ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی رمان مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر

  شنبه، 29 خرداد 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی رمان مادام بوواری اثر گوستاو فلوبر
مادام بوواری اثر برجسته، خیره‌کننده و مهم از گوستاو فلوبر است که اولین بار در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و در زمان انتشار افراد زیادی را بهت‌زده کرد. مسائل مطرح شده در این رمان در فرانسه آن زمان به هیچ‌وجه عادی نبود. امروزه شخصیت اصلی رمان مادام بوواری یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین چهره‌های دنیای ادبیات است.

درباره کتاب مادام بوواری

کتاب مادام بواری، رمانی نوشته ی نویسنده ی فرانسوی، گوستاو فلوبر است که برای نخستین بار در سال 1856 منتشر شد. شخصیت اصلی داستان این رمان برای فرار از آزردگی ها و پوچی زندگی خود، از انجام هیچ کاری دریغ نمی کند. اِما بواری، نماینده ی همه ی زن های خانه دارِ مستأصل است. او، زنی زیباست که حوصله اش از زندگی روزمره سر رفته است. از همین رو، اِما در تلاشی برای تبدیل زندگی اش به چیزی که می خواهد، پول هایش را بدون حساب و کتاب، خرج لباس و وسایل خانه می کند و وارد دو رابطه ی عاشقانه ی پنهانی نیز می شود. اما با پیشروی داستان، جز قلبی شکسته و بدهی هایی کلان، چیزی برای اِما باقی نمی ماند و او دست به اقدامی می زند که عواقب تراژیکی برای همسر و دخترش خواهد داشت. رمان مادام بواری، یکی از تأثیرگذارترین کتاب ها در سبک رئالیسم است و به عنوان شاهکار بزرگ فلوبر، در زمره ی برترین آثار ادبی تاریخ قرار می گیرد.

خلاصه داستان مادام بوواری

داستان مادام بواری با فرستادن پسری توسط مادرش به تحصیل درس پزشکی آغاز می شود. فرایند این داستان با پزشک شدن این پسر، شارل بوواری پی گرفته می شود. این جوان کم بضاعت که پزشک تازه کاری نیز به شمار می رود، طی ماجراهای خاصی با دختر ثروتمندی، برای بار دوم ازدواج می کند. شهرستانی بودن و به نوعی کم اعتماد به نفس بودن شارل، زندگی را برای او دستخوش تغییرات فراوان و پر هزینه ای می کند.

مادام بواری زیبا جلوه ی عشق را در مردان بسیاری می بیند؛ اما درست در زمانی که باید به این عشق تکیه کند، آن ها را توخالی و پوچ درمی یابد. هر کدام از این مردان به نوبه ی خود ضربه مهلکی به روح این زن جوان وارد می کنند و جالب اینکه، شارل بواری در تمامی داستان بی اطلاع از وقایع می باشد. آگاه شدن شارل بواری از کلیه اتفاقات زمانی ممکن می شود که شالوده خانواده بواری از هم گسسته شده است.

اصلی ترین محوریت اصلی داستان، تأکید بر مسائل غیر معمول در ازدواج و مخالفت با فضای سنتی فرانسه آن دوران، می باشد. در واقع شروع داستان با یک حادثه پیش پا افتاده آغاز می گردد و در ادامه زنی را به نمایش می گذارد که به برای آزادی و خواسته های متفاوت خود به هر سو روی می آورد.

زمان اوج داستان، در شرایطی پدیدار می شود که شخصیت اصلی داستان برای یافتن خواسته های خود به هر صورتی، تن می دهد. به همین دلیل احساس سرخوردگی و گاه رضایتمندی، در سرتاسر داستان به جذابیت آن بسیار می افزاید. در خلاصه مادام بواری، عشق و نفرت را کنار هم و در فاصله ای بسیار کم می توان مشاهده نمود. باید توجه داشت که عامل بروز تمامی اتفاقات این داستان، یک اتفاق عجیب و خارق العاده نبوده است؛ بلکه تنها نارضایتی یک زن جوان و خواسته های کمال گرایانه او توانسته است او را به این ورطه بکشاند.

درباره نویسنده مادام بوواری

گوستاو فلوبر، زاده ی 12 دسامبر 1821 و درگذشته ی 8 می 1880، رمان نویس فرانسوی بود.فلوبر در روئان در شمال نورماندی به دنیا آمد و در همان سنین کودکی، نویسندگی را آغاز کرد.او در سال 1840، روئان را به مقصد پاریس ترک کرد و در پایتخت به تحصیل در رشته ی حقوق پرداخت. فلوبر در پاریس دوستان اندکی داشت که یکی از آن ها، ویکتور هوگو بود. او در سال 1846 و پس از تجربه ی یک حمله ی صرع، پاریس را ترک گفت و مطالعه ی حقوق را رها کرد. فلوبر هیچوقت ازدواج نکرد و مخالف سرسخت بچه دار شدن بود. او در اغلب زندگی اش از بیماری های مقاربتی رنج می برد.گوستاو فلوبر سرانجام در سال 1880 و در 58 سالگی دار فانی را وداع گفت.

قسمتی از کتاب مادام بوواری

منظورم این است که از غم و غصه آدم همیشه یک خرده، یک وزنه ای به قول معروف، ته دل باقی می ماند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۵)

مادرش که مرد، در روزهای اول بسیار گریه کرد. داد که از موهای او تصویری یادگاری برایش بسازند، و در نامه ای که به «برتو» فرستاد و پر از تاملاتی غم آلود درباره زندگی بود از پدرش خواست که بعد از مرگش او را هم در گور مادرش بگذارند. پدر پنداشت که او بیمار شده و به دیدنش رفت. اِما در ته دل خشنود شد از این حس که با یک حرکت توانسته بود به این آرمان نادرِ زندگی های بی فروغ برسد که دل های دچار ابتذال هرگز به آن نمی رسند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۴۵)

آینده دالان درازی بود و در انتهایش در محکم بسته. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۷۱)

«ساکت شوید آقای اومه! دارید کفر می گویید! دین و ایمان ندارید شما!» داروخانه چی در جوابش گفت: «چرا، دین دارم، دین خودم، حتی بیشتر از آنها، با ادا و اطوارها و مسخره بازی هاشان! من، برعکس، خدا را می پرستم! من به ذات متعال، به خالق این دنیا ایمان دارم، اسمش هرچه بود باشد، مهم نیست، کسی که ما را آورده توی این دنیای خاکی که به وظایف شهروندی و تکالیف پری مان عمل کنیم، اما احتیاجی نمی بینم بروم کلیسا، وسایل نقره اش را ببوسم و به خرج خودم یک مشت دلقک را پروار کنم که خورد و خوراکشان از خود ما بهتر است! چون که خدا را می شود توی جنگل، توی مزرعه هم نیایش کرد، یا حتی فقط با تماشای گنبد نیلگون آن طوری که قدما می کردند.» (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۸۶)

باورش این بود که عشق باید یکباره، با درخشش های بسیار و تکان های شدید از راه برسد، توفانی آسمانی که به زندگی هجوم بیاورد، زیر و رویش کند، اراده آدم ها را مثل شاخ و برگ بکَنَد و دل را یکپارچه ببرد و به ورطه بیندازد. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۰۹)

مگر نمی دانید که آدم هایی هستند که روحشان مدام در تب و تاب است؟ پیاپی هم به خیال و رویا احتیاج دارند و هم به جنب و جوش و فعالیت، هم به پاک ترین عواطف و هم به وحشیانه ترین لذت ها، به همین خاطر هم به انواع تفنن ها و دیوانگی ها تن می دهند. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۵۵)

شما در جان من در یک مکان بلند و استوار و منزه قرار دارید، مثل یک مجسمه حضرت مریم روی پایه اش. اما من برای زنده بودن به شما احتیاج دارم! محتاج چشم های شما، صدایتان، فکرتان ام! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۱۷۴)

دوستت دارم! آن قدر دوستت دارم که نمی توانم ازت بگذرم، می فهمی؟ گاهی آن قدر دلم می خواهد تو را ببینم که خشم عشق می خواهد دیوانه ام کند. از خودم می پرسم: «الان کجاست؟ شاید دارد با زن های دیگری حرف می زند! به او لبخند می زنند، او نزدیک می شود…» نه! بگو، از هیچ کدامشان خوشت نمی آید، مگر نه؟ از من خوشگل تر هم هست؛ اما من در عشق بهترم! من خدمتکار تو و کنیز توام! تو شاه منی، بت منی! تو خوبی! تو خوشگلی! باهوشی! نیرومندی! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۰۷)

