معرفی کتاب معمای كارائيب اثر آگاتا کریستی

  شنبه، 01 آبان 1400   زمان مطالعه 6 دقیقه
معرفی کتاب معمای كارائيب اثر آگاتا کریستی
معمای کارائیب معمای مرموز دیگری از این نویسنده است. معمایی که آرامش مسافران کنار دریای کارائیب به هم زده است و کسی باید آرامش را برگرداند. این داستانی است که اگر خواندنش را شروع کنید زمین گذاشتنش ساده نخواهد بود.

درباره کتاب معمای كارائيب

کتاب معمای کارائیب که توسط آگاتا کریستی نوشته شده است.و با زبان فارسی چاپ گشته است.که دارای دویست و نود و شش صفحه می باشد. قصه ی داخل این اثر وقتی انجام می شود که خانم مارپل پس از پشت سر گذاشتن یک مریضی سخت و دشوار در حال سپری کردن تعطیلات خویش در هتلی در بغل دریای کاراییب می باشد. در این میان یکی از مهمان های آن هتل مدارکی را آشکار می کند و ادعا می نماید که یک قاتل سریالی در همان هتل سکونت دارد .خانم آگاتا کریستی نگارنده ی انگلیسی رمان های پلیسی و ادبیات کارآگاهی بوده است. رمانهای آگاتا کریستی و مخصوصا آن دسته که درمورد داستانهای کارآگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند نه فقط نام ملکه جنایت را واسه ی او به ارمغان آورده اند. بلکه او را به یکی از مهم ترین و اندیشمندترین نویسندگانی که در مسیر توسعه و تکامل داستان های جنایی تلاش کرده است همچنان معرفی و مطرح نموده اند. آگاتا کریستی در کتاب رکوردهای گینس رتبه ی نخست در بین پرفروش ترین نگارنده های اثر در همه ی زمانها و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر در بین نویسندگان بزرگ جهان در هر خصوصی را مختص خود نموده است.

خلاصه کتاب معمای كارائيب

در داستان معمای کارائیب خانم مارپل پس از پشت سر گذاشتن یک بیماری سخت به هتلی در نزدیکی دریای کارائیب رفته تا تعطیلات و دوران نقاهتش را بگذراند. سرگرد پالگریو که مردی خوش سفر با داستان های زیاد است در این سفر او را همراهی می کند. در بخشی از صحبت های پالگریو خانم مارپل او از خانم مارپل می پرسد که می خواهد عکس یک قاتل سریالی فراری را ببینید یا خیر؟ اما زمانی که تصمیم می گیرد تصویر را از کیف پولش دربیاورد ناگهان متوقف می شود و موضوع بحث را عوض می کند. خانم مارپل متوجه حضور چند نفر در آن محوطه می شود. روز بعد سرگرد پالگریو در اتاق خودش مرده پیدا می شود و این پایان آرامش در تعطیلات خانم مارپل است. او باید مجرم را پیدا کند.

درباره نویسنده کتاب معمای كارائيب

آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.

آگاتا کریستی

درباره مترجم کتاب معمای كارائيب

مجتبی عبدالله نژاد (۱۳۴۸ کاشمر) نویسنده و مترجم ایرانی است که کتاب هایی از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه می کند و درضمن درباره ی ادبیات کلاسیک فارسی تحقیق می کند. کتاب «گفتگو با مسعود سعد سلمان» نوشته ی او، تلفیقی است از کار تخیلی با کار پژوهشی. وی در گفتگویی در روزنامه ایران می گوید: «این ژانری است که خودم ابداع کردم». از وی مقالاتی در بعضی نشریات ادبی مثل کلک، کارنامه، سمرقند، بخارا، رودکی، نافه، شوکران، و گوهران منتشر شده است

چرا باید کتاب معمای کارائیب را خواند؟

معمای کارائیب یک داستان نه چندان بلند اما گیرا و خواندنی است، یک ماجرای پلیسی جذاب که با لحنی روان و خواندنی نوشته شده است و خواننده را مشغول نگه می دارد. خانم مارپل با شخصیت تیزبین و در عین حال بانمکش معماها را به شیوه ای خاص و منحصربه فرد حل می کند که برای خواننده تازگی دارد. داستان معمای کارائیب سن و سال نمی شناسد و برای هرکسی که ذهنی کنجکاو دارد و از معما لذت می برد کتاب دوست داشتنی ای خواهد بود.

قسمتی از کتاب معمای كارائيب

-نه. ولی خوب آرایش می کرد و به خودش می رسید. البته آن وقت ها که قوم و خویش حساب می شد، کارش تو چشم نمی زد. ظاهراً به زن دیسون خیلی علاقه نشان می داد، ولی این ظاهر قضیه بود.

-داستان مربوط به دارو چی بود؟ مردم از کجا فهمیدند؟

-راستش، تو جیمزتاون نبود. گمانم آن موقع تو مارتینیک بودند. فرانسوی ها در مورد دارو خیلی آسان گیرند. مسئول داروخانه با یک نفر صحبت می کند و خبرش پخش می شود.

خودتان که می دانید چطوری است.

خانم مارپل می دانست چطوری است. خیلی بهتر از بقیه.

خانم پرسکات ادامه داد:

-گفته بود سرهنگ هیلینگدون دنبال دارویی می گشته که خودش هم نمی دانسته چیست. اسمش از روی کاغذ خوانده. به هرحال، همان طور که گفتم، شایعاتی راه می افتد.

خانم مارپل گیج و مات اخمهایش را توی هم کرد و گفت:

-ولی نمی فهمم. چرا سرهنگ هیلینگدون باید...

-فکر کنم هیلینگدون فقط بازیچه بوده. به هرحال گریگوری دیسون مدت کوتاهی بعد از مرگ زنش دوباره ازدواج می کند. شاید هنوز یک ماه هم از مرگ زنش نگذشته بوده.

هردو به هم نگریستند.

خانم مارپل گفت:

-هیچ کس به چیزی شک نکرد؟

-نه بابا. فقط پشت سرشان حرف می زدند. البته شاید واقعا هیچ چیز نبوده.

-ولی سرگرد پالگریو خیال می کرد چیزی بوده.

-خودش به شما گفت؟

خانم مارپل گفت:

-من زیاد به حرفهایش گوش نمی کردم. ولی فکر کردم... فکر کردم شاید با شما هم در این مورد صحبت کرده.

خانم پرسکات گفت:

-یک روز لاکی را با انگشت بهم نشان داد.

-جدا؟ لاکی را با انگشت به شما نشان داد؟

-بله. البته اول خیال کردم منظورش خانم هیلینگدون است. کرکر خندید و گفت: «این زنه را ببینید. به نظرم این ناقلا یک نفر را کشته و از زیرش در رفته.»

شناسنامه کتاب معمای كارائيب


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها