درباره کتاب تأدیب
طاهر بن جلون، درباره این کتاب نوشته است: «برای خواستن کمی دموکراسی، تادیب شدم.» این داستان در مراکش در سال ۱۹۶۵ اتفاق می افتد. در دوران حکومت دیکتاتوری سلطان حسن دوم. در ان دوران نود و چهار دانشجو به جرم شرکت در یک تظاهرات مسالمت آمیز دستگیر شدند و نوزده ماه را در زندان سپری کردند. این کتاب از روزهای زندان و تلاش آن ها برای رسیدن به آزادی می گوید.
داستان این رمان کوتاه در سال ۱۹۶۵ در کشور مراکش آغاز می شود و بخشی از زندگی نویسنده است که زمانی دستگیر و تأدیب شد. طاهر بن جلون در ابتدای کتاب می نویسد: «برای خواستن کمی دموکراسی، تأدیب شدم.»
راوی – خود نویسنده – به همراه جمعی دیگر از دانشجویان در مارس ۱۹۶۵ در تظاهراتی مسالمت آمیز شرکت می کنند تا علیه بی عدالتی و فقدان آزادی اعتراض کنند. بیشتر آن ها عضو هیچ حزبی نبودند و فقط می خواستند چیزهایی را تغییر بدهند چرا که از نظرشان این کار شرافتمندانه است. تظاهرات درنهایت با خشونت و خون ریزی سرکوب و پس از آن برای همه حکمی صادر می شود. ماموران مخفی هنگامی که به خانه راوی مراجعه می کنند به پدرش می گویند:
بچه ات باید خودش را فردا به اردوگاه الحاجب معرفی کند، دستور ژنرال است، این هم از بلیت قطار؛ درجه سه. به نفع اش است فرار نکند. (رمان تأدیب اثر طاهر بن جلون – صفحه ۹)
راوی که دانشجوی فلسفه است، تحصیل را رها می کند و سوار بر قطار به سمت پادگان حرکت می کند. جایی که هیچ تصویری از آن ندارد و ابداً نمی داند قرار است چه بلایی به سرش بیاید. با این حال می داند که چیز خوبی در انتظارش نیست. پدرش همواره درباره فعالیت های سیاسی به او هشدار می داد و می گفت:
حواستان خیلی جمع باشد؛ سیاست بی سیاست! اینجا دانمارک نیست. دانمارک هم سلطنت دارد، اما اینجا پلیس ها رئیس اند. به فکر حال من و مادرتان باشید، مرض قندش ممکن است بدتر شود. تجمع بی تجمع! سیاست بی سیاست! (رمان تأدیب اثر طاهر بن جلون – صفحه ۱۸)
کتاب تأدیب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
دوست داران رمان های تاریخی و اجتماعی را به خواندن کتاب تأدیب دعوت می کنیم.
خلاصه داستان تأدیب
رمان «تادیب» درباره جوانی است که به خاطر شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز دانشجویی ۲۳ مارس ۱۹۶۵ مراکش، محکوم می شود سربازی خود را در اردوگاهی در منطقه الحاجب بگذراند. این برهه زمانی، برای تادیب این شخصیت جوان در نظر گرفته شده و او، یک سرباز زندانی محسوب می شود. در ادامه داستان مشخص می شود جرم این جوان و دیگر جوانان مشابهش، شرکت در آن تظاهرات نیست که البته از طرف مقابل به خشونت کشیده شد؛ بلکه آن چه باعث شده او ناچار باشد دوران تادیب را پشت سر بگذارد، مشارکت در جلساتی برای مبارزه است...
درباره نویسنده تأدیب
طاهر بن جلون، شاعر و نویسنده ی مراکشی است که به زبان فرانسه می نویسد و متولد اول دسامبر ۱۹۴۴ در شهر فاس در مراکش می باشد.از سال ۱۹۷۲ مقالات مختلفی از او در مجله ی لوموند به چاپ می رسد. بن جلون در سال ۱۹۷۵ موفق به دریافت دکترای روانشناسی اجتماعی شد و کتاب سلول انفرادی را براساس تجربیاتش به عنوان روان-درمانگر به نگارش درآورد. او در سال ۱۹۸۵ کتاب فرزند خاک را نوشت که برایش شهرت به همراه داشت و در سال ۱۹۸۷ با کتاب شب مقدس که دنباله ی کتاب فرزند خاک بود، برنده ی جایزه ی گنکور شد.
قسمتی از کتاب تأدیب
یک روز، مردانی به اسم حکومت در خانه تان را می زنند – جرئتِ بررسی هویتشان را هم که نداری – و می گویند برای یک بازرسی معمولی آمده اند. می گویند: «فقط چندتا مورد جزئی است که باید با شوهرتان بررسی کنیم. یکی – دو ساعت دیگر برمی گردد؛ نگران نباشید.» و بعد روزها می گذرد و شوهر برنمی گردد. (کتاب تأدیب – صفحه ۱۶)
مرا می اندازند توی اتاقی تاریک و گرد که گوشه اش یک پنجره ی کوچک دارد. به دیوار زمختش تکیه می دهم. سقف را تماشا می کنم. البته بهتر است بگوییم وارسی می کنم، فکر می کنم توی سقف قلاب های آهنی دیدم. به دلم برات می شود مجرمان را از همان قلاب ها آویزان می کنند و شکنجه می دهند. نمی دانم با من چه خواهند کرد. (کتاب تأدیب – صفحه ۲۷)
فرمانده اردوگاه، اعبابو، که هنوز او را ندیده ایم، تصمیم گرفته پنج کیلومتری درِ شمالی اردوگاه، دیواری به طول پانزده و ارتفاع پنج متر بسازد. سازه ای مطلقاً بلااستفاده، پوچ، میانِ دشت. دیوار بهانه ای است برای توجیه بیگاریِ حمل سنگ های درشت و سنگین به دست تأدیبی ها. (کتاب تأدیب – صفحه ۴۴)
در برنامه ی تأدیب و سربه راه کردن ما، آزمون های جسمانی هم قطعاً بوده است تا استقامت بدنی مان را هم بسنجند؛ اما تحقیر جای دیگری داشت؛ ساعت ها ما را در اختیار گروهبان های بی سوادی می گذاشتند که با زبانی تند با ما حرف می زدند، هر روز یادمان می انداختند زندگی مان در دستان استواری روانی و فرماندهی است که از رحم و مروت بویی نبرده است. اما اینکه نمی دانیم چقدر اینجا هستیم، کی آزاد می شویم، اصلاً آزاد می شویم یا نه، همین بدترین شکنجه است. (کتاب تأدیب – صفحه ۸۷)
به خودم می گویم بشر شر به دنیا آمده است و بر شر پافشاری کرده چون برای تسلط بر دیگران راهی جز شرارت نیافته است. (کتاب تأدیب – صفحه ۹۴)
شناسنامه کتاب تأدیب
نویسنده:طاهر بین جلون
انتشارات:برج
مترجم: محمدمهدی شجاعی
تعداد صفحات: 160