درباره کتاب درباره معنی زندگی
«دربارۀ معنی زندگی» اثری تاثیرگذار و اندیشه برانگیز از ویل دورانت (۱۹۸۱-۱۸۸۵)، تاریخ شناس معروف آمریکایی و آفریننده تاریخ مشهور ویل دورانت است. او در این کتاب، دیدگاه های خود و شماری از اندیشمندان و صاحب نظران جهان معاصر را برای انگیزه و معنای زندگی گرد آورده است.دورانت یک موسسه انتشاراتی کوچک را در سال ۱۹۳۲ چاپ کرد.
خلاصه کتاب درباره معنی زندگی
روزی مردی به نزد ویل دورانت رفت و از او درخواست کرد دلیلی به دست او بدهد که چرا نباید خودکشی کند. دورانت در آن وقت محدود، جواب هایی به او داد ولی مدتی بعد، نامه ای برای بیش از صد شخصیت مشهور فرستاد و درباره معنی زندگی از آن ها نظر خواست و پاسخ های رسیده را به همراه دیدگاه خود، در این کتاب منتشر کرد.دورانت امید داشت پاسخ هایی که از چنین شخصیت های پرفروغی دریافت می کند، چیزی در خود داشته باشند که به پرسش آن بیگانه خوش لباسی که در یک روز پاییزی سال 1932 در باغش ظاهر شد، جوابی درخور بدهد. در واقع قضیه فراتر از این حرف ها بود؛ پاسخ ها بیش از آنکه تاریک و اندوهبار باشند، شوق انگیز و مثبت بودند که همراه بود با بصیرت هایی شخصی در اینکه چگونه باید زندگی را معنادارتر کرد. پاسخ ها از همه سو بودند؛ کسانی چون گاندی، جواهر لعل نهرو، تئودور درایزر نویسنده ناتورالیست و... بود.به محض اینکه پاسخ نامه ها به دست ویل دورانت رسید، او سراغ خودش رفت و پاسخی جلوی همه پرسش هایش گذاشت که خود یک اثر فلسفی والا بود.
درباره نویسنده کتاب درباره معنی زندگی
ویلیام جیمز دورانت در ۵ نوامبر ۱۸۸۵ در ماساچوست به دنیا آمد. ویل دورانت در ابتدا می خواست کشیش شود اما در دانشگاه بیشتر علوم، از زیست شناسی گرفته تا تعلیم و تربیت را تجربه کرد. اما بالاخره بعد از خواندن کتاب اخلاقِ اسپینوزا به سراغ فلسفه رفت، آن رشته را تا دکترا ادامه داد و استاد دانشگاه شد و کتاب های فلسفی زیادی تألیف کرد. علت شناخته شدن ویل دورانت در دنیا، تالیف مجموعه ی یازده جلدی تاریخ تمدن است که آن را به همراه همسرش، آریل دورانت نوشت. او برای نوشتن هر فصل از کتاب به گوشه ای از دنیا سفر می کرد؛ از مصر و ایران تا سیبری و ژاپن. مقصد او برای نوشتن جلد اول کتاب تاریخ تمدن با عنوان «مشرق زمین، گهوارهٔ تمدن» بود. بعد چاپ جلد اول، سفرهای دور دنیایش شروع شد که ۵۰ سال ادامه یافت.ویل دورانت در ۷ نوامبر ۱۹۸۱ در سن ۹۶ سالگی در لس آنجلس، کالیفرنیا چشم از دنیا فروبست.
درباره مترجم کتاب درباره معنی زندگی
شهاب الدین عباسی از مترجمین پرکاریست که از نویسندگان شناخته شده و برجسته ی جهان آثاری را ترجمه کرده است. عمده ترجمه های شهاب الدین عباسی در حوزه ی فلسفه، علمی تخیلی، کودک و نوجوان، روانشناسی و خودپروری است. از شهاب الدین عباسی کتابهای بسیاری به چاپ و روانه بازار شده است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- "دور دنیای فلسفه در هشت روز "اثر ریچارد آزبورن و مجموعه ی نویسندگان
- "آلبرت اینشتین" اثر ویل مارا
- "آری به زندگی" اثر ویکتور فرانکل
- "قانون عشق و قانون خشونت" اثر لئو تولستوی
- "غلبه بر بی شعوری" اثر ریچارد کراوات
- "من یک هیولا ساختم" اثر لیندا بیلی
- " پسری با تخیل وحشی" اثر مونیکا براون
- "سوفی دختر بلند پرواز" اثر چرایل باردو
- " دو دلداده" اثر اومبرتو اکو و آلساندرو مانزونی
- "جستجوگر" اثر جین هوپ
- "در ستایش اتلاف وقت" اثر آلن لایتمن
- "من و مولانا" اثر ویلیام سی چیتیک
- "پیام آور ستاره ها" اثر پیتر سیس
- "دعوت به فلسفه" اثر ویل دورانت
- "درباره معنی زندگی" اثر ویل دورانت
- " آچار فرانسه" اثر رابرت آرپ
- " زندگی زیبای من" اثر دیوید کالی
- " عشق" اثر جیسون مارتینو
- " فیلسوف و گرگ" اثر مارک رولندز
- " داستانی چون باد" اثر گیل لوئیس
- " سر هم بندی نکن" اثر گری هیدن
- "هایدگر و مسیحیت" اثر جان مک کواری
- "جایی که وحشی ها هستند" اثر موریس سنداک
- " در پی شباویز" اثر جین یولن و ...اشاره کرد.
قسمتی از کتاب درباره معنی زندگی
بزرگترین اشتباه در تاریخ بشر، کشف حقیقت بود. کشف حقیقت، ما را آزاد نکرد مگر از پندارهایى که تسلى مان مى دادند و از قیدهایى که ما را حفظ مى کردند. کشف حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چون حقیقت زیبا نیست و شایستگى آن را ندارد که با این همه شور و اشتیاق دنبال شود. حالا که به آن نگاه مى کنیم حیرت مى کنیم که چرا اینقدر براى یافتنش بى تاب بوده ایم چون هر دلیلى براى وجود داشتن را از ما گرفته است به جز لذت هاى لحظه اى و امید ناچیز فردا را.
هیچ کس حق ندارد اعتقاد بورزد، مگر آنکه شاگردىِ شک را کرده باشد.
صرفا جنگ هاى بزرگ نیستند که ما را در بدبینى فرومى برند، چه برسد به افسردگى اقتصادى این سال هاى اخیر. ما در اینجا با چیزى به مراتب عمیق تر از کاهش ثروتمان یا حتى مرگ میلیون ها انسان مواجه ایم؛ این، خانه ها و خزانه هاى ما نیستند که خالى اند، “قلب” هاى ماست که خالى است. دیگر، اعتقاد داشتن به عظمت و بزرگى پایدار انسان یا قائل شدن به معنایى براى زندگى که با مرگ فسخ نشود، ناممکن به نظر مى رسد. ما به دورانى از خستگى و دلمردگى قدم مى گذاریم، شبیه آن دورانى که تشنه ى تولد مسیح بود.
ارسطو مى گوید همه چیز، بارها و بارها، کشف شده و از یاد رفته است. او به ما اطمینان خاطر مى دهد که پیشرفت، یک توهم است؛ امور انسان مانند دریاست که در سطح ِ خود هزاران حرکت و آشفتگى دارد و چنین به نظر مى رسد که به سوى جایى پیش مى رود، در حالى که در تهِ خود بالنسبه بى تغییر و آرام است. آنچه ما آن را پیشرفت مى خوانیم شاید فقط تغییرات سطحى محض باشد.
هرچیز معنوى وقتى به فروش مى رسد یا به نمایشى رنگ و وارنگ بدل مى شود، مى میرد.
