درباره کتاب کلود ولگرد
نا امنی، اختلاف طبقاتی، بی عدالتی و بی نظمی، همه عواملی هستند که یک جامعه و افراد آن را تحت تاثیر قرار می دهند. در چنین جامعه ای از یک طرف جنایت، دزدی، آزار و اذیت زیاد می شود و هرکس تلاش می کند برای نجات خود دست به کاری بزند. از طرفی افرادی هم هستند که در همین آشوب در آرامش روزگار می گذرانند و شرایط جامعه تاثیر بسیار اندکی در زندگیشان دارد. این تضاد همواره سوژه ی آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده است. ویکتور هوگو یکی از نویسندگانی است که از چنین سوژه هایی در آثارش استفاده کرده است و همواره به شرایط نابرابر جامعه اعتراض کرده است.کلود ولگرد داستان کوتاهی از ویکتور هوگو است که سال 1834 در فرانسه منتشر شد. این کتاب بر اساس یک پرونده ی واقعی نوشته شده است. ویکتور هوگو در این کتاب از بی عدالتی اجتماعی سخن گفته است. او بعدها در بینوایان دوباره به این موضوع پرداخت و آن را به اوج رساند.شخصیت اصلی این رمان، کلود، مرد کارگری است که شخصیت بزرگ و فوق العاده ای دارد، اما بی عدالتی و ساختار وحشتناک جامعه ی فرانسه زندگی او را به سمت و سوی نابودی می کشد. ویکتور هوگو داستان زندگی کلود را به شکلی دوست داشتنی برای خواننده روایت می کند، طوری که گویا انسان پای حرف های قصه گویی توانمند نشسته است.ویکتور هوگو زمانی کلود ولگرد را نوشت که معتقد بود بی عدالتی های جامعه یک جنایت واقعی علیه مردم است. در واقع این کتاب، یک کتاب آموزشی به شمار می رفت و ویکتور هوگو یک نسخه از آن را برای نمایندگان مجلس فرانسه فرستاده بود.خرید ودانلود کتاب کلود ولگرد با ترجمه ی محمد قاضی که انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است، در همین صفحه ممکن است.
خلاصه داستان کلود ولگرد
«کلود» کارگری لایق و قابل و باهوش بود. از طرفی، بر اثر تربیت غلط اجتماعی فاسد و مهمل شده بود و از طرف دیگر طبیعت همه گونه استعداد و جوهر ذاتی در وجود وی به ودیعت نهاده بود، به همین جهت کلود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی خوب می فهمید و خوب فکر می کرد. زمستان سردی فرا رسید و کلود بیکار ماند. در زیر شیروانی عمارتی که منزل محقر او بود نه آتشی وجود داشت که کلود خود را گرم کند و نه نانی که شکم خود و عائله اش را سیر سازد، ناچار هم او و هم زن و بچه اش با سرما و گرسنگی دست به گریبان بودند. کلود متوسل به دزدی شد و از آن دزدی سه روز نان و آتش برای عائله خود و پنج سال حبس برای خود خرید.در زندان کلود با مدیر کارگاه کار اجباری آشنا شد و مدیر به استعداد ذاتی او پی برد. او در زندان شخصیتی دوست داشتنی و محبوب شد تا جایی که منفور زندانبان و مدیر گردید و آنها دوست صمیمی کلود را از وی جدا و به بند دیگری فرستادند. این موضوع وی را دچار جنون کرد و در صدد کشتن مدیر برآمد...«هوگو» هنرمندی بود که با هنرش مبارزه می کرد. او در این رمان، بیش از سایر آثارش بر نقاط ضعف دولت وقت و حکومت خود دست گذاشته است. همه را محکوم کرده و به تازیانه ی انتقاد کشیده است؛ سران مملکت، قضات و وکلا، رؤسا و مدیران، سران مجلس و مسئولین شورا، و حتی پلیس و ارتش - همه و همه را مقصر دانسته است.
درباره نویسنده کلود ولگرد
ویکتور هوگو متولد ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ میلادی است، که در «بزانسون» به دنیا آمد.هوگو سومین پسر کاپیتان «ژوزف لئو پولد» بود، پدر او از مقامات عالی رتبه ارتش امپراتوری و ژنرال بود، کمی بعد از تولد هوگو از شهر بزانسون به پاریس نقل مکان کردند.او تا ۱۰ سالگی همراه پدرش که ژنرال ارتش ناپلئون بود سفر می کرد، سپس همراه مادرش که به شدت طرفدار نظام پادشاهی بود در پاریس اقامت گزید، سال های کودکی ویکتورهوگو در کشورهای گوناگون سپری شد.مدت کوتاهی در کالج نجیب زادگان، در مادرید اسپانیا درس خواند.نخستین مجموعه اشعار او با نام قصاید و دیگر اشعارش در سال ۱۸۲۲ و نخستین رمان او در سال ۱۸۲۶ منتشر شدند، و با استقبال بی نظیری مواجه شد به طوری که از لویی هجدهم جایزه گرفت.در فرانسه بیشتر او را برای مجموعه اشعارش می شناسند، از برجسته ترین آثار او بینوایان، گوژ پشت نتردام، مردی که می خندد است.هوگو در اوج افتخارات در زندگی شخصی اش شکست می خورد و همسرش از او جدا می شود، بعدها هوگو با «ژولیت» ازدواج می کند و تا آخر عمرش با او می ماند.
آثار ویکتور هوگو
ویکتور هوگو در زمینه ی رمان نویسی، شعر، تاریخ نویسی و نمایش نامه نویسی، کتاب ها و مجموعه های زیادی منتشر کرده است. رمان های او عبارتند از: «بی نوایان»، «مردی که می خندد»، «آخرین روز یک محکوم»، «گوژپشت نتردام»، «نود و سه»، «رفتار ها» و «گفتار ها» و چندین رمان دیگر. ترجمه های مختلف بینوایان و همینطور رمان های آخرین روز یک محکوم و گوژپشت نتردام را می توانید از فیدیبو دانلود کنید.نمایشنامه هایی که از ویکتور هوگو در دسترس هستند عبارتند از: «ارنانی»، «آنژلو»، «تورکه مادا»، «ریبلاس»، «ماریون دلورم»، «تئاتر در هوای آزاد» و...از نمونه شعر های سروده شده توسط ویکتور هوگو نیز می توان به، «کیفر ها»، «ادیان و دین»، «خدا»، «پرتو ها و سایه ها»، «سال مخوف»، «سیر و سیاحت»، «عاقبت شیطان» و «غرلیات کوچه ها و بیشه ها» اشاره کرد.
فیلم های ساخته شده بر اساس آثار ویکتور هوگو
بر اساس رمان بی نوایان؛ کارگردان ها زیادی به تولید فیلم سینمایی پرداخته اند. «ریچارد بولسلافسکی»، «ریمون برنار»، «ویلیام دیترله»، «ریکاردو فردا»، «لوئیس مایلستون» بعضی از این کارگردان ها هستند.. هم چنین با اقتباس رمان گوژ پشت نتردام، افرادی مانند آلبر کاپه لانی، والاس وورسانی، ویلیام دیترله، و رنه الکساندر فیلم ساخته اند. با اقباس از «کتاب های مردی که می خندد»، «آخرین روز یک یک محکوم»، «نود و سه» و نیز تعدادی فیلم ساخته شده است.
درباره مترجم کلود ولگرد
محمد قاضی، رمان کلود ولگرد را ترجمه کرده است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است. محمد قاضی یکی از مترجمان معروف ایرانی است، او در سال 1292 در مهاباد به دنیا آمد و در سال 1376 در تهران از دنیا رفت. او با ترجمه ی رمان کلود ول گرد، کار ترجمه را شروع کرد و بعد از آن به مدت 10 سال هیچ کتابی ترجمه نکرد. بعد از آن کتاب جزیره ی پنگوئن ها را ترجمه کرد که آناتول فرانس آن را نوشته بود. از آثار بسیار مهمی که توسط محمد قاضی ترجمه شده است؛ کتاب «دن کیشوت» اثر «میگل د سروانتس» است.آثار دیگری که محمد قاضی آن ها را ترجمه کرده عبارتند از: «سپید دندان» اثر «جک لندن»، «ساده دل» اثر «ولتر»، «آخرین روز یک محکوم» اثر «ویکتور هوگو»، «شازده کوچولو» اثر «آنتوان دو سنت اگزوپری»، «مادام بواری» اثر «گوستاو فلوبر»، «نیه توچکا» اثر «فئودور داستایوفسکی» و بیش از 50 اثر دیگر.
قسمتی از کتاب کلود ولگرد
انسان از روزی که به زندان می افتد دیگر انسان نیست بلکه به او به چشم سگ پستی می نگرند و از راه توهین و تحقیر همیشه به او «تو» خطاب می کنند. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۲۸)
ای آقایانی که در قلب مجلس نشسته اید، ای ذوات محترمی که در طرفین آن جا گرفته اید، بدانید و آگاه باشید که اکثریت قریب به اتفاق ملت رنج می کشد. شما هر نامی که به حکومت بدهید، اعم از جمهوری یا مشروطه یا حکومت مطلقه مختارید ولی بدانید که اصل این است که ملت رنج می کشد. و جز این هیچ موضوعی مطرح نیست. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۴۴)
در آن چند ساعتی که در بیمارستان گذراندم در کنار پنجره و رو به آفتان نشسته بودم زیرا در آن مدت که باز آفتاب از زیر ابر بیرون آمده بود گرچه من کاملا در آفتاب قرار نگرفته بودم ولی تا آن جا که نرده های آهنین پنجره اتاقم اجازه می داد آفتاب می خوردم. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۹۴)
تا شش ساعت دیگر خواهم مرد! تا شش ساعت دیگر بدل به لاشه کثیف و نفرت انگیزی خواهم شد که مرا بر سر میز سرد و بی روح متوفیات به هر سو خواهند کشید. تا شش ساعت دیگر سرم را به گوشه ای خواهند انداخت و تنه ام را در گوشه دیگری تشریح خواهند کرد، سپس باقیمانده وجود مرا در تابوتی خواهند ریخت و به قربستان «کلامار» که مخصوص مجرمین است خواهند برد. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۱۲۵)
من قبل از اینکه محاکمه و محکوم به اعدام شوم بیشتر از حال حاضر احساس ندامت و پشیمانی می کردم و از وجدان خود شرمنده و منفعل می شدم لیکن از آن به بعد ترس و تشویش اعدام دیگر جایی برای این قبیل افکار در مغزم باقی نگذاشته است. (کتاب کلود ولگرد – صفحه ۱۴۴)
شناسنامه کتاب کلود ولگرد
- نویسنده: ویکتور هوگو
- ترجمه: محمد قاضی
- انتشارات: نگاه
- تعداد صفحات: ۱۷۶