درباره سیمون دوبووار
بووار در یک خانوادهٔ بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسهٔ اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبهٔ اول و بووار رتبهٔ دوم را کسب کرد. با وجود این، بووار صاحب عنوان جوان ترین پذیرفته شدهٔ این آزمون تا آن زمان شد. بووار به عنوان مادر فمینیسم ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می شود. معروف ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: Le Deuxième Sexe) نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده است می پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد.
درباره کتاب مرگ آرام
کتاب مرگ آرام، شرح حالی نوشته ی سیمون دوبووار است که در قالب رمان نوشته شده و اولین بار در سال 1964 انتشار یافته است. دوبووار در این اثر، آخرین لحظات حضور خود در کنار مادر در حال مرگش را با نثری شاعرانه و زیبا به تصویر کشیده است. فرانسواز دوبووار، مادر سیمون، در حمام به زمین می خورد و استخوان رانش می شکند. فرانسواز را به بیمارستان منتقل می کنند و او حین سپری کردن دوران نقاهت، نشانه هایی از بی حالی شدید و بی میلی به غذا را از خود نشان می دهد. زمان زیادی نمی گذرد که دکترها متوجه غده ای سرطانی در روده ی کوچک او می شوند که با سرعتی زیاد در حال رشد است. سیمون و خواهرش، پوپت، برای سه ماه، نوبتی در کنار بستر مادر خود می مانند و آخرین لحظات زندگی اش را در کنار او می گذرانند.
سیمون دوبووار (Simone de Beauvoir) از برخی جهات یکی از منحصربه فردترین چهره ها در فضای روشنفکری قرن بیستم فرانسه بود. نام او از یک سو به جنبش فمینیسم و مسئله ی زنان گره خورده، و از سویی دیگر یادآور مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم و آرای دوست و شریک زندگی اش، ژان پل سارتر است. عمده ی شهرت دوبووار مدیون کتاب جریان ساز «جنس دوم» است، که یکی از مهم ترین آثار پژوهشی – انتقادی در حوزه ی فمینیسیم به شمار می رود، و از زمان انتشار در سال 1949 تا به امروز، همواره موضوع بحث های داغ و نقدهای مثبت و منفی فراوانی بوده است. با این حال، دوبووار چهره ی ادبی درخشانی نیز بود؛ از او رمان های کوتاه و بلند گوناگونی به یادگار مانده، که برخی شان را از بهترین متون منثور در زبان فرانسه می دانند. یکی از این دسته آثار، کتاب مرگ آرام (A Very Easy Death) است. این رمان کوتاه که نخستین بار در سال 1964 به چاپ رسید، روایت شخصیِ سیمون دوبووار از بازه ی زمانی کوتاهی ست که بر بالین مادر بیمار و رو به مرگ خود گذرانده است؛ روزهایی اگرچه تلخ، اما سرشار از عواطفی زیبا، همچون عشق و ایثار. داستان زمانی آغاز می شود که راوی خبر تصادف مادر و بستری شدن او در بیمارستان را می شنود. این اتفاق منجر می شود که پزشکان علاوه بر صدمات ناشی از تصادف، عارضه ی به مراتب بدتری را در خانمِ دوبووار سالخورده کشف کنند: سرطان بدخیم! پس از این، روزشماری تلخ برای مرگی آرام آغاز می شود...کتاب مرگ آرام، اگرچه برخوردار از روایتی شخصی و تا حدودی مبتنی بر واقعیت است، با این حال از آنجا که به قلمرو داستان (fiction) تعلق دارد، خالی از سویه های خیالی نیست. به علاوه، این داستان دوبووار نیز، همچون سایر آثار ادبی اش، آکنده از بینشی فلسفی ست؛ بینشی که بیش از هر چیز، یادآور گرایشات اگزیستانسیالیسی نویسنده است.
در نکوداشت کتاب مرگ آرام:
-
کتابی که با احساساتی پرشور، و البته وفاداری به واقعیت نوشته شده است. خواندن این اثر ساده نیست، زیرا به یقین، نوشتن آن نیز ساده نبوده است. (Library Journal) دوست داران ادبیات داستانی فرانسه و همچنین، علاقه مندان آثار اتوبیوگرافیک، مخاطبین اصلی این اثرند.
در بخشی از کتاب مرگ آرام می خوانیم:
سرزنده بودن و شادابی اش مرا به حیرت می انداخت و به شهامتش احترام می گذاشتم. چرا همین که به سخن درمی آمد، حرف هایی می زد که مرا افسرده می ساخت؟ شبی را که در بوسیکو گذرانده بود به یاد آورد و به من گفت: «می دانی زن های معمولی، از چه قماشند؟ آن ها تنها آه و ناله می کنند. پرستاران بیمارستان ها فقط برای پول کار می کنند. آن وقت...» اینها جمله های عادی کهنه ای بودند که مانند تنفس، خود به خود ادا می شدند، ولی در عین حال از ذهن او جان می گرفتند. شنیدن آن ها، بی احساس رنج، ممکن نبود؛ از تباین میان واقعیت جسم رنجور او و مطالب پوچی که ذهنش را پر ساخته بود، اندوهگین می شدم. در کودکی آن را گرامی داشته بودم، در نوجوانی نفرتی نگرانی آور در من ایجاد کرده بود. معمول همین است، و عادی به نظرم آمد که مانند تابو، دو خصلت نفرت زای مقدس را حفظ کند. با این حال از شدت اندوه خود مبهوت شدم...
نقد و بررسی کتاب مرگ آرام
مرگ عزیز و مواجهه ی با آن علاوه بر تنهایی و غم همراه با ترس و رخوتی است که دل هر انسانی را به درد می آورد. این درد در زمان مرگ مادر سخت تر و باور آن مشکل تر است. «سیمون دوبووار»، نویسنده ی شاخص ادبیات فرانسه در کتاب «مرگ آرام» خاطرات خود و خانواده اش را در روزهای پایانی عمر مادرش روایت کرده است. مرگی که برای بازماندگان غمی فراموش نشدنی به ارث گذاشت: «دنبالم می کنند می دوم، می روم و به دیواری برمی خورم، ناگریزم از دیوار بپرم، دیواری که نمی دانم پشتش چیست و می ترسم.»
شناسنامه کتاب مرگ آرام
- نویسنده: سیمون دوبووار
- مترجم: مجید امین موید
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر نگاه
- تعداد صفحات: 96
- موضوع کتاب:کتاب زندگینامه
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.