درباره کتاب طبیب مسیر
کتاب پیش رو خاطرات گروهی را تعریف می کند که در مسیر نجف به کربلا به درمان مردمی که به زیارت آمده اند می پردازند؛ پزشکان و پرستارانی که سفیدپوش نیستند بلکه همچون دیگران سیاه پوش و عزادار حسینی هستند. گروهی که داوطلبانه و بدون هیچ چشم داشتی علاوه بر حضور در راهپیمایی عظیم اربعین به درمان بیماران مشغول می شوند.
در بخشی از کتاب طبیب مسیر می خوانیم:
خانه ای که در کربلا مهمانش بودیم، پر از زائرانی از همه ی شهرهای ایران و عراق بود. اصفهانی، یزدی، ترکمن عراقی... . بین همه ی آن ها اما فاطمه و مادرش از همان ابتدا، بیشتر از همه به دل من نشسته بودند. خانوادگی برای زیارت آمده بودند. همراه برادر شش ساله اش حسن و یک بلبل خرما در قفس که همه ی راه همراه شان آمده بود! فاطمه سه ساله بود. چندباری آمد و روی زانوهایم نشست و برایم با زبان کودکانه اش، چیزهایی به عربی گفت که هیچ کدام را نفهمیدم، اما تمام اطرافم را پر از عطر کودکانه اش کرد و من را بی قرار پسر نازنینم علی، که در ایران پیش مادرم مانده بود و دیگر سخت دلتنگش بودم. مادرشان مدام در مهمانداری به صاحبخانه ای که نمی شناختش کمک می کرد و مهربان به ما لبخند می زد. بالاخره یک بار مادر فاطمه را بیکار پیدا کردم. ظهر اربعین که همه برای زیارت رفته بودند و من تازه از زیارت برگشته بودم. عربی نصفه نیمه ی من و انگلیسی نیمه کار ه ی او کار را پیش می برد. برایش از پسرم گفتم و عکس هایش را نشانش دادم. پرسیدم اهل کجای عراق هستید؟ پاسخ داد: «نجف.» حالا می فهمیدم چرا انقدر دوست داشتنی بود. نمی دانم این برداشت من درست بود یا نه، ولی انگار کربلایی ها باکلاس تر بودند، نجفی ها مهربان تر. دل من همیشه از شنیدن نام نجف می لرزد. بغضم را فرو خوردم و گفتم:
- می دونی من چقدر آرزو دارم که یه روزی بیام و برای همیشه نجف زندگی کنم؟
خیلی منطقی و جدی به صورتم خیره شد و گفت:
- خوب چرا نمیایی بمونی؟
چرا؟ چرا نمی رفتم؟ تا به حال این اندازه جدی و بی پرده به عملی شدن رویای شیرینم فکر نکرده بودم. اصلاً دنبال این که ببینم این اتفاق شدنی است یا نه، نرفته بودم. همان لحظه فکر کردم. اولین چیزی که به ذهنم رسید شغل بود. گفتم اونجا کاری نداریم. گفت کار برای پزشکان همه جا هست. گفتم نه، ما از پزشک ها نیستیم. نحن مهندس الالکترونیه!
فهرست مطالب کتاب
- مقدمه
- پرستاری ام نذر تو
- دعوت
- بی اختیار در راه عشق
- راه حل های صحرایی
- شاید برای چند قدم
- بندری یا آفریقایی؟
- چه کسی شما را فرستاد؟
- تداعی یک تصویر
- آتش گرفته جانم
- دو پادشاه در یک اقلیم
- حسن خلق
- صدا، دوربین، حرکت...
- به احترام نام تو
- چسب کاغذی
- اهل جاده
- اورژانس بی تماس
- آب شیرین
- شاید به کار آید
- استرلیزه به سبک اربعین
- این بماند گواه دوستی ما
- صرفاً جهت اطلاع
- پذیرایی شرطه ها
- پانتومیم
- پرچم آذربایجان
- صبوری
- بانوی خال خالی
- پزشک را باور کن
- حکمت بی خوابی
- لطیفه های بین المللی
- بی سروسامان توأم
- تصادف
- حمام
- دلتنگ امام رضا (ع)
- زخم های مبارک
- حسرت درمان
- گرفتگی عضلات صورت
- کتاب های خواندنی
- خانم ناظم
- فراتر از اتفاق
- چه کسی پزشک است؟
- معجزه ی ویزیت
- حسین تبار همه ماست
- داروی غیرمجاز
- این تمام بضاعت ماست
- وسواس
- عینک شکسته
- هر کس مرا کلمه ای بیاموزد...
- این هم نذر حسین (ع)
- سید عباس
- مهمان عراقی ها شدیم
- کباب بهداشتی
- مترجم افتخاری
- روضه های ناگهان
- متخصص قلب در بیابان غنیمت است
- لباس مبدل
- پذیرایی وی آی پی
- ناگفته می دانی
- کاش یادش نرود
- رزق پنی سلین
- دعای دکتر
- دردها را بیشتر عباس (ع) درمان می کند
- دکتر تقلبی
- بهترین تولد من
- حسادت به تاول ها
- برگه استعلاجی
- بی توقف تا بهشت
- مکان جلوس پزشک
- عقیق یمانی
- ما به او مشتاق بودیم او به ما محتاج بود
- دیر رسیده بودیم
- ما ایرانی هستیم
- شیردلی کز بلا نپرهیزد
- مزد کار شبانه
- شاید یک روز یکدیگر را دیدیم
- عمود 888
- میکروب های دوست داشتنی
- در انتظار بیمار
- برایت خوب است
- از آب مضایقه نکردند
- بی وضو دست نزن
- شکر یا شربت
- او با من است
- آدم به آدم می رسد
- دوستی های بدون مرز
- استفاده حداکثری
- بیچاره چینی ها
- موجه ترین غیبت
- مدرک برای مدعی
- شرح حال بی زبانی
- امتحان
شناسنامه کتاب طبیب مسیر
- نویسنده: الهام بن عباس
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر ستاک
- تعداد صفحات: 128
- موضوع کتاب: سفرنامه
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
بنابراین اگر به خواندن خاطرات و سفرنامه علاقه مند هستید، این کتاب برای شماست. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.