درباره ی نویسنده (صادق هدایت)
صادق هدایت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. او نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. صادق هدایت را همراه محمدعلی جمال زاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستان نویسی نوین ایرانی می دانند.هدایت از پیشگامان داستان نویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته اند. هرچند آوازه هدایت در داستان نویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن را بازنویسی کرده او همچنین آثار نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف، فرانتس کافکا، آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کرده است. شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسل های بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و درباره اش سخن گفته اند.
درباره ی مسخ کافکا
مسخ سرگذشت انسانی است که تا وقتی می توانست فردی مثمرثمر برای خانواده باشد و در رفع احتیاجات خانواده کوشش می کرد، برای آن عزیز بود و دوست داشتنی؛ اما وقتی از کار می افتد و دیگر قادر نیست تا مایحتاج خانواده را تأمین کند نه تنها دوست داشتنی نیست؛ بلکه به مرور موجودی بی مصرف و حتی مضرّ و مورد تنفر خانواده می شود تا جایی که حتی زنده بودنش برای اعضای خانواده ملال انگیز است. ابتدا به حال او دل می سوزانند و می خواهند درباره گذشته او مراتب حق شناسی به جا آورند؛ اما وقتی ضبط و ربط کردنش از حد می گذرد، هرکس می خواهد از شرش خلاص شود. این خانواده سمبل جامعه ای است که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بی رحم است و آنها را مضرّ و مخل آسایش و امنیت جامعه می داند؛ هرچند که اگر چنین شخصی قدرتی داشته باشد و یا همین اجتماع فرصت انجام کاری را از او دریغ نمی کردند، شاید منشأ کارهای عظیمی باشد. مسخ سرگذشت انسانی است که جامعه او را از خود طرد می کند و او به گوشه انزوا و تاریکی تنهایی خود پناه می برد و بدون آنکه کاری به دیگران داشته باشد؛ این دیگران هستند که حتی وجود بی آزار او را نمی توانند تحمل کنند تا جایی که آرزوی مرگ به او روی می آورد و خود نیز به مرگ خود خشنود می شود. با خواندن مسخ به راحتی می توان دریافت که هدایت چرا شیفته این داستان شده است. او نیز در دوران خفقان کشور وقتی شور و نشاط جنبش مردم را می بیند، به وجد آمده شروع به نوشتن داستانهای کوبنده اجتماعی و انتقاد از قوانین ظالمانه می کند و با سرکوبی این جنبشها به انزوا و تنهایی خود پناه می برد، درست مثل گره گوار داستان مسخ که وقتی متوجه تنفر خانواده اش می شود درمی یابد که اگر هم اکنون افراد خانواده و به خصوص خواهرش کارهایش را انجام می داد، از سر دلسوزی بوده نه از بابت حق شناسی و دوست داشتن؛ پس به گوشه انزوای خود پناه برده و در تنهایی کامل می میرد، هدایت نیز پس از شکست در آرمانهای انقلابی خود، به گوشه انزوای آپارتمانش در پاریس پناه برده و همانجا به زندگی خود خاتمه می دهد.
شناسنامه کتاب
- نویسنده: فرانتس کافکا
- مترجم: صادق هدایت
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .