درباره ساندرا گولاند
ساندرا گولاند (زاده 3 نوامبر 1944) رمان نویس کانادایی آمریکایی است. او نویسنده کتاب "ملکه سایه" و "معشوقه خورشید" است، رمان هایی که در دربار لوئی چهاردهم، پادشاه آفتاب، و یک رمان سه گانه مبتنی بر زندگی ژوزفین بناپارت: The Lives & Glo مخفی از جوزفین ب. ؛ قصه های شور، قصه های وای؛ آخرین رقص بزرگ روی زمین است. تا به امروز، رمان های گولاند در پانزده کشور منتشر شده و به سیزده زبان ترجمه شده است. بسیاری از زندگی و رازهای مخفی جوزفین ب پرفروش ترین کتاب در انگلیس بود.
درباره کتاب شهبانوی پنهان
زندگی کلودت مانند یک صحنه دائما گردان از قضا و قدر است. کلودت سرانجام از کودکی فقیر که با گروه بازیگری خانواده اش در حومه فرانسه به سرگردانی می پرداخت ، شاهد تئاتر حیرت انگیز مادرش در ستاره های پاریس شد. زندگی کلودت که با نمایشنامه نویسان کورنیل ، مولیر و راسین کار می کند ، از نظر فرهنگی غنی است ، اما مانند همه که در آن زمان کار نمایش می کردند ، از نظر اجتماعی تحقیر شده است. رویدادهای تاریخی تاکنون بارها دست مایه ی نویسندگان و فیلم سازان گوناگون قرار گرفته اند تا اثری تازه پا به عرصه ی وجود بگذارد. این پس زمینه های تاریخی نه تنها اثر را دلنشین تر و واقعی تر جلوه می دهند که در مواردی بینشی جهت دار به مخاطب القا می کنند. در این میان دنیای پر زرق و برق دربار و آنچه پشت درهای بسته ی کاخ ها می گذرد همراه با نقش پررنگ ولی کمتر مورد توجه قرار گرفته ی زنان، جایگاه ویژه ای دارد. خانم ساندرا گولاند در رمان شهبانوی پنهان (The Shadow Queen) به مانند آثار دیگرش با نگاهی به تاریخ فرانسه، هنرمندانه زندگی کلودت دزاُیه و دنیای هنرهای نمایشی را با دربار لویی چهاردهم پیوند می زند تا کتابی را پیش روی شما قرار دهد که در کنار گیرایی و آرامش بخش بودن، آینه ای از فرانسه ی قرن هفدهم در برابرتان باشد. گولاند همچنین با دنبال کردن آرزوهای قهرمان داستان به واژه ی فریبنده ی خوشبختی می پردازد و نشان می دهد که چگونه سمت وسوی این حسِ جادویی در بستر زمان و حوادث تغییر می کند و معنایی تازه می یابد. همچنین با نگاهی به تاریخچه ی هنرهای نمایشی، این امید را در دل شما زنده می کند که خورشید هیچ گاه پشت ابر پنهان نخواهد ماند و روزی حقیقت روشن می شود و گروه ستم دیده به حق خود خواهد رسید، هرچند در این راه زندگی هایی پایمال شوند که بی شک به امتیازهایی که برای نسل های بعد به جا می ماند خواهند ارزید. بینشی که شاید از این پس شما را بیشتر قدردان قهرمانان گمنامی کند که با تاب آوردن سختی های فراوان زمینه ی پیشرفت این هنر جادویی را فراهم آورده اند. داستان کتاب شهبانوی پنهان درباره دختری به نام کلودت است که همه اعضای خانواده اش هنرپیشه های دوره گرد هستند. او کودکی خود را در فقر و تنگ دستی گذرانده و حالا، در آغاز دوران بلوغش رویای رسیدن به یک زندگی تجملی و فارغ از ناآرامی را در سرش می پروراند. کلودت پس از طی ماجراهایی پایش به دربار لویی چهاردهم ملقب به شاه خورشید باز می شود. به مرور زمان کلودت متوجه می شود که زندگی درباری و اشرافی هم بی شباهت با صحنه ی نمایشی که خانواده اش عمر خود را روی آن گذاشته اند نیست. صحنه نمایشی که کلودت کم کم برای ماندن روی آن یا ترکش دچار شک می شود.
نکوداشت های کتاب شهبانوی پنهان
- اثری با شکوه و جذاب برای مطالعه. (ام. جی رز نویسنده بین المللی و پرفروش)
- یک مطالعه تاریخی بسیار متفاوت و جالب (The Free Lance-Star)
- این کتاب به خوانندگان یادآوری می کند که چرا عاشق گذشته می شوند. گولاند از تحقیقات دقیق خود با مهارت بسیاری استفاده می کند. (تاشا الکساندر نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
در بخشی از کتاب شهبانوی پنهان می خوانیم...
من، لرزان از سرما، از پیِ باربری که صندوقچه ی کهنه ی جامه هایم را بر دوش گرفته بود به تندی گام برمی داشتم. جای جای صندوقچه پر بود از برچسب آگهی نمایش های گذشته مان که گاستون آن ها را خط خطی کرده بود؛ موسیقی و پشتک واروهای شگفت انگیز! دلقک ژانگولر باز! آخرین شانس! نگاه های دزدانه ی دیگران را بر خود حس می کردم. من هم با بی پروایی به چشمانشان زل می زدم. به خودم یادآوری می کردم که ندیمه ی آتنای والاتبار، ندیمه ی مارکیز دو مونتسپان هستم. من آن جا یک فرد زیادی نبودم؛ به آن جا تعلق داشتم. باربر مرا به دری که به اتاقی با سقفی طاقی شکل در اشکوب دوم کاخ باز می شد راهنمایی کرد. بوی شیرینی که از آتشدان سیمین اتاق برمی خاست تنها می توانست اندکی از بوی تند گربه ی نری را که در اتاق می لولید بپوشاند. پرده هایی به رنگ آبیِ کم رنگ بر سه پنجره ی باریکِ رو به دره ی رودخانه آویزان بودند. رود سن یخ بسته که گُله به گُله پشت حلقه های دود پنهان شده بود، همچون روبانی سیمین، پیچ وتاب خوران بر تپه های کم شیب خودنمایی می کرد. آن پایین در کرانه ی رود، شاتوی نوین که پادشاه و خانواده اش به همراه خدمتکارانشان در آن زندگی می کردند گسترده شده بود. این دژ کهن سال بر تپه ای بالاتر از رود ساخته شده بود تا از آسیب سیل به دور بماند. رویم را از پنجره برگرداندم و به تماشای اتاق پرداختم. دیوارها همگی با مخمل گل دارِ برجسته پوشانده شده بودند. قالی های ترکی گران بها روی موزاییک های صیقلی اتاق جلوه ی بیشتری پیدا کرده بودند. چراغ آلاباستری زیبایی به شکل نیلوفر آبی بر میزی مرمرین خودنمایی می کرد. بر سقف نیز نقاشی هنرمندانه ای از گل های جنگلی چشم را می نواخت. آیا به راستی این خانه ی تازه من بود؟ به دشواری بخت خوشم را باور می کردم. با خود می گفتم باید جایی، همین دوروبر، رازداری، کسی، با دستگاهی پنهان شده باشد و در چشم برهم زدنی دوروبرم را همچون صحنه ی نمایش تغییر داده و مرا به جهانی دیگر فرستاده باشد.
فهرست مطالب کتاب
- پیش زمینه ی تاریخی
- بخش یکم: پرستوهای مهاجر
- بخش دوم: تِراوِستی
- بخش سوم: نبرد تالار های نمایش
- بخش چهارم: در خدمت شهبانوی پنهان
- بخش پنجم: باغ تودرتو
- بخش پایانی
- یادداشت نویسنده
- درباره ی نویسنده
- یادداشت برگرداننده
شناسنامه کتاب شهبانوی پنهان
- نویسنده: ساندرا گولاند
- مترجم: فروزنده طبیب
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر مجید
- تعداد صفحات: 416
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
این کتاب را به طرفداران رمان های پرماجرا با محوریت تاریخ فرانسه پیشنهاد می کنیم. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.