ساکن مشهد که به نویسندگی علاقه دارد، تصمیم می گیرد که سرگذشت یکی از شیوخ تایبادی را بنویسد و با آغاز این کار خواننده وارد روایت او از شخصیت قیچاوی می شود و با او به سفرهایی با ماجراهای عجیب تاریخی می رود.

درباره نویسنده کتاب دشت یاغی ها

مصطفی جمشیدی متولد ۱۳۴۰ در شمیران (قریحه ی سعادت آباد) است. او از داستان نویسان دهه ۶۰ است که دستی نیز در سایر رشته های هنری چون سینما، شعر و... دارد.کتاب های داستانی او در حوزه داستان کوتاه و رمان بیشتر حول محور مسائل اجتماعی، دفاع مقدس و حوزه آفرینش های دینی است.از رمان های وی می توان به سونات عدن، بوفاری ۴، معبر به آخرالزمان، بیداری، شنیدن آوازهای مغولی، مغات میغ، باز یافته های شهر دلتنگ اشاره کرد.رمان وقت نیایش ماهی ها کاندیدای کاتب سال بوده است. اکثر کارهای او ویژه گی های نثری متمایز را داراست.حضور وی که یکی از داستان نویسان قدیمی کشور است در سال های اخیر بیشتر معطوف به ادبیات انتظار بوده است.رمان های مغات میغ، سونات عدن، خود نوشت و بوفاری ۴ اکثراً در جوایز ادبی حضوری فعال داشته و کاندیدای دریافت جوایزی بوده است.مصطفی جمشیدی در تهران زندگی می کند و حضور در جنگ تحمیلی و تجربیات منبعص از آن در آثاری چون بوفاری ۴ و برخی دیگر از نوشته های وی مشهود است. در سال های اخیر سبک نگارش وی به سمت نوعی ویژگی های خاصی که در نثر داستان نویسی معاصر مختص به خود اوست گرایش پیدا کرده و دارای تمایزات ویژه است.

کتاب های برگزیده مصطفی جمشیدی:

  • بوفاری 4
  • بیداری
  • لغات میغ
  • خودنوشت
  • سراب و سمرقند
  • سمندر
  • سونات عدن
  • معبر به آخرالزمان
  • وقایع نگاری یک زندیق
  • شنیدن آوازهای مغولی
  • شب رنج موسی
  • بازیافته های شهر دلتنگ

    قسمتی از کتاب دشت یاغی ها

از تایباد تا مشهد تقدیر مرا سوار اتوبوس ها کرده بود. وقتی در پشتِ پدرم بودم و بعد در شکم مادر و حالا در زایشگاهی در جنوب تهران به دنیا می آمدم ... ما از کابل به تهران رسیده بودیم. چهره من در خطوط چهره مهربان مادری مهاجر نقش داشت، اما کسی مرا نمی دید جز تقویم. جز تقدیر ... من آن موقع نبودم. جنگ پشتون با مسلمان، طالبان با تاجیک ... سنی با شیعه ... هزاوه ای با قوم دیگر ... همه این دستاوردها پیشینه من بود. حتی در شهر/ وطن/ به دنیا نیامده بودم. اولین جیغ کرکننده ام در هوای سرد زایشگاهی در تهران بود و حالا رسماً تهرانی بودم.

... و پدر سال های بعد مرده بود. (دوره نوجوانی ام.) خیلی زور زدم به دانشگاه بروم. نتوانستم. تا دیپلم خواندم. پدرم (شکیل) در آرزویی ابتدایی می خواست مهندس بشوم و به کابل برگردیم، اما عمرش کفاف نداد. سِل گرفته بود و در مرگی دردناک، آن هم در بیمارستانی در مرکز تهران (هزارتختخوابی) مرده بود. من تنها بچه آن خانواده مهاجر بودم. مادرم هم سال بعد از فوت پدر درگذشت. آرزوی بچه دارشدن آن دو نفر بیست وهفت سال به طول کشیده بود و من زاده شده بودم و چون بختکی روی زندگی فقیرانه آن ها افتاده بودم. حالا دردمندانه هردو سر در سینه خاک فرو برده بودند و مرا آزار می دادند. از میراث پدری که به زحمت نان درمی آورد و تقریباً هیچ روزِ تعطیلی به عمر خود ندیده بود و اندک پس اندازی که طی آن سال ها اندوخته بود، زیرزمینی در پیشوا اجاره کرده بودم. شلوار سری دوزی می کردم و با چرخ اندرسون دست دوم قدیمی نان و آبی به دست می آوردم و بعد از آن ملاقات شگرف عشق قلم همه چیز زندگی ام شده بود. دانشگاه که نرفتم هیچ ...، افسردگی وحشتناکی هم گرفتم. گاه با هزاوه ای ها که در قهوه خانه ها یا برج های نیمه ساخته شده می زیستند، نشست و برخاستی می کردم. اما آن عادت هم رفته رفته فروکش کرده بود و عملاً من فقط نقطه ای شدم تاریک در شهر خودم. شهری که وهم آن را می ساخت یا خاطره ها و یا هردو و بعد از آن آشنایی حضور بیگانه ای که انگار خداخواسته بود با او جاری باشم ...؛ هرچند به جایی نریزم چون چشمه ای!

شناسنامه کتاب دشت یاغی ها


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 15 اردیبهشت
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب
ترجمه رسمی انگلیسی اسناد و مدارک
مراحل اکسپت مقاله
هزینه تبدیل پایان نامه به کتاب
قیمت استخراج مقاله از پایان نامه
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
برای چاپ کتاب و تبدیل پایان نامه تان به کتاب با سرعت نور کلیک کنید!
سابمیت مقاله چیست؟
گام به گام مراحل چاپ کتاب
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