اگر دردهای ما می توانست برای کسی فایده ای داشته باشد، می توانستیم خودمان را دستکم با فکر فداکاری تسکین بدهیم! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۵۵)

نه، تکان نخور! حرف نزن! مرا نگاه کن! از چشم هایت یک چیز خیلی ملایمی بیرون می زند که تسکینم می دهد! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۲۹۰)

هرچه بود خوشبخت نبود، هرگز احساس خوشبختی نکرده بود. این نابسندگیِ زندگی از چه بود، از چه ناشی می شد این که به هرچه تکیه می کرد درجا می گندید؟… اگر براستی در جایی انسانی نیرومند و زیبا وجود داشت، انسانی نستوه، سرشار از شور و در عین حال ظرافت، با قلب یک شاعر و چهره یک فرشته، که چنگ به دست داشت و رو به آسمان مدیحه های نکاحی می خواند، اگر وجود داشت چرا اِما اتفاقی به او برنمی خورد؟ آه! چه خیال محالی! براستی که هیچ چیز ارزش جستجو نداشت؛ همه دروغ بود! (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۳۱۰)

همیشه بعد از مرگ کسی نوعی حیرت به جا می ماند، بس که درک نیستی ای که ناگهان پیش آمده، و نیز رضا دادن به آن و باور کردنش دشوار است. (رمان مادام بوواری اثر فلوبر – صفحه ۳۵۷)

شناسنامه کتاب مادام بوواری

نویسنده: گوستاو فلوبر

ترجمه: مهدی سحابی

انتشارات: مرکز

تعداد صفحات: ۳۸۸

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
سوگل طهماسبی بازیگر سریال کیمیا: بازیگران زنی که حیا و حجاب دارند در سینما جایی ندارند (101 نظر) سحر زکریا: بهنوش بختیاری نخود هر آشه در حد من نیست که بخوام باهاش دهن به دهن بشم! خانم بختیاری در بین همکاران جوک هستن!+فیلم (96 نظر) (فیلم) نظر رهبر معظم انقلاب درباره تخت جمشید / افتخاری ندارد، خدا می‌داند چقدر بیگناه مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند ... (95 نظر) (فیلم) مصاحبه با دختری که با پوشش متفاوت از رهبر انقلاب در غرفه‌اش استقبال کرد / هیچ گونه صحبتی درباره پوشش و حجاب من نشد (71 نظر) پزشکیان: کلاس‌ های درس 45 نفره خیلی هم خوب است؛ خبرهای امیدوارکنننده در رابطه با اصلاح روش های آموزش در مدارس (60 نظر) الهام حمیدی: من مجبورم با سیلی صورتم را سرخ نگه دارم، ترجیح می‌دهم چهره‌ام همان الهام همیشه باشد تا یک چهره عمل شده تغییر یافته (53 نظر) فریبا نادری خطاب به صدف طاهریان: اگر نخواهند به تو پیشنهاد بی‌شرمانه بدهند پس باید به کی بدهند؟ والا من روم نمیشه حتما نباید اسم بدکاره روت باشه که+فیلم (43 نظر) شهربانو منصوریان: زنگ زدم به همسرم گفتم باید رضایت نامه خروج بدی گفت نمیدم منم گفتم بلیت پرواز میگیرم برمیگردم کتک سفتی بهت میزنما😂+فیلم (41 نظر) نگاهی به استایل بسیجی رؤسای جمهور ایران در زمان جنگ: از آیت الله خامنه ای تا مسعود پزشکیان +تصاویر (40 نظر) نعیمه نظام دوست: با رنو افتادیم دنبال آقای عابدزاده سر یه چهارراه پیچیدیم جلوش محل نذاشت رفتم گفتم وایسا من هنرمند مملکتم گفت نه و رفت برگشتم خونه عکساشو جِر و واجِر کردم +ویدئو (40 نظر) هزینه هنگفت تزئینات لاکچری توالت فرح در دوره پهلوی + سند/ رسیدگی به تزئینات توالت ملکه از رسیدگی به اوضاع برق و آب مردم واجبتر بوده (39 نظر) پزشکیان: اکثر یارانه‌ها به کسانی می‌رسد که احتیاجی به آن ندارند (38 نظر) خیابانی خطاب به خداداد عزیزی:چرا فکر میکنی همه ی حرف های تو درسته؟!خداداد عزیزی:معلومه حرف من درسته برای اینکه کار من فوتباله و .../دعوای شدید خیابانی و خداداد عزیزی در برنامه تلویزیونی (30 نظر) یک شب زباله‌گردی؛ درآمد خالص یک زباله‌گرد چقدر است؟ / قیمت کدام ضایعات بالاتر است؟ (30 نظر) امید عالیشاه: ارزشمندترین انگیزه برای برگشتم به دنیای فوتبال ارسال پیام های شما عزیزان بود+فیلم (29 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
وزیر ورزش دولت دکتر پزشکیان: رئیس جمهور پیگیر کارهای بازگشت عادل فردوسی پور به تلویزیون است!
گلوریا هاردی: هم ایران خانه من است و هم فرانسه؛ هر دو وطن من هستند/اگر روزی تیم ملی ایران و تیم ملی فرانسه بازی کنند، من دوست دارم بازی مساوی شود
فال شمع روزانه امروز شنبه 10 آذر 1403
فال قهوه با نشان روز شنبه 10 آذر ماه 1403
فال روزانه امروز شنبه 10 آذر ماه 1403
فال ابجد روزانه شنبه 10 آذر 1403
فال انبیاء روزانه شنبه 10 آذر 1403
فال حافظ با تفسیر امروز شنبه 10 آذر 1403 + فیلم
خبر فوری: طناز روحانی در اتریش، آزاده حداد عادل در ژاپن و سپس در آمریکا / فرزندت کجاست؟
ماجرای حادثه تصادف در مترو مهرشهر کرج
مرگ محمد پسر حسن روحانی در روز دوم عید به ضرب گلوله در منزل شخصی‌اش ...
کاپیتان پرسپولیس زیر تیغ جراحان ایرانی/ امید عالیشاه بینی اش را عمل میکند!
معرفی دختران همه روسای جمهور سابق ایران + عکس ؛ از فیروزه بنی صدر تا زهرا پزشکیان
چگونه با کودکی که مدام گریه می‌کند رفتار کنیم؟ / 8 راهکار برای مقابله با گریه مکرر کودک
حکایت های خواندنی/ قصه‌ی فتنه روباه برای نفاق و دشمنی بین دوستان( از داستان‌ های کلیله و دمنه)
منتخب روز   
دعا و نیایش؛ بخش 2/ اجابت خواسته‌ها با دعای سمات در عصر جمعه تهران گردی؛ معرفی 15 مکان دیدنی تهران برای طبیعت‌گردی / همیشه که نباید شمال رفت، مکان های طبیعی پایتخت را بشناسید (ویدئو) بهنوش بختیاری: از بی‌پولی رفتم واسه تبلیغ عطر/ حدیث میرامینی: عطرش لیز بود؟ ربات‌های بامزه و کیوت به زودی جایگزین حیوانات خانگی می‌شوند؟ (ویدئو) نوستالژی شب‌های برره با بهنوش بختیاری و مهران مدیری/ تو هم خوب بلدی از خودت حرفهای عشقولانه در وکنیا😃 سرشناسترین دختر شاه قاجار در روز عروسی با لباس و تاج مدرن و بسیار شیک/ باورتون میشه 150 سال پیش واسه عروسی ساقدوش داشتن اونم با لباس‌های مخصوص؟ احسان علیخانی خطاب به جومونگ: به سوسانو حسادت نکن! من اصلا این سریال را ندیدم/ ایرانی ها جرعت ندارند مثل جومونگ دوتا زن بگیرند+فیلم (ویدئو) با خنده‌دارترین سکانس «در حاشیه»، امروزت رو شاد کن😁/ جواد رضویان: بالقوه شی شی هست؟/ سیامک انصاری: مال چراغ قوه هستش آتش سوزی یک انبار در محله خاوران مهار شد + ویدئو مفاخر ورزشی ایران/ حسین رضازاده از تولد و ورزش تا سیاست و رد پیشنهاد تغییر تابعیت گشت و گذاری در تنها کوچه‌ی دو طبقه‌ی جهان در کاشان/ خاص‌ترین کوچه‌ای که نظیرش در هیچ جای جهان وجود ندارد تهران گردی / معرفی 21 مرکز تفریحی و مهیج تهران پایتخت