بزرگترین پرسش روزگار ما، نه کمونیسم در برابر فردگرایى است و نه اروپا در برابر آمریکا و نه حتى شرق در برابر غرب؛ بزرگترین پرسش این است که آیا انسان ها مى توانند زندگى بدون خدا را تاب بیاورند؟
دین امیدهاى انسان را در جایى مستقر مى کند که معرفت هرگز نمى تواند به آن دست پیدا کند: یعنى فراسوى قبر.
شاید اختراع اندیشه یکى از خطاهاى اصلى بشر بوده است. اندیشه اول زیر پاى اخلاق را، با کنار زدن پشتوانه ها و حرمت هاى فوق طبیعى آن، خالى مى کند و آن را منفعتى اجتماعى جلوه مى دهد که براى نجات ماموران پلیس طراحى شده است و اخلاق، بدون خدا همان قدر ضعیف است که قانون راهنمایى و رانندگى، وقتى پلیس پیاده است.
انقلاب صنعتى خانه را نابود کرد و کشف داروهاى ضدآبستنى، خانواده، کهنسالان، اخلاق و شاید _به واسطه ى بى ثمرى هوش_ نسل ها را نبود مى کند. عشق، به تراکم جسمانى تجزیه و تحلیل مى شود و ازدواج هم به یک آسایش روانى موقت تبدیل مى شود که فقط کمى بالاتر از بى قیدوبندى جنسى است. دموکراسى به چنان فسادى دچار شده که فقط خدا مى داند و رویاهاى جوانى مان در مورد آرمانشهر سوسیالیستى، با این حرص و سیرى ناپذیریى که در آدم ها مى بینیم، هرروز بیشتر رنگ مى بازد. هر اختراعى قدرتمندان را قوى تر مى کند و ضعیفات را ضعیف تر. هر روال ماشینى، جاى انسان ها را مى گیرد و به ترس و وحشت از جنگ دامن مى زند. خدا که روزگارى تسلى خاطر زندگى هاى مختصرمان بود و پناهگاه ما در رنج ها و مصائبمان، ظاهرا از صحنه ناپدید شده است؛ هیچ تلسکوپى، هیچ میکروسکوپى او را کشف نمى کند. زندگى در چشم انداز فراگیرى که فلسفه است، تکثیر نامنظم حشراتِ انسانى بر روى زمین است، سودایى سیاره اى که باید زود چاره اى برای اندیشید؛ هیچ چیز جز شکست و مرگ یقینى نیست _خوابى که انگار بیداریى در پى ندارد.
ما با واژه هایى مانند جهان وحیات، ابدیت و نامتناهى، آغاز و انجام بازى مى کنیم. ولى ته دلمان مى دانیم که اینها فقط علامت جهل اند. ما هیچ وقت نخواهیم فهمید که آنها چه معنایى باید داشته باشند.
به واسطه ى حکمتِ قانون گذارانمان، فقط آدم هاى باهوش ممکن است از باردارى جلوگیرى کنند، درحالیکه احمق ها دستور دارند تولید مثل کنند و بر جمعیت نوع خود بیفزایند. راز فسادِ سیاسى ما و مواد خام “ماشین هاى”شهرى مان، در همین تولید مثل بى قاعده ى اراذل و اوباش نهفته است. دموکراسى از پا مى افتد چون “همیشه اکثریتى از احمق ها وجود دارد.”
اگر کودک خوشبخت تر بزرگسال است به این خاطر است که بدنِ بیشتر و روح کمترى دارد و مى فهمد که طبیعت قبل از فلسفه مى آید. او براى دست ها و پاهاى خود معنایى فراتر از فایده هاى فراوان آن نمى جوید.
اگر کسى بخواهد به زندگى خود معنى ببخشد باید هدفى بزرگتر از وجود خودش و پایدارتر از زندگى خودش داشته باشد.
شناسنامه کتاب درباره معنی زندگی
- نویسنده: ویل دورانت
- ترجمه: شهاب الدین عباسى
- انتشارات: کتاب پارسه
- تعداد صفحات: ١۴۶
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی درباره معنی زندگی
- گوینده: حمیده کریمی
- ناشر صوتی:نشر ماه آوا
- مدت: ۴ ساعت و ۲۸ دقیقه