درباره جولین جینز
جولیان جینز (به انگلیسی: Julian Jaynes) (زاده ۲۷ فوریه ۱۹۲۰ - درگذشت ۲۱ نوامبر ۱۹۹۷) روان شناس آمریکایی بود که بیش از همه با کتابش با نام "خاستگاه آگاهی در فروپاشی ذهن دو جایگاهی"(۱۹۷۶) شناخته شده است. او در این کتاب به طرح این نظریه پرداخت که انسان های عصر باستان آگاهی نداشته اند، اما به جای آن، رفتار ایشان توسط توهمات شنیداری جهت داده می شده است.آنها این توهمات شنیداری را به عنوان صدای سرور، پادشاه یا خدایان تعبیر می کرده اند. جینز به طرح این مسئله پرداخت که تغییر از این روش تفکر (که آن را ذهن دوجایگاهی نامید) به آگاهی در دوره ای از قرون در حدود سه هزار سال پیش رخ داد که بر توسعهٔ زبان استعاری و پیدایش خط تکیه دارد.
درباره کتاب منشا آگاهی در فرو پاشی ذهن دو ساحتی
آنچه فیلسوفانِ ذهن «مسئله ی آگاهی» می خوانند، به زعم بسیاری از فیلسوفانِ علم، آخرین پرسش بزرگ بشر است که تاکنون بی جواب مانده است. و این از بسیاری جهات حیرت انگیز و حتی طنزآمیز است. زیرا در جهان هیچ چیز از آگاهی، به ما نزدیک تر نیست. چنانکه حتی نمی توانیم میان خود و آگاهی مان تفاوتی اساسی قائل باشیم. با این حال، درباره ی چیستی آن، بسیار بسیار کمتر می دانیم، تا مثلاً درباره ی منشأ کائنات! با این همه، مسئله ی آگاهی هر اندازه هم که بغرنج و پیچیده باشد، انسان را از تکاپو برای پاسخ گفتن بدان باز نمی دارد. چنانچه تا همین امروز، افراد و مکاتب گوناگونی ادعای ارائه ی پاسخ های مناسب به سوال های اساسی پیرامون موضوع آگاهی را داشته اند. پیش از ادامه ی بحث اما لازم است قدری بر سر خود پرسش یا مسئله ی مذکور درنگ کنیم. اینکه ماهیت آگاهی (و خودآگاهی) بر ما نامعین است، دقیقاً یعنی چه؟ در پاسخ، خیلی خلاصه، چنین می توان گفت: آنچه ما ادراک می کنیم، یا درباره ی خودمان است و یا در باب جهان. نتیجه ی شق اول خودآگاهی، و محصول شق دوم، آگاهی است. چگونگی پدیداری این هر دو فرایند، بدون توسل به توجیهات متافیزیکی، امری بی نهایت دشوار می نماید. پرسش، به زبان فلسفی، چنین است: «ابژه چگونه و تحت چه فرایندی به سوژه بدل می شود؟» در پاسخْ تبیین های گوناگونی ارائه شده؛ از جمله تبیین های فیزیکالیستی و حتی کوانتومی. با این همه، تمام این تلاش ها لااقل در صورت بندی فعلی شان، نابسنده به نظر می رسند. جولین جینز اما در کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی (The Origin of Consciousness in the Breakdown of the Bicameral Mind) پاسخی دیگرگونه به مسئله ی آگاهی داده است. او در تبیین آگاهی انسانی، به تاریخی بس دور و دراز رجوع کرده و در تحقیق جذاب خود، پای نیکان چندهزارساله مان را به میان کشیده است. جینز معتقد است که آگاهی در شکل مرسوم و مورد بحث، امری اساساً انسانی است و بر خلاف تصورات رایج، حاصل فرایندهای تکاملی بنیادین نیست. او در کتاب خود که از سه بخش کلی تشکیل شده، نشان می دهد که انسان ها در عصر پیشاتاریخ، عموماً بر اساس توهمات شنیداری خود دست به کنش می زدند. این توهمات در نظر آنان، خصلتی قدسی و آن جهانی داشت. پس از آن اما به مرور انسان قادر به تمایز نهادن میان امر واقعی و امر تخیلی/وهمی شد و این چنین ذهنی دوساحتی پدید آمد که نتیجه ی درازمدت آن آگاهی و خودآگاهی پیچیده ی انسان امروزی ست. شرح مختصر فوق البته بسیاری از نکات مهم را ناگفته باقی می گذارد. زیرا موضوع مورد بحث و روش جولین جینز در پژوهش در باب این موضوع، بسیار گسترده تر از آن است که در چند سطر بتوان حتی چکیده ای از آن را ارائه داد. به همین خاطر، در همین نقطه بحث در باب کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی را به پایان می بریم و از شما دعوت می کنیم که شخصاً شنونده ی مطالب موجود در آن باشید.
نکوداشت های کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
- عنوان آکادمیکِ اثر نباید شما را بترساند. کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی نثری روشن و محتوایی همه فهم دارد. (The New York Times)
- ممکن است ابتدا از برخی فرضیات جولین جینز حیرت زده شویم، اما به هر حال آنها را تا آخر دنبال خواهیم کرد. (The New Yorker)
در بخشی از کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی می خوانیم
آگاهی غالباً نه تنها لازم نیست، بلکه ممکن است زیان آور هم باشد. نوازنده پیانو ما اگر یک دفعه در خلال نواختن مجموعه ای از آرپژهای دشوار از انگشت هایش آگاه شود، دیگر نمی تواد بنوازد. نیژینسکی در جایی می گوید هنگامی که مشغول رقص است، مثل این است که در جایگاه ارکستر است و به خودش نگاه می کند. او از همه حرکات آگاه نیست، بلکه از این آگاه است که چگونه به نظر دیگران می آید. دونده ی دوِ سرعت ممکن است از موقعیت خود نسبت به دیگر دونده های مسابقه آگاه باشد، ولی مسلماً از اینکه یک پا را جلو پای دیگر می گذارد آگاه نیست. این آگاهی ممکن است سبب زمین خوردن او شود، و هر کس مانند من برای سرگرمی تنیس بازی می کند، می داند آگاهی از اینکه سرویس ها خراب شده اند و آگاهی از اینکه در دو سرویس متوالی مرتکب خطا شده، انسان را چقدر عصبانی می کند.
نقد و بررسی کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
«منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی »کتابی بسیار خواندنی و پرمغز است که افشاگری های بزرگی درباره ی انسان، خدا، زندگی و جهان در آن آمده است. «جولین جینز» در این کتاب می گوید که انسان های دوران باستان آگاهی نداشته اند. آن ها صداهای موهومی از منبعی ناشناخته می شنیدند که به رفتارهایشان جهت می داده است. این صداها بعدها به عنوان صدای سرور، پادشاه یا وحی خدایان تعبیر شده است. در این کتاب می بینیم که با این که آگاهی انسانن باعث از بین رفتن این ذهن دوساحتی شده، اما همچنان نمودهای مشخصی از این نوع ذهنیت در انسان وجود دارد. این کتاب شامل سه کتاب کوچک تر با فصل های متعدد است. سه کتاب به ترتیب «ذهن انسان»، «گواه تاریخ»، «بقایای ذهن دو ساحتی در جهان مدرن» نام دارد.
شناسنامه کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
-
نویسنده: جولین جینز
-
مترجم: سعید همایونی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر نی
- تعداد صفحات: 516
- موضوع کتاب:کتاب علوم اجتماعی_ فلسفی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